آتشسوزی جنگلهای مریوان و چند پرسش
پس از مهار آتشسوزی هفته گذشته دوباره از عصر پنجشنبه 12 مرداد سه نقطه از جنگلهای مناطق «درهوران»، «آسنئاوا» و «ماسیدر» از توابع شهرستان مریوان دچار آتشسوزی گستردهای شده است و تلاش نیروهای امدادی و نظامی و نیز شهروندان مریوانی و علاقهمندان به محیط زیست با کمترین امکانات و ابزارهای لازم برای خاموشکردن آتش ادامه دارد.
پس از مهار آتشسوزی هفته گذشته دوباره از عصر پنجشنبه 12 مرداد سه نقطه از جنگلهای مناطق «درهوران»، «آسنئاوا» و «ماسیدر» از توابع شهرستان مریوان دچار آتشسوزی گستردهای شده است و تلاش نیروهای امدادی و نظامی و نیز شهروندان مریوانی و علاقهمندان به محیط زیست با کمترین امکانات و ابزارهای لازم برای خاموشکردن آتش ادامه دارد. بنا بر برخی گزارشها تاکنون بیش از 300 هکتار از جنگلهای مریوان طعمه آتش شده است. این نخستینباری نیست که جنگلهای مریوان در سال جاری و در سالهای گذشته با آتشسوزی مواجه میشود. اما آتشسوزی چند روز گذشته به دلیل گرمای بیسابقه و نیز باد شدید و کمبود امکانات امدادی گسترش بیشتری داشت.
1- در سالهای گذشته تغییرات اقلیمی و گرمای هوا و برخی دخالتهای مضر بشری، موجب بروز آتشسوزیهای گستردهای در جنگلهای باارزش زاگرس و البرز شده است. آن هم در شرایطی که محیط زیست کشور با دشواریهای بزرگی دستوپنجه نرم میکند. در آتشسوزی سال گذشته جنگلهای زاگرس در استان فارس و شیراز بیش از 15 هزار هکتار از جنگلهای منطقه بهویژه کوهمره سرخی در آتش سوخت. اما علیرغم گستردگی این آتشسوزی چرخبالهای امدادی برای مهار آتش به منطقه نرسید و خسارات قابل توجه و بیسابقهای به محیط زیست استان فارس و کشور وارد شد. جنگلهای زاگرس در استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان و چهارمحال و بختیاری و کردستان و کرمانشاه نیز در سالهای گذشته بارها با آتشسوزی دست به گریبان شدهاند. همچنین جنگلهای شمال کشور در استانهای مازندران و گیلان نیز در یکی دو سال گذشته با آتشسوزیهای بزرگی مواجه شدهاند. این روزها نیز دوباره مریوان با چنین حادثهای روبهرو شده است. در همه این حوادث آتشسوزی مشخص شده که امکانات امدادی و تخصصی مهار آتش جنگلها، متناسب با نیازهای کشور تأمین نشده است و دولت در دهههای گذشته برای تهیه و تولید و خرید تجهیزات تخصصی و بهروز، عزم جدی نداشته است. این کمتوجهی مزمن موجب شده تا توان و قابلیت کشور برای مقابله با آتشسوزیهای گسترده بسیار کم و محدود باشد. بهویژه در مناطق مرزی همچون مریوان این محدودیت امکانات امدادی بیشتر خود را نمایان میکند.
2- مقابله و مهار آتشسوزی نیازمند آموزش تخصصی نیروهای امدادی و نیز شهروندان علاقهمندی است که در جوار جنگلهای کشور مستقر هستند. نقش نهادها و سازمانهای مسئول و نیز رسانههای کشور بهویژه صداوسیما در آموزش و فرهنگسازی اثرگذار است اما متأسفانه در این باره نیز تاکنون به صورت شایسته و بایستهای اقدامات لازم صورت نگرفته است.
3- استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی در این حوزه از دیگر ظرفیتهایی است که در صورت برنامهریزی کارشناسی میتواند در خدمت محیط زیست کشور باشد. شوربختانه در دهه گذشته نهادهای مدنی تضعیف شده و کمتر مجالی برای فعالیت آنها باقی است. نیکوکاران و صاحبان سرمایههای بزرگ و کوچک در صورت فعالیت نهادهای مدنی انگیزه بیشتری برای تأمین نیازمندیهای امدادی چنین سمنهایی دارند.
4- دانشگاهها و نهادهای پژوهشی کشور درباره حفظ محیط زیست وظایف سنگینی بر دوش دارند. تولید محتواهای علمی و کارشناسی متناسب با شرایط کشور برای نظام حکمرانی در این باره از جمله اقداماتی است که ضرورت آن مشهود است. البته اعلام نیاز دولت به چنین مطالعات و اقدامات کارشناسیشده، اختصاص بودجههای پژوهشی متناسب و نظارت بر چنین فعالیتهایی و استفاده عملی از چنین اقداماتی میتواند بر ارتقای دانش کشور در حفظ محیط زیست اثری جدی داشته باشد. هرچند در این باره افق روشنی تعریف نشده است.
5- مقابله جدی با قاچاق چوب و فساد مرتبط با آن و تدوین قوانین بازدارنده برای مقابله با متعرضان به حریم جنگلها از جمله کاستیهای قانونی موجود است. این مهم نیز نیازمند تغییر در نگرش دولت به محیط زیست به عنوان یک سرمایه ملی است.
متأسفانه نه درباره قوانین بازدارنده و نه درباره تعریف وظایف سازمانی برای نهادهای ذیربط و نه برای اختصاص بودجه مناسب برای فعالیتهای سازمان محیط زیست و نهادهای متولی در جهاد کشاورزی اقدام روشن و قابل دفاعی صورت نگرفته است. به سخن دیگر در حکمرانی موجود توجه به سرمایهای ملی و باارزش یعنی محیط زیست و جنگلهای کشور جایگاه شایسته خود را نیافته است.
آتشسوزی روزهای گذشته در جنگلهای زاگرس در شهرستان مریوان بار دیگر هشداری است رسا به مسئولین کشور که بتوانند خود را با شرایط جدید اقلیمی از طریق ارتقای دانش و توان کشور در این باره منطبق کنند. تخریب گسترده جنگلهای کشور در دهههای گذشته خسارات قابل توجهی بر جای گذارده و استمرار این روند زندگی میلیونها ایرانی را در زمان حال و آینده کشور با چالشهای بزرگی مواجه کرده و میکند. جنگلهای باارزش کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه و مراقبت است. میتوان با صرفهجویی در بسیاری از بودجههای غیرضرور و تشریفاتی و تبلیغاتی کشور برای مقابله با تخریب محیط زیست کشور نهایت استفاده را برد اما اگر ارادهای در این زمینه وجود داشته باشد.