حیات فرهنگی لالهزار
زمانی که در دهه گذشته، شهرداری منطقه 12 تهران طبق برنامهای تحت عنوان «ارتقای کیفی مرکز تاریخی تهران» و سازمان زیباسازی شهر تهران در روندی حسابشده و منظم، به سنگفرشکردن و جدارهسازی خیابانهای مرکزی شهر پرداختند، هدفشان احیای تهران تاریخی و آمادهکردن آن برای تفریح و گردشگری تمام شهروندان تهرانی بود. و ما تهرانیها نیز خیال میکردیم این روند همچنان ادامه یابد یا دستکم از طرف شهرداری همچنان تشویق و ترویج شود. این کار در تهران داشت با تأخیر نسبت به کلانشهرهای دیگر کشور و جهان -که تکلیف شهرسازیشان مشخصتر بود- اتفاق میافتاد؛ اما ظاهرا قرار بود ادامه یابد.
زمانی که در دهه گذشته، شهرداری منطقه 12 تهران طبق برنامهای تحت عنوان «ارتقای کیفی مرکز تاریخی تهران» و سازمان زیباسازی شهر تهران در روندی حسابشده و منظم، به سنگفرشکردن و جدارهسازی خیابانهای مرکزی شهر پرداختند، هدفشان احیای تهران تاریخی و آمادهکردن آن برای تفریح و گردشگری تمام شهروندان تهرانی بود. و ما تهرانیها نیز خیال میکردیم این روند همچنان ادامه یابد یا دستکم از طرف شهرداری همچنان تشویق و ترویج شود. این کار در تهران داشت با تأخیر نسبت به کلانشهرهای دیگر کشور و جهان -که تکلیف شهرسازیشان مشخصتر بود- اتفاق میافتاد؛ اما ظاهرا قرار بود ادامه یابد. آن زمان خیابانهای سعدی و فردوسی، ناصرخسرو و انقلاب، باغ سپهسالار و سرچشمه، مولوی و خیام، داور و 15خرداد و حتی سی تیر و لالهزار نو در قسمت شمال جمهوری، همه از طریق تیم فعال دکتر سعادتی، شهردار دلسوز و محبوب منطقه و با کمک سازمان زیباسازی و کسبه هر خیابان، کفسازی و بدنهسازی شدند و تا حدودی سروسامان گرفتند؛ اما در لالهزار جنوبی، با آنهمه پول و سرمایهای که در آن در گردش است، حرکتی مشاهده نشد. آیا واقعا برای کسبهای که هیئتمدیره ثروتمند صنفشان همه در زمره خیرین مدرسهساز هستند، ریخت و ترکیب این خیابان مهم نبود؟ خیابانی که امروز از سر تا ته در اختیار صنف کابل و روشنایی است و تمام زیبایی سابق خود را از دست داده است... . امید میرفت سایهبانهای قدیم مغازهها بازگردند و لالهزار حیات فرهنگی عصرانه و شبانه خود را از سر گیرد و نشانههای خیابانی گردشگری-توریستی در آن دوباره به چشم بخورد. خانههای ثبتشده تاریخی و سینماها به موزه و مراکز فرهنگی تبدیل شوند. هتلهای شاخص لالهزار مثل هتل لاله ساخته وارطان هوانسیان مرمت و راهاندازی شوند. تعدادی کافه و رستوران برای گردشگران پیر و جوان تهرانی و غیرتهرانی از نو باز شود و شلوغی ترافیک خیابان لالهزار نو نیز با تعریض پیادهروها (اواخر دهه 90) بهتدریج آرامتر شود؛ اما چنین نشد. کسی کسبه لالهزار و پیکهایشان را وادار نکرد موتورهای خود (هزارو 500 دستگاه موتورسیکلت اعلامشده) را در پارکینگهای اطراف خیابان پارک کنند. شهرداری هم نتوانست چند زمین خالی از آنهمه اراضی متروکه در لالهزار را بخرد و پارکینگ درست کند. میتوان گفت که هرجومرج ترافیکی امروز پیادهروهای لالهزار و جمهوری، مانند گذشته مثل همه جای مرکز تهران ناشی از وجود موتوریهای بیقانون است. حتی پلیس راهور نیز اراده چندانی برای حل این مشکل به خرج نداد؛ اگرچه مدیر محترم و دانای آن اداره، در شهرک آزمایش به ما گفت که به سیاستهای آرامسازی و بهسازی و احیای مرکز تهران معتقد است. همه میدانیم سالهاست موتوریها بدون رعایت قوانین رانندگی، در پیادهرو و خیابان و محل خطوط بیآرتی در رفتوآمد هستند و کسی هم جلودارشان نیست. همه به حالشان (به لحاظ اقتصادی و نانآوری) دل میسوزانیم و آنها نیز روزبهروز بیشتر، تردد در شهر را خطرناکتر میکنند؛ بهویژه برای ما پیادهها... .
و اما حیات محجوبانه لالهزار... مدتهای مدیدی است که این خیابان که صد سال پیش اولین خیابان مدرن و شیک تهران بود و انواع شهروندانِ بافرهنگ و پیرو مُد روز ساکن تهران هر روز به آن سر میزدند، مورد غضب و بیمهری قرار گرفته است.معلوم نیست چرا برخی افراد هنوز به آن بدبیناند؟ چرا سازمان زیباسازی میخواهد درهای خانه اتحادیه را به روی مردم باز کند؛ اما موفق نمیشود؟ سالهاست میخواهد در خانه داییجان ناپلئون کافه باز کند؛ اما درها همچنان بسته میمانند. مدیران خوشرو و مهربانش خوشنیت و خوشاستقبالاند؛ اما بدرقه نمیدانند و خود نیز در تعلیقی ناگزیر به سر میبرند. این روزها نهتنها مسئولان تهران توجهی به مسائل لالهزار نمیکنند؛ بلکه خود اهالی لالهزار نیز با وجود درآمد زیاد و علاقه عاطفی به خاطره خیابان، قدمی برای حیات دوباره لالهزار برنمیدارند؛ اگرچه تعمیرات از سوی کسبه جستهوگریخته ادامه دارد. لابد فکر میکنند خاطرات صدساله لالهزار خطرناک است؟ درحالیکه چنین نیست! دیگر غیرممکن است کسی بخواهد در آن خیابان به ابتذال کافهها فکر کند. همه لالهزار را شاد و فرهنگی میخواهند. تمام اهالی فرهنگ و هنر و سینما و تئاتر، آرزو دارند لالهزار دوباره به محور جشنوارههای فجر و سینماحقیقت تبدیل شود؛ محوری که هنوز جسم بیجان
18 سینما -تو بخوان انبار کابل و کالاهای الکتریکی- و چندین تئاتر، ازجمله تئاترهای دهقان و نصر (که هنوز نئونهای «تئاتر تهران» بر پیشانی آن خوانده میشود)، در آن به طرز معجزهآسایی جان سالم به در بردهاند و اگر وزارت ارشاد و معاونت شهرسازی حق عمومی شهروندان بر شهر را رعایت کنند، این خیابان باید هنوز کاربریهای فرهنگی تثبیتشده در طرحهای شهری مصوب خود را حفظ کند. به هر حال خیابان لالهزار همچنان منتظر زندگی دوباره است... . وقتی سازمان زیباسازی خانه اتحادیه را خرید و مرمت کرد و آقای قالیباف با خاطره خلبانیاش زیر یک هواپیمای کوچک که به داخل حیاط خانه آورده بودند، آنجا را افتتاح کرد، هیچکس فکر نمیکرد درهای این خانه دوباره برای چندین سال بسته بماند. وقتی تئاتر نصر (تهران) را به مناقصه گذاشتند تا تعمیرات آن طبق نقشههای جدید بهترین مهندسان تهران آغاز شود، همه گوشهایمان تیز شد که چه کسی کار را به دست میگیرد؟ اما خبری نشد... . اکنون ما به بخش خصوصی و خود اهالی امید بستهایم. امیدواریم آنان که شکل و قواره این خیابان قدیمی تهران را دوست دارند و هنوز فکر میکنند هویت تهران در لایهلایه کالبد آن نهفته است، خودشان فکری بکنند و در تجدید حیات آن گامی بردارند.