|

پیامدهای رفتار سطحی‌نگران برای جامعه و دین

از مهم‌ترین اهداف انبیا و به‌ویژه پیامبر خاتم، رهانیدن انسان‌ها و آزاد‌کردن آنها از بندهایی است که مانع تعالی انسان‌ها و جوامع شده است. افراد فرصت‌طلب و سودجو می‌خواهند انسان‌ها در جهل، بی‌خبری و غرق در خرافات باشند تا بهتر بتوان از آنها سوء‌استفاده کرد؛ اما پیامبر آمده است تا انسان‌ها با آگاهی دست به انتخاب زده، غل و زنجیرهای جهل و نادانی، بت‌پرستی، خرافات و مانند آن را که مانع از رشد فکری و اخلاقی مردم است، بگشایند.

از مهم‌ترین اهداف انبیا و به‌ویژه پیامبر خاتم، رهانیدن انسان‌ها و آزاد‌کردن آنها از بندهایی است که مانع تعالی انسان‌ها و جوامع شده است. افراد فرصت‌طلب و سودجو می‌خواهند انسان‌ها در جهل، بی‌خبری و غرق در خرافات باشند تا بهتر بتوان از آنها سوء‌استفاده کرد؛ اما پیامبر آمده است تا انسان‌ها با آگاهی دست به انتخاب زده، غل و زنجیرهای جهل و نادانی، بت‌پرستی، خرافات و مانند آن را که مانع از رشد فکری و اخلاقی مردم است، بگشایند. تأکید بسیار قرآن بر تشویق به تعقل و تفکر و تأکید بر جایگاه علم و دانش از این بابت است تا انسان‌هایی دارای اندیشه‌ای بلند تربیت شوند. براساس‌این دین و پیامبر سعی می‌کنند تا مردم قدرت تشخیص پیدا کنند، سخنان را بشنوند و با افکار متنوع آشنا شوند و بهترین آنان را برگزینند. چنان‌که خداوند در آیه 11 سوره مجادله به کسانی که دیدگاه‌ها را می‌شنوند و از بهترین آنان پیروی می‌کنند، بشارت داده است. اندیشمندان خرافه‌زدایی را مهم‌ترین عامل رشد فکری جوامع بشری می‌دانند. منظور از خرافه، عقاید بی‌اساس و باطل است که با منطق و واقعیات مطابقت نمی‌کند. ذهن خرافی و جاهل نمی‌تواند به رشد و باروری برسد. در سال نهم هجری، فرزند پیامبر به نام ابراهیم در 18‌ماهگی در‌گذشت. آن روز خورشید گرفت. گروهی علت را مرگ فرزند پیامبر دانستند؛ اما پیامبر بر فراز منبر رفتند و فرمودند: «آفتاب و ماه از نشانه‌های قدرت خداوند هستند. آنها بر طبق سنن طبیعی و قوانینی که خدا بر آنها مقرر داشته است، در مسیر خاصی می‌گردند، هرگز برای مرگ کسی یا تولد کسی نمی‌گیرند». پیامبر هیچ خرافه و دروغی را برای پیشبرد دین به کار نبرد. برخلاف برخی نادانان که برای رواج امر دین، جعل حدیث کردند. دلیل این‌همه تأکید بر مبارزه با جهالت و خرافه‌گرایی این است که از طریق رشد انسان‌های سطحی در دین، تنگ‌نظری در امور دینی شکل گیرد و افراد خود حق‌پندار شده و تحمل و مدارای خود را از دست می‌دهند و به دلیل نگاه سطحی خویش، موازین دینی را زیر پا می‌گذارند و با همه این اوصاف نقش کلیدی برای خود در جامعه قائل شده و از این طریق مانعی بر سر راه تعالی جامعه می‌شوند. خوارج یکی از نمونه‌های بارز تاریخی این افراد است. افرادی بسیار سطحی، خود حق‌پندار، فاقد توان تحمل دیگر افکار و عقاید و لجوج که فریب دنیاپرستان را خوردند و ظاهر قرآن را گرفتند و روح آن را رها کردند و ضربه‌های جبران‌ناپذیری بر اسلام علوی زدند و موجب حاکمیت بنی‌امیه شدند.

در هر دوره‌ای اگر اینها میدان را به دست گیرند، سعی می‌کنند مانند خود را تکثیر کنند و جامعه را به جمود، ظاهرگرایی و تحجر خواهند کشاند. به جای تأکید بر ارزش‌های دینی بر ظواهر تکیه می‌کنند. معیار دینداری را نه رواج صداقت، وفای به عهد، امانتداری و رشد اعتماد اجتماعی؛ بلکه انجام امور ظاهری و امثال آن می‌دانند.  ‌

مگر نه این است که پیغمبر فرمود «دو دسته پشت مرا شکستند؛ عالمان غیر‌متعهد و جاهلان مقدس‌مآب»؛ زیرا این جاهلان گمان می‌کنند که حق را کاملا دریافته‌اند و همه را از مسیر دین بیرون می‌دانند. دغدغه اسلام را دارند؛ اما بیشترین ضربه را به دین می‌زنند. به تعبیر شهید مطهری، گروهی تنگ‌نظر که اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشه‌‌های محدود خود محصور کرده، ادعا می‌کنند که همه بد می‌‌فهمند و راه خطا می‌‌روند. به دلیل تنگ‌نظری، زود تکفیر و تفسیق می‌کنند. وای به حال جامعه‌ای که اینان بالا آیند و موقعیتی پیدا کنند و تصمیم‌ساز شوند. چه خسارت‌هایی که برای دین و جامعه به بار نمی‌آورند. آنان با رفتارشان موجب دین‌گریزی می‌شوند. چنان‌که حضرت علی خطاب به خوارج فرمود: «شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از شما برای زدن نشانه خود استفاده می‌کند و به وسیله شما، مردم را در تردید و گمراهی قرار می‌دهد».

سطحی‌نگری دینی و ناتوانایی در تحلیل اجتماعی موجب می‌شود تا گاه از دیوار سفارتخانه‌ای بالا روند و به آن افتخار کنند. گاه بر دیوار سفارتخانه‌ای شعارنویسی کنند و از بیت‌المال، هزینه‌های آن پرداخت شود. با وجود اینکه گسترش فقر در جامعه موجب رشد آسیب‌های اجتماعی می‌شود، چنان‌که به گفته یک نماینده مجلس، جمعیت زیر خط فقر به بیش از 30 میلیون نفر یعنی بیش از 35 درصد مردم رسیده است، دغدغه اینان، مسائل جزئی و حاشیه‌ای است. پیامبر فرمود اگر فقر از دری وارد شود، ایمان از دری دیگر خارج می‌شود؛ یعنی فقر مادر بی‌ایمانی، کج‌ایمانی و رشد گناهان در جامعه می‌شود. امروز فقر منکَر بزرگ کشور ماست.