|

محلات ریشه‌های شهرند

‌هفته گذشته یکی از فعالان شهر و شورا خبر داد که رسانه‌ای اینترنتی متعهد شده است با ایفای نقش پل ارتباطی بین شهروندان و مسئولان شهری، فضایی برای تبادل نظر و افزایش آگاهی و دانش عمومی در زمینه زندگی شهری و حقوق شهروندی فراهم کند. این در حالی است که در تهران ماه‌هاست شهرداری حتی نیم‌نگاهی به اعتراضات و خواسته‌های شهروندان و متخصصان نمی‌اندازد.

‌هفته گذشته یکی از فعالان شهر و شورا خبر داد که رسانه‌ای اینترنتی متعهد شده است با ایفای نقش پل ارتباطی بین شهروندان و مسئولان شهری، فضایی برای تبادل نظر و افزایش آگاهی و دانش عمومی در زمینه زندگی شهری و حقوق شهروندی فراهم کند. این در حالی است که در تهران ماه‌هاست شهرداری حتی نیم‌نگاهی به اعتراضات و خواسته‌های شهروندان و متخصصان نمی‌اندازد. ابراهیم علیپور، شورایار و همکار قدیمی شورای شهر معتقد است راه طی‌شده در مسیر مشارکت‌های شهروندی و فهم درست از حقوق و تکالیف شهری، کج و کوتاه بوده و مسیر پیش‌رو، سربالایی و سنگلاخ است. او می‌گوید: هنوز «خرد جمعی - تصمیم جمعی - کار جمعی» نداریم و با قواعدش آشنا نیستیم. می‌پرسم: 25 سال پیش با آن شور و شوق شورایاری‌ها را در تمام محلات تهران به راه انداختید. پس چه شد آن همه سال تجربه؟ مگر خود شما نبودید که شش، هفت سال پیش آمدید تا این تجربیات را در کنار پرویز پیران، طراح شورایاری‌ها با ما در میان بگذارید؟ تا بارها تکرار کنیم این اصل را که همه چیز باید از محلات شروع شود. هر محله خواسته‌ محوری خودش را با شورا یا انجمن محلی خودش دنبال کند و در تعامل درست با شهرداری به آن خواسته دست یابد؟ متأسفانه همه چیز به خوبی و خوشی پیش نرفت و روحیه مشارکتی و شبکه‌ای در مقابل روحیه دستوری سلسله‌مراتبی رنگ باخت. شورایاری‌ها بهانه‌جویانه به بن‌بست خوردند و تعطیل شدند. هیئت‌امناهای جدید حاصل طرح نظام‌نامه (نوعی جایگزین جدید برای طرح شورایاری) نیز گویا زیاد موفق نیستند. شهرداری گاهی با سامانه‌ «من شهردارم» حفظ ظاهر می‌کند، اما کافی نیست. متأسفانه موضوع مشارکت محلی کلاف سردرگمی شده است. 

آقای کاظمیان، شورایار سابق که قبلا توانسته بود طی سال‌ها تلاش و تعامل با شهرداری، مردم محله‌شان را گرد هم جمع کند، برایشان فضای سبز زیبایی به‌عنوان پاتوق عصرهای تابستان درست کند و با کمک شورایاران به مشکلات محله برسد، می‌گوید: زمانی که ما بودیم تا ۱۱ شب دسته‌‌دسته جمعیت می‌آمد و می‌رفت. محله زنده بود. اما این دوره هیئت‌امنا را از محله دیگری آورده‌اند و ما مستعمره محله پایین‌دستمان شده‌ایم. تازه به خاطر دوری راه، اغلب هیئت‌امنا به جلسه نمی‌آیند و عملا هیچ. بله، خیلی‌ها مثل کاظمیان خسته شدند و رها کردند. ولی هنوز حرفش که می‌شود آتش می‌گیرند و آه می‌کشند... . البته خاطرات محله هنوز باقی است و خانم اقدم، رئیس سابق سرای محله می‌گوید جمعی که در زمان او تحت عنوان کانون سالمندان محله شکل گرفته بود، هنوز فعال است و جلسات ادبی و تورهای گردشگری برگزار می‌کند. خانم‌ها هنوز با هم ورزش می‌کنند و سعی می‌کنند روحیه گروه سالمندان محله (با 68 درصد جمعیت سالمند در محله) را سرزنده نگه دارند. اقدم معتقد است اگر چند بار اهالی یک محل به هر بهانه‌ای، مانند اجرای یک رویداد هنری یا نمایش محلی یا فیلم در سرای محله دور هم جمع شوند، آدم‌های علاقه‌مند از داخل همان جمع سر برمی‌آورند و به تدریج به جمع‌های محلی شکل خواهند داد. آری، راه و کار محلات سهل و ممتنع است. اکنون سؤال این است: چرا نباید سعی کنیم در محلات دوباره گروه‌های محلی CBO یا سام (سازمان اجتماع‌محور) درست کنیم؟ در محله سنگلج چند جوان پرتلاش سعی کردند و شد!‌ مهدی گوهری می‌نویسد: کار ابتدا از «دفتر توسعه محله» آغاز شد، اما تشکیل انجمن ایده ماندگارتری بود که با مشارکت اهالی و معتمدان محلی به خوبی پیش رفت. امروز اتاق فکر انجمن سنگلج جلسات هفتگی دارد و کارهایی می‌کند که باعث همراهی و سرزندگی مردم است. این انجمن با دانشجویان معماری و مرمت دانشگاه ارتباط دارد که ضمن محله‌گردی در سنگلج، به مرمت و توانمندسازی این محله قدیمی تهران نیز فکر می‌کنند. لازم به یادآوری است که ستاد سمن‌های شورای شهر نیز از این تشکل‌های کوچک محلی حمایت می‌کند. جلسات جالبی هم برای هم‌افزایی در ساختمان قدیمی و زیبای خیابان خاقانی می‌گذارد که من هم چندین بار رفته‌ام. تشکل‌های محلی نعمت‌اند. مردم محلات مسائل مشترک بسیاری دارند و همسایه‌بودن در محلات شهر بزرگ مزیت محسوب می‌شود. از مطالبه برای کمبودهای فیزیکی و خدماتی که بگذریم، مردم محله خوب است با هم برای مواجهه با زلزله هماهنگ شوند. اما از آن جالب‌تر ایجاد فضاهای محلی برای شادی و ورزش است. در این میان، الهام مولوی‌زاده، شورایار سابق محله جمهوری، مشکل را در عدم دقت کافی و غفلت در شناخت بافت اجتماعی محلات هنگام تدوین ساختار و محتوای طرح نظام‌نامه محلات می‌داند. او می‌گوید: در برخی محلات بافت تجاری غالب است و نیاز بود هیئت‌امنا ترکیبی از نمایندگان اصناف باشند. برخی محلات بافت اداری یا سیاسی دارند. شاید در محلاتی دیگر ترکیبی از هیئت علمی دانشگاه‌ها یا مسئولان مراکز فرهنگی یا نظامی مؤثر باشند. در برخی محلات حضور نمایندگان اتباع و مهاجران یا نمایندگان اقلیت‌های مذهبی در شورا لازم است. صندوق‌های محلی نیز با دورهمی و قرعه‌کشی، همیشه سرمایه اجتماعی فوق‌العاده‌ای در محلات ایجاد کرده‌اند. اگر مردم محله در سرا یا پارک محلی جمع شوند و برنامه کوچکی داشته باشند مثلا آموزش درباره گیاهان و حیوانات، نجوم، آشپزی، مدرسه بچه‌ها و... آیا این نیازی به اجازه دارد؟ برای من مثل روز روشن است که کارهای فرهنگی برای جوانان و بازارچه یا جلسات خانم‌ها، همه مستقل از شورا و با اندک هماهنگی با سراها‌ می‌توانند شروع خوبی باشند. شهرداری هم باید بفهمد گلایه‌ها از سر دلسوزی است و باید یک‌جایی با شهروندان به تفاهم و آشتی برسد.