اقتصاد، احساس ناامیدی و افول ارزشهای اخلاقی
شرایط اقتصادی از مسیرهای مختلفی بر ارتقا یا افول ارزشهای اخلاقی اثرگذار است. یکی از این عاملها که به عنوان یک واسطه عمل میکند، احساس ناامیدی در جامعه است. حس ناامیدی، حالتی است که به دنبال برآوردهنشدن انتظارات، امیدها و احساس عدم امکان تحقق آنها در آینده به وجود میآید. در این حالت انسان احساس میکند هیچ راهکار متعارف و مقبولی برای حل مشکلات وجود ندارد.
شرایط اقتصادی از مسیرهای مختلفی بر ارتقا یا افول ارزشهای اخلاقی اثرگذار است. یکی از این عاملها که به عنوان یک واسطه عمل میکند، احساس ناامیدی در جامعه است. حس ناامیدی، حالتی است که به دنبال برآوردهنشدن انتظارات، امیدها و احساس عدم امکان تحقق آنها در آینده به وجود میآید. در این حالت انسان احساس میکند هیچ راهکار متعارف و مقبولی برای حل مشکلات وجود ندارد.
در شرایط رونق باثبات اقتصادی وضعیت مردم بهبود یافته و مردم حس میکنند که با تلاش میتوانند سطح زندگی خود را ارتقا دهند. امید به آینده و نشاط در فعالیت آنها دیده میشود. اما هرگاه اقتصاد بیثبات شده و آینده روشنی وجود نداشته باشد، شاخص فلاکت روند رو به صعودی را طی کند و مردم امیدهای خودشان را برای بهبود زندگی از دست میدهند. گرچه ناامیدی میتواند علل مختلفی داشته باشد اما یکی از مهمترین آنها، شرایط اقتصادی است. شرایط بد اقتصادی از طریق فقر و بهویژه فقر مزمن، نابرابری ناموجه، ساختار اقتصادی فاسد، انواع نااطمینانیها اعم از شغلی، سرمایهگذاری، نوسانات نرخ ارز و انتظارات تورمی موجب ناامیدی میشود و هر عاملی گروه خاصی را تحت تأثیر قرار میدهد.
ناامیدی موجب میشود تا فرد انگیزه و نشاط خود را از دست بدهد. زندگی برای فرد ارزش پیشین را نداشته و در نتیجه تلاش لازم را برای بهبود انجام نمیدهد و این امر موجب کاهش بهرهوری در محیط کار و تحصیل میشود.
اما یکی از مهمترین پیامدهای ناامیدی ناشی از شرایط اقتصادی، افول ارزشهای اخلاقی است که بر حسب عوامل مختلف به گونههای متفاوت خود را نشان میدهد.
احساس ناامیدی از ساختن یک زندگی عادی در فقیران و جوانان میتواند موجب انگیزهای قوی برای رفتارهای غیراخلاقی شده و از این طریق نظام ارزشی افراد رو به زوال میرود. زیرا فقیران احساس میکنند پایبندی به ارزشهای اخلاقی برای آنان هزینه داشته و موجب گرسنگی خود و خانودهشان یا عدم تأمین نیازهای اساسی آنها خواهد شد. بنابراین به دروغ، دزدی، فحشا، خرید و فروش مواد، مشروبات، فرار از خانه، فروش فرزندان و مانند آن روی میآورند. آنان احساس میکنند در تعارض بقا و حفظ اصول اخلاقی، باید بقا را مقدم داشت. جوانان ناامید از آینده نیز به مصرف مواد مخدر و مانند آن
روی میآورند. یکی دیگر از عوامل مؤثر بر ناامیدی، نابرابری ناموجه در جامعه است. هرگاه تبعیض و فساد در جامعه گسترش یابد، نابرابری درآمد و ثروت نه به دلیل استعداد و تلاش، بلکه به دلیل فساد مالی و تبعیض و رانت رخ میدهد که امکان این مسیر برای همه فراهم نیست.
اینگونه ثروتاندوزی موجب نابرابری ناموجه خواهد شد که در نتیجه آن، چشم و همچشمی نیز در جامعه افزایش مییابد. در این شرایط، ثروت و قدرت به عنوان ارزشهای معتبر جامعه پذیرفته میشود. از این رو، گروههایی از مردم که امکان رسیدن به ثروت را از راههای متعارف ندارند، سعی میکنند تا از طریق اختلاس، رشوه، پارتیبازی، دروغگویی و اقتصاد سیاه به ثروت دست یابند و از این طریق اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند. نوسانات اقتصادی مانند نوسانات نرخ ارز، فقدان افق روشن، وابستهشدن یک اقتصاد به شایعات خوب و بد و امثال آن موجب میشود تا فعالان اقتصادی اعم از تولیدکننده و تجار برای ادامه فعالیت خود، اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند.
تداوم بیکاری و فقدان افق روشن برای گشایش اقتصادی موجب سرخوردگی نسل جوان، به دلیل نرخ بالای بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی میشود. این امر از طرفی موجب بیانگیزگی دانشجویان میشود که در اشکالی مانند پایاننامههای تقلبی و... را نشان میدهد.
از سوی دیگر مردم ناامید از آینده که از نظم کنونی احساس زیان میکنند و سهمی برای خود نمیبینند، بستر مناسبی برای اعتراض میبینند.
به گزارش آیندهبان در سال 1397، سومین مسئله اجتماعی مردم ایران، ناامیدی درباره آینده و احساس بیآیندگی است. اکنون که پنج سال از آن گزارش میگذرد و جامعه ایرانی بعد از خروج ترامپ از برجام در سال 1397 و بازگشت تحریمها، فشار شدیدتری را تحمل کرده و شاخص فلاکت روند رو به رشد داشته است، به یقین ناامیدی در جامعه بیشتر شده و در نتیجه افول ارزشهای اخلاقی نیز نسبت به گذشته شدت یافته است، چنانچه آمار و اطلاعات نیز این امر را گواهی میدهد.
اگر آرمانگراییها با واقعیگرایی تلفیق میشد، اینچنین مشکلات اقتصادی زندگی مردم را احاطه نمیکرد و امروز ناامیدی در جامعه گسترش نمییافت. برای برونرفت از این وضعیت، توجه به علل سیاسی و اقتصادی احساس ناامیدی در جامعه، واقعگرایی در عرصه روابط بینالملل، اصل قراردادن رفاه جامعه و انجام الزامات آن، راه نجات کشور از وضعیت موجود است.