|

زیست شبانه در تهران

‌چندی پیش موضوع تفریحات شبانه و اوقات فراغت مردم تهران در فضاهای عمومی شهر دیگر بار در گروه تخصصی‌مان مورد بحث قرار گرفت. با آمدن بهار به همراه ماه مبارک رمضان، ایده گردش در شهر بعد از افطار برای خانواده‌ها و گروه‌های جوانان فکری است که دلایل ساده خود را دارد: فرصتی برای شادی و نشاط برای شهروندان و کاستن از تنش‌ها.

‌چندی پیش موضوع تفریحات شبانه و اوقات فراغت مردم تهران در فضاهای عمومی شهر دیگر بار در گروه تخصصی‌مان مورد بحث قرار گرفت. با آمدن بهار به همراه ماه مبارک رمضان، ایده گردش در شهر بعد از افطار برای خانواده‌ها و گروه‌های جوانان فکری است که دلایل ساده خود را دارد: فرصتی برای شادی و نشاط برای شهروندان و کاستن از تنش‌ها.

دوستان می‌گویند‌ اگرچه طرح «زیست شبانه» برای شهر تهران از چند سال پیش مورد توجه شورای شهر قرار گرفته بود و انجامش از سوی شهرداری در محلات تهران به نظر بدیهی می‌رسید، اما موانعی بر سر راه زیست شبانه وجود دارد. می‌گویند این طرح برای تهران رؤیایی است، زیرا شب‌ها در شهر امنیت نداریم. پلیس از ساعت 12 به بعد دیگر در خیابان حضور ندارد. حتی پول بنزین برای گشت‌زنی ندارد و تنها در صورتی‌که تلفن بزنید، می‌آیند. بنابراین زیست شبانه می‌شود پاتوق اراذل و اوباش و جمع‌کردن آن با مشکل روبه‌رو خواهد شد.

اما نظرات مهندس علی دهباشی، معمار و متخصص مرمت شهری در بافت‌های قدیمی افق دیگری را نشان می‌دهد. او می‌گوید «شاید بهتر است نگاه این باشد که در «زیست شبانه»، نظارت جمعی و اجتماعی به خاطر خالی‌نشدن معابر و حاکم‌نشدن شب‌مردگی، «خالق امنیت» در سطح معابر می‌تواند باشد. در مدل‌های مترقی نظارت امنیتی در شهر، دیگر متدهایی مثل شبگرد و پاسبان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. مراکز مدرن مانیتورینگ به کمک هوش مصنوعی کلیه معابر شهری را رصد می‌کنند و با تشخیص تهدیدات، پروتکل‌های مختلف را برای رفع تهدید به کار می‌برند. ما در میانه راه عبور از متدهای مدیریت و اجرای سنتی به مدرن هستیم و در حال حاضر بسیاری از ابزارهای دوران مدرن را در اختیار داریم اما با نگاه سنتی به آن نمی‌توانیم بهره‌گیری مناسبی از قابلیت‌های آن ابزار داشته باشیم. البته سیستم هوشمند در ایران یک‌شبه اجرائی نمی‌شود و آموزش در این زمینه می‌تواند نقش مهمی را بازی کند». دهباشی عقیده دارد که به هرحال ما اکنون نیز زیست شبانه را در شهر تهران با حداقلی‌ترین حضور پلیس داریم و امنیت فضا به تجربه با گسترش نظارت اجتماعی به واسطه حضور مردمِ پیاده محقق شده و نه با پلیسی‌کردن فضا. نمونه آن در خیابان سی تیر و در خیابان شریعتی حد فاصل تجریش تا پارک‌وی، بلوار بهشتی و اندرزگو، بلوار اباذر‌ و حتی بلوار قدس دولت‌آباد و... وجود دارد. مردم جمع می‌شوند، چیزی می‌خورند و می‌گویند و می‌خندند و اگر نگاه پادگانی به شهر و شهروندان نداشته باشیم و ساعت ۹ شب را وقت خاموشی عمومی ندانیم، زیست شبانه یک نعمت است که سرزندگی شهر را به نمایش می‌گذارد.

‌ این زندگی شبانه باعث رونق گردشگری هم خواهد شد. به هرحال، بعضی‌ها تهران شب را بیشتر می‌پسندند، زیرا هم معابرش در شب خلوت‌تر است هم خوراکی‌هایش خوشمزه‌تر، هم آدم‌های متردد در معابرش خوش‌مشرب‌تر و زنده‌تر... . می‌گوید: تهرانِ روز خیلی جای دلپسندی نیست‌‌؛ همه عصبانی، همه چهره‌ها خسته و غمناک، همه با عجله... تهران هنوز موگادیشو و سائوپائولو نشده که اوباش و کارتل‌ها امنیت تردد را برای شهروندانش

به خطر بیندازند.

به هرحال نیمی از زندگی شبانه در همه جای دنیا نیز به رفتن به تئاتر و سینما و کافه‌های اطراف آنها مربوط می‌شود، که متأسفانه در شهرهای ما مرتب دارند تعطیل می‌شوند. شاید شهرداری بهتر باشد کمک خود به احیای زندگی فرهنگی شبانه را در خیابان‌های مرکزی شهر تهران مانند لاله‌زار افزایش دهد.

درنهایت، طرفداران زیست شبانه به همراه علی دهباشی، اصرار دارند که تهران پر است از پاتوق‌های شبانه! و می‌گویند «با آنکه در شهر با محدودیت ساعت فعالیت رسمی اصناف روبه‌رو هستیم، اما لایه دوم فعالیت به‌صورت دست‌فروشی و یا فودکارها فعالیت اقتصادی را در بخش‌های محدودی از شهر که تبدیل به میعادگاه‌های شبانه شهروندان شده است، دنبال می‌کنند. در این شهر کسی بخواهد قلیان بکشد می‌رود زیر پل جوادیه که قهوه‌خانه‌هایش با کرکره‌های نیمه‌کشیده بازند. جگر بخواهی می‌روی میدان کشتارگاه یا بهمن. به دنبال کباب و استیک باشد می‌رود سمت انتهای اندرزگو. دنبال ساندویچ ارزان کثیف باشد، سراغ چرخی‌های میدان آزادی می‌رود. (که الحق والانصاف بی‌کیفیت‌ترین سوسیس‌های کشور را به خوشمزه‌ترین حالت ممکن و مریض‌کننده‌ترین حالت می‌پزند). آش بخواهی می‌روی پیروزی. فلافل بخواهی دولت‌آباد. دلت آب‌میوه بخواهد می‌روی شریعتی. قهوه را بالاتر از کوی دانشگاه می‌خری. ساندویچ‌های بمبی را سمت ستارخان و... . حس پیاده‌روی داشته باشید هم کلی جا برای پیاده‌روی جمعی شبانه هست... ما شهرمان را زیبا و سرخوش می‌خواهیم. و تهران پر است از این‌گونه پاتوق‌ها... می‌گویند: یک شهر کامل شهری نیست که شبکه معابر کامل یا ساختمان‌های محکم داشته باشد. بلکه شهری است که زندگی در تمام 24 ساعت در آن جریان داشته باشد.

البته قرار نیست تهران شبیه شهرهای بزرگ توریستی جهان بشود که شب و روز در آنها معنی ندارد، اما باید به درستی لایه‌های مختلفی از زندگی در آن جریان داشته باشد. این‌روزها شهر شب پر از پاتوق‌های شبانه است که جمعیت هم‌سن معمولا بعد از یک روز کاری، دیدارها و حتی شب‌نشینی‌های جمعی را در این مقاصد گردشگری برگزار می‌کنند. احساس امنیت در شهر نیز به معنی پلیسی‌کردن شهر و حضور گسترده و محسوس پلیس در شهر نیست. وقتی معابر ما دیدپذیری کافی به واسطه روشنایی استاندارد داشته باشد، وقتی حضور فعال شهروندان را درون خودش داشته باشد، ارتقای شاخصه نظارت اجتماعی به همراه احساس مسئولیت اجتماعی شهروندان ارزشمند صورت می‌پذیرد و همین باعث ارتقای احساس امنیت در دل شهروندان چه ساکن همجوار معبر و چه مترددین معابر شهری می‌شود.

در شهر شب شهروندان به مراتب مهربان‌تر، خوش‌روتر، خونگرم‌تر و مسئول‌تری نسبت به شهر روز دیدم. شهروندانی که نسبت به هم و وقایع پیرامون حساس‌تر هستند و توجه کامل‌تری به شهر دارند. «نظارت اجتماعی منجر به تأمین امنیت و تسهیلات و رفاه برای شهروندان می‌شود. فرصت‌های شغلی ایجاد می‌کند و نشاط و سرزندگی را افزون می‌کند». تجربه زیست شبانه در ماه مبارک و ایام دهه اول محرم همیشه مثبت بوده است. چرا این شرایط را برای تابستان یا تمام سال فراهم نکنیم؟