طالبان و بازی حقابه
در تاریخ سهشنبه 15 اسفند سال 1402 ساعت شش شب سیلاب از افغانستان وارد ایران شد و در محل مرز یک مسیر سیلاب طرف رود زهک و سد جاریکه ورودی آب به چاهنیمه هدایت شد و طبیعتا مسیر دیگر سیلاب وارد پریان مشترک شد که بستر آن پایینتر است و در روز جمعه یعنی سه روز بعد همان میزان آب ورودی فروکش کرد و کم شد. آبی که آمد، گل و لای زیادی داشت و طبیعتا آب سیلاب بود. رودخانه هیرمند جزء رودهایی در جهان است که گل و لای زیادی میآورد (اما داستان این گل و لای خیلی مهم است).
احسان الهیمقدم*
در تاریخ سهشنبه 15 اسفند سال 1402 ساعت شش شب سیلاب از افغانستان وارد ایران شد و در محل مرز یک مسیر سیلاب طرف رود زهک و سد جاریکه ورودی آب به چاهنیمه هدایت شد و طبیعتا مسیر دیگر سیلاب وارد پریان مشترک شد که بستر آن پایینتر است و در روز جمعه یعنی سه روز بعد همان میزان آب ورودی فروکش کرد و کم شد. آبی که آمد، گل و لای زیادی داشت و طبیعتا آب سیلاب بود. رودخانه هیرمند جزء رودهایی در جهان است که گل و لای زیادی میآورد (اما داستان این گل و لای خیلی مهم است). در این دو سال معلوم شد که سد کمالخان را مهندسان سد چگونه طراحی کردهاند، در سال 1401 هم به گفته مسئولان وزارت نیرو فقط 27 میلیون مترمکعب از 820 میلیون مترمکعب حقابه تأمین شد (گزارش ایرنا، تابناک) که آن هم الان دیگر مشخص شده که موضوع همین گل و لای سیلاب است. در سال 1401 وقتی سیلابهای اول را طالبان کامل به طرف گود زره فرستادند، یادشان نبود که گل و لای رودخانه هیرمند در پشت سد کمالخان رسوب میکند و اگر خروجیهای سد را باز نکنند، پشت خروجی مقدار زیادی گل و لای جمع میشود و میزان تبخیر آب هم در این منطقه به خاطر گرما و توفانهای خاک بالاست. سد کمالخان سه خروجی به اندازههای متفاوت بر روی دیواره خود دارد که قطر دهانههای خروجی به طرف ایران خیلی کم و حدود یک متر است این درحالی است که سرریز بتنی این سد به طرف گود زره نزدیک به 500 متر است (اندازهگیری از طریق گوگلارث). دقیقا به اندازه عرض رود هیرمند در خیلی از نقاط آن و به راحتی در مواقع فشار سیلاب آب را به طرف شورهزار و بیابان گود زره میفرستد.
گل و لای و رسوبگذاری رودخانه هیرمند
سد کمالخان فقط 16 متر ارتفاع دارد و یک بند انحرافی است و در مقایسه با سایر سدها میتوان گفت بر روی یک دشت احداث شده و سد مخزنی بزرگ نیست که فشار آب بتواند بهراحتی گل و لای پشت خروجی را باز کند، به همین دلیل در سال 1401 و درحالحاضر در سال اسفند 1402 طالبان دریچههای خروجی را هنگام سیلاب باز میکنند تا با قدرت فشار آب، گل و لای و رسوب پشت خروجی این بند شسته و کمتر شود. از طرفی دولت ایران هم هرساله برای لایروبی انهار و مسیرهای رودخانه هیرمند به طرف دریاچه هامون در سیستان هزینه میکند که کشاورزان سیستان در گذشته به همراه هم و بهصورت جمعی تحت عنوان «حشر» آن را انجام میدادند. گل و لایی که اگر برای آن فکری نشود، میتواند طرح آبیاری با لوله به 46 هزار هکتار اراضی دشت سیستان با هزینه سههزار و 700 میلیارد تومان را با واردشدن این گل و لای به لولهها که در عمق زمین دفن شدهاند و طبیعتا قابل تمیزکردن و لایروبی نیستند با شکست روبهرو کند. اگرچه این طرح 46 هزار هکتاری هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده است. برخی مقامات طالبان سیلابی را که مجبورند به خاطر گل و لای زیاد و تأثیر مخرب آن بر سد کمالخان رهاسازی کنند، حقابه مینامند که بخش زیادی از آن گل و لای است. در مقابل برخی دیگر از مقامات حکومت طالبان مثل شیرمحمدعباس استانکزای معاون وزیر امور خارجه طالبان گفته نمیخواهد به خاطر موضوع حقابه رابطه آنها با ایران خراب شود. طبیعتا در شرایط فعلی و درگیریهایی که طالبان با پاکستان دارند و اهمیت بندر چابهار برای آنها نمیخواهند رابطه آنها با ایران به خاطر بازیهای حقابه دچار مشکل شود. بهخصوص اینکه تجار افغان علاوه بر چابهار در چهارراه رسولی زاهدان هم کاملا بهصورت مشهود حضور دارند. مقامات طالبان باید به این توجه کنند که دوران سفیربودن آقای کاظمیقمی هم مثل سایر سفیرهای جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با تغییر سیاست دولتها و شرایط منطقه روزی به پایان خواهد رسید و طبیعتا آقای کاظمیقمی در کنار فراهمآوردن شرایط اقتصادی مناسب برای طالبان و سرمایهگذاری تجار افغان باید موضوعاتی مثل حقابه را بهصورت جدی پیگیری کند چون در ماه مهر 1403 که طالبان قول حقابه را به ایشان دادهاند، آبی در رودخانه هیرمند نیست و کل سیلابهای رود هیرمند مربوط به همین اسفند و فصل بهار هر سال است و در بقیه سال خشک است. باید این را مدنظر گرفت که خیلی از اعضای کابینه طالبان متولد قندهار یا بزرگشده در هلمند و قندهار هستند و به تمام موضوعات رود هیرمند اشراف کامل دارند و با ویژگیهای سد انحرافی کمالخان هم الان دیگر کامل آشنا شدهاند.