|

زندگی پیاده و مدنیت‌ شهری

زمانی که در اواسط سال‌های ۹۰ برای شکل‌دادن به پروژه بازآفرینی شهر رشت، به دعوت دوستان مشاورم به این شهر زیبا رفت‌و‌آمدی پیدا کردم، می‌دیدم که علاوه بر ما که محیط شهر را می‌پسندیدیم، مردم رشت خود نیز به شهرشان افتخار می‌کنند و فهرستی از «اولین‌ها» دارند که در رشت اتفاق افتاده است؛ مثلا اولین مدرسه، اولین روزنامه، اولین سالن سخنرانی، اولین ساختمان زیبای شهرداری و... و واقعا هم ساختمان شهرداری رشت زیباست و حقش است که با مرمتی همه‌جانبه و کامل، دوباره به مهم‌ترین ساختمان فعال شهر رشت بدل شود؛ زیرا مردم شهر فضای شهری این مجموعه را سرزنده و فرهنگی می‌خواهند و صد حیف که بعد از گذشت سال‌ها هنوز مرمت و بهسازی نشده است و پس از انتقال ساختمان شهرداری جدید به حاشیه‌های شهر، همچنان درهایش بسته مانده است.

زمانی که در اواسط سال‌های ۹۰ برای شکل‌دادن به پروژه بازآفرینی شهر رشت، به دعوت دوستان مشاورم به این شهر زیبا رفت‌و‌آمدی پیدا کردم، می‌دیدم که علاوه بر ما که محیط شهر را می‌پسندیدیم، مردم رشت خود نیز به شهرشان افتخار می‌کنند و فهرستی از «اولین‌ها» دارند که در رشت اتفاق افتاده است؛ مثلا اولین مدرسه، اولین روزنامه، اولین سالن سخنرانی، اولین ساختمان زیبای شهرداری و... و واقعا هم ساختمان شهرداری رشت زیباست و حقش است که با مرمتی همه‌جانبه و کامل، دوباره به مهم‌ترین ساختمان فعال شهر رشت بدل شود؛ زیرا مردم شهر فضای شهری این مجموعه را سرزنده و فرهنگی می‌خواهند و صد حیف که بعد از گذشت سال‌ها هنوز مرمت و بهسازی نشده است و پس از انتقال ساختمان شهرداری جدید به حاشیه‌های شهر، همچنان درهایش بسته مانده است.

به هر حال، پیاده‌راه شدن میدان شهرداری رشت و بخش‌هایی از خیابان‌های اطراف آن، در آن سال‌ها خالی از گفت‌وگو و بحث و جدل نبود. بعضی‌ افراد شبکه معابر غیر‌اصلی مرکز شهر را بسیار پر‌پیچ‌و‌خم می‌دیدند و ترک عادت روزانه، یعنی تردد‌نکردن با ماشین در آن قسمت مرکزی شهر برایشان خوشایند نبود؛ بنابراین مقاومت می‌کردند... اما بعد از پیاده‌راه و سنگ‌فرش‌شدن میدان، همه چیز به‌تدریج مورد پسند مغازه‌داران و شهروندان قرار گرفت. و در اصل، رشت برای بسیاری از شهرهای دیگر کشورمان الگو نیز قرار گرفت.

امروز نیز ما در شهرهای بزرگ‌مان مانند اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز و البته تهران، خیابان‌ها و میدان‌هایی با اولویت پیاده داریم که فضای بعضی از آنها مانند میدان نقش جهان اصفهان یا میدان اصلی شهر همدان آن‌قدر زیباست که می‌توان آنها را یگانه و «جهانی» نامید و همه جا تبلیغ کرد. حس و حالتی که در این میدان‌ها به انسان دست می‌دهد، واقعا نادر و ویژه است و بدون‌شک نشانی از مدنیت و شهرنشینی شایسته را با خود دارد. گردش در این فضاهای زیبای شهری، هم برای شهروندان مطلوب است و هم برای گردشگران ایدئال. آخرین سه‌شنبه ماه مهر، در میدان نقش جهان به دعوت دوستان میراث فرهنگی‌مان به تماشای بازی چوگان نشستیم. 

دوستداران میراث این بازی را به‌عنوان یک میراث ناملموس ثبت‌شده به نام ایران و ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو به رخ میهمانان خارجی کشورمان در حوزه میراث ناملموس کشیدند و در تلویزیون هم نشان دادند تا همه بدانند که ما ایرانیان میراث قدیم و آداب و سنن خودمان را عزیز می‌داریم و حفظ می‌کنیم و به فضاهای شهری‌ و خاطرات جمعی مردم‌مان در این فضاهای عمومی زیبا اهمیت می‌دهیم. هر بار گوی چوگان‌بازان به دروازه وارد می‌شد، صدای ساز و دهل به هوا برمی‌خاست و جمعیت کف می‌زد. مردم شرکت در رویدادها در فضاهای عمومی شهری را دوست دارند.

باید گفت که در دنیای امروز سال‌های سال است که پیاده‌راه کردن بخش‌هایی از شهر قدیم در تمام شهرها به رسمی جا‌افتاده و جاری تبدیل شده و جای تعجب است اگر شهری دارای چنین فضای پیاده‌ای برای گشت و گذار مردم شهرش نباشد. اغلب این میدان‌های مهم، مانند میدان نقش جهان اصفهان -‌که خود به یکی از زیباترین میدان‌های جهان معروف است‌- یا میدان ارگ کریم‌خانی در شیراز یا همان میدان همدان، اکنون روی خیابان‌ها و کاربری‌های تجاری و تفریحی-‌پذیرایی اطراف خودشان هم تأثیر گذاشته‌اند و هتل‌ها، رستوران‌ها و کافه‌های متعددی در اطراف‌شان به‌تدریج شکل گرفته است.

امید است که همه شهرهای کشورمان چنین فضاهای پیاده و به زیبایی آراسته‌ای را در دل خود جای دهند و مانند بسیاری شهرهای دنیا بتوانیم با سربلندی شهرهای‌مان را به رخ گردشگران ایرانی و خارجی بکشیم و به آنها افتخار کنیم.