این هم یکجور کلاهبرداری است
اگر این اتفاق برای خودتان رخ نداده، احتمالا از دیگران شنیدهاید که بعضی کلاهبرداران با مردم تماس میگیرند و طوری با آنها صحبت میکنند که این دروغ باورشان میشود که برنده مقداری پول شدهاند و برای دریافت آن لازم است به عابربانک مراجعه کنند و بعد چنان مخاطب را در توهم بردن پولِ یامفت غرق میکنند که تا بیاید بفهمد که چه شده، حسابش را خالی کردهاند. چنین امری میسر نمیشود مگر آن مالباخته، اولا درباره خود تصور هوشمندی و دانایی داشته باشد، ثانیا دروغ را به دلایلی عین واقعیت بپندارد، ثالثا با آنچه میشنود حس همراهی پیدا کند.
اگر این اتفاق برای خودتان رخ نداده، احتمالا از دیگران شنیدهاید که بعضی کلاهبرداران با مردم تماس میگیرند و طوری با آنها صحبت میکنند که این دروغ باورشان میشود که برنده مقداری پول شدهاند و برای دریافت آن لازم است به عابربانک مراجعه کنند و بعد چنان مخاطب را در توهم بردن پولِ یامفت غرق میکنند که تا بیاید بفهمد که چه شده، حسابش را خالی کردهاند. چنین امری میسر نمیشود مگر آن مالباخته، اولا درباره خود تصور هوشمندی و دانایی داشته باشد، ثانیا دروغ را به دلایلی عین واقعیت بپندارد، ثالثا با آنچه میشنود حس همراهی پیدا کند. اگر این سه دلیل وجود نداشته باشد، امکان فریبدادن هیچ انسانی ممکن نیست. بگذارید کمی در این سه مورد توضیح بدهم. به طنز میگویند هیچکس نهتنها خود را از نعمت عقل بیبهره نمیداند که معتقد است به حد اکمل از این نعمت برخوردار است و برای همین همه به دعا میگویند «خداوند یک عقلی به تو بدهد و یک پولی به من» و این یعنی خداوند اگر در تقسیم نعماتش کم گذاشته باشد، در نعمت عقل کم نگذاشته. اما اگر چنین است پس اینهمه فریبخورده در جهان از کجاست؟ به هر حال از آنجایی که عقل یک امر اکتسابی است و نه خدادادی، بعضی آن را بیشتر کسب کردهاند و برخی کمتر، از این رو وقتی پای دروغ در میان باشد، هرکس به اندازه این عقل اکتسابی است که دروغ را فهم میکند. از طرفی تقریبا همه ما، بیشتر خواهان آنیم که چیزی را بشنویم که خوشمان میآید و برای همین است که میگویند دروغ شیرین است، چراکه دروغ بر این میل سوار میشود و همان چیزی را میشنویم که دوست داریم بشنویم. این مقدمه را گفتم تا برسم به اصل موضوع. این گفته را بسیار شنیده و خواندهایم که فضای مجازی پُر از مطالب جعلی است و هرکدام از ما ممکن است نمونههای بسیاری از آن را دیده و به جعلیبودن بعضی پیبرده باشیم ولی الزاما چنین نیست که همیشه متوجه باشیم از آن چیزی که در فضای مجازی میخوانیم کدام حقیقت و کدام دروغ است، بهویژه اگر آن چیزی که میخوانیم بخشی از تصور عمومی باشد و همچنین با گرایش ذهنی ما همراهی کند.
نمونهای را مثال میزنم که در همین ایام در فضای مجازی بازنشر شده و این بازنشرشدن نشان میدهد که موافقانی دارد. محتوای این نمونه اخیر چنین است که «چریکهایی که دهه 50 علیه حکومت شاه دست به اسلحه بردند و میخواستند ایران کوبا شود، همانهایی هستند که از حاکمیت جمهوری اسلامی حمایت کردند و در نهایت اصلاحطلب شدند». آنچه خواننده ممکن است متوجه نشود این است که این گزاره بر یک دروغ بنا شده و به احتمال زیاد نویسنده به آن سه شرط پیشگفته برای باورپذیرشدن متن خود امیدوار بوده، یعنی ابتدا شک نداشته که بسیاری از افراد به دانش و فهم خود چنان مطمئناند که نیازی نمیبینند واقعیت موضوع را از کسانی که تاریخ معاصر را میدانند پرسش کنند یا آنقدر بیحوصلهاند که لازم نمیبینند حتی به جستوجویی 10 دقیقهای در اینترنت بپردازند تا ببینند این گروههای چریکی، چه کسانی بودند و در مقابل جمهوری اسلامی چه موضعی داشتند که اگر این 10 دقیقه را صرف میکردند، میدیدند که دو گروه اصلی چریکی دوران حکومت پیشین، از اولین مخالفان پس از انقلاب جمهوری اسلامی بودند که این مخالفت در یکی به انشعاب و در دیگری که بسیار بزرگتر بود، در دهه 60 به انتخاب مشی مسلحانه در اوج جنگ و تلاش برای برپایی جنگ داخلی جهت سرنگونی حاکمیت جدید انجامید.پذیرش این دروغ، باقی مسیر را برای رسیدن به مقصود نویسنده، هموار میکند، چراکه وقتی فردی خود را صاحب دانش و فهم در موضوعی بداند و دروغ را هم بپذیرد، کمترین حس علاقه یا نفرت به موضوع، او را به خانه مقصود نویسنده خواهد رساند و چه بهتر از اینکه با وجود ایجاد پنج میلیون شغل در زمان استقرار اصلاحطلبان در قوه مجریه و یکرقمیکردن تورم، مسئول همه نابسامانیهای 17 سال پس از رفتن اصلاحطلبان از قدرت را هم آنان بدانیم، چراکه قبلا با مطالبی از جنس همین مطلب، خواننده به نتیجه رسیده که قضاوت درباره اصلاحطلبان را نه براساس عملکرد آنها در زمان تصدی قوه مجریه، که براساس عملکرد مخالفان اصلاحاتِ مستقر در حکونت انجام دهد. البته بعید است اکثریت آنهایی که از قبل و براساس عملکرد مخالفان اصلاحات داوریشان را درباره اصلاحطلبان انجام دادهاند، این مطلب را بخوانند یا اگر خواندند به این نتیجه برسند که لازم است اصلاحطلبان را براساس عملکرد هشتسالهشان در قوه مجریه داوری کنند، ولی شاید، فقط شاید این متن، تعداد اندکی را به این نتیجه برساند که مانند آن مالباخته (که دیگر ممکن نیست به این راحتی کسی بتواند جیبش را خالی کند)، کمی در باورکردن مطالبی که با حب و بغض همراه است دقت کنند و گمان نبرند که همهچیز را میدانند.