دیپلماسی عمومی در فضای متلاطم بینالمللی
۱) رسالت نهادینه و پذیرفتهشده «دیپلماسى» مدیریت صلحآمیز روابط میان کشورها بر اساس منافع ملی و ممانعت از وقوع جنگ است. به بیان دیگر دیپلماسی راهکاری مسالمتآمیز است که سیاستمداران برای تأمین اهداف کشور از طرق صلحآمیز و جلوگیری از جنگ در شرایط تضاد منافع (ژئوپلیتیک، سیاسی، اقتصادی، قومیتی، مذهبی و...) با دیگر واحدهای سیاسی از طریق مذاکره انتخاب میکنند. از منظر حکومتها کاربرد دیپلماسی شکلدادن و تنظیم روابط با دیگر کشور و در یک کلمه «اجراى سیاست خارجى» است.
۱) رسالت نهادینه و پذیرفتهشده «دیپلماسى» مدیریت صلحآمیز روابط میان کشورها بر اساس منافع ملی و ممانعت از وقوع جنگ است. به بیان دیگر دیپلماسی راهکاری مسالمتآمیز است که سیاستمداران برای تأمین اهداف کشور از طرق صلحآمیز و جلوگیری از جنگ در شرایط تضاد منافع (ژئوپلیتیک، سیاسی، اقتصادی، قومیتی، مذهبی و...) با دیگر واحدهای سیاسی از طریق مذاکره انتخاب میکنند. از منظر حکومتها کاربرد دیپلماسی شکلدادن و تنظیم روابط با دیگر کشور و در یک کلمه «اجراى سیاست خارجى» است.
۲) «دیپلماسی عمومی» در دههها و سدههای قبل در چارچوب فعالیتهای فرهنگی، هنر، موسیقی، مبادلات علمی و... خلاصه میشد. تحولات سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات این عرصه را به ابزاری برای پیشبرد و تأمین اهداف کشورها تبدیل کرده که دولتها با توسل به آن بهتر میتوانند به اهداف ملی خود در رابطه با دیگر کشورها و در صحنه بینالملل دست یابند. در دو، سه دهه اخیر با سرعتگرفتن روند جهانیشدن و در پرتو توسعه و پیشرفت شگفتانگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات، وسایل ارتباطجمعی بهخصوص فضای مجازی (سایبری) به ابزاری تبدیل شده که در شکلدهی افکار عمومی، درهمریختن باورهای سنتی و خلق فرصتهای جدید برای تأثیرگذاری در روابط بینالمللی نقش تقریبا بیبدیلی ایفا میکند.
جهتدهی افکار عمومی با استفاده از رسانههای تصویری، شنیداری و نوشتاری با سرعت و بردی که دارد، در کسری از ثانیه مرزهای بینالمللی را بدون هیچ مانعی پشت سر میگذارد، فرهنگها را دگرگون میکند، بر ارزش و هنجارهای ملی غلبه کرده، ارزشهای نوینی را خلق یا دیکته میکند و... که اینها از جمله زمینهها و حوزههایی هستند که دیپلماسی عمومی میتواند با اتکا بر آنها و انسجامبخشیدن به سیاستهای دولتها بر افکار و اذهان مردم سایر کشورها اثر بگذارد.
۳) وزارت امور خارجه با درک نقش و اهمیت دیپلماسی عمومی در پیشبرد اهداف ملی در ساختار خود به این موضوع اهمیت داده و از حدود بیش از یک دهه قبل با تأسیس «مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه» تحت نظر معاون وزیر سعی دارد در تحولات به شدت گذرا و پرشتاب بینالمللی ایفاگر نقشی در تأمین اهداف ملی کشور باشد.
دو روز قبل اسماعیل بقاییهامانه، دیپلمات جوانی که در وزارت سیدعباس عراقچی سکانداری این مرکز به او سپرده شده، در اولین روزهای جلوس بر این مسند در ابتکاری بیسابقه از زمان تأسیس این مرکز میزبان تنیچند از دیپلماتهای سابق بود. بهکارگیری عبارت «بیسابقه» که ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید، از آن جهت است که حداقل بنده به عنوان یک دیپلمات (1360-۱۳۹۸) و اهل قلم (بیش از پنج دهه) از وجود چنین جلسهای بیخبر هستم یا در خوشبینانهترین شکل، حقیر لایق دعوت و حضور در چنین جلسهای در چند سال گذشته نبودم.
ویژگی این جمع، حضور همکارانی بود که فارغ از خط و ربط سیاسی که از لوازم غیرقابل انکار «دیپلمات»بودن در نظام جمهوری اسلامی است و در اساسنامه این وزارت هم بر آن تأکید شده، برای هدفی ملی گرد هم جمع شده بودند. در نهایت آزادی به بیان نقطهنظرات خود پرداختند و مهمتر اینکه سخنگوی جوان وزارت امور خارجه با صبوری و بردباری به نظرات جمعی ریشسفید گوش داد، یادداشتبرداری کرد و قول استمرار آن را داد؛ اقدامی به غایت شایسته و قابل تقدیر. در همین جا فرصت را مغتنم شمرده و از همکاران شرکتکننده در این جلسه درخواست دارم نظرات مطرحشده خود را از طریق نشر در رسانهها در اختیار افکار عمومی قرار دهند. تردید ندارم که مرکز دیپلماسی عمومی و رسانهای وزارت امور خارجه از این امر استقبال و آن را در جهت پیشبرد اهداف مرکز تلقی خواهد کرد.
به منظور فتح باب پیشنهاد، اجازه میخواهم مطالب مطروحه در آن جلسه از جانب این قلم را به اختصار در این یادداشت ذکر کنم. با این توضیح که بنده در زمره نفرات آخری بودم که زبان به صحبت گشودم. دلیل آن هم این بود که مطالب همکاران آنچنان عمیق، کارشناسانه و برآمده از چند دهه تجربه در عرصه بینالمللی و دغدغهمند برای کشور بود که واقعا نیازی به تکرار نداشت.
۱ -ضرورت ترمیم چهره کشور که مخدوش شده است: این مهم در دو حوزه داخلی و خارجی است. در بخش اول نیازمند ترمیم شکافها و گسلهای دولت - ملت هستیم. باید بپذیریم که این گسلها میتواند متضمن مخاطرات جبرانناپذیری برای کشور باشد.
بخش دوم بازسازی سیاست خارجی و ریلگذاری معطوف به کاهش تنش، اعتمادزایی و تصحیح چهره ایران در جهان است. پیشدرآمد این مهم قبول این واقعیت تلخ و شکلگیری اراده قوی برای عبور از این شرایط است که کشور گرفتار آن است. مسئولیت ذاتی و قانونی وزارت امور خارجه تحقق این مهم است. شورای عالی امنیت ملی (شعام) بالاترین مرجع سیاستگذار و تصمیمساز در سیاست خارجی است که مبتنی بر قانون، وزارت امور خارجه تنها مجری آن سیاستهاست. در واقع وزارت امور خارجه پنجره کشور به جهان و سخنگوی آن به مثابه شیشه این پنجره است. هر چه شیشه کدرتر باشد، زیباییهای پنجره و ساختمان در منظر و مرئای بیننده زشت و بیقواره جلوه خواهد کرد.
۲- باید سیاستی اتخاذ شود که در جهان در سیاست خارجی «فقط یک صدا» از کشور شنیده شود. بدین معنا که «موضع رسمی» در تحولات مهم از زبان یک نهاد رسمی بیان شود. این نهاد جایی جز وزارت خارجه نیست. در همه جا موضع رسمی کشورها از زبان رئیسجمهور (نخستوزیر بسته به نوع حکومت) و وزارت خارجه (وزیر و سخنگوی وزارتخانه) بیان میشود. پذیرفته نیست کشور دهها سخنگو داشته باشد و هر یک با یک کلام هزینه سنگینی بتراشد اما در مقابل هیچکس پاسخگو نباشد.
۳-در دنیای امروز نقش «لابی»های تأثیرگذار واقعیتی انکارناپذیر است. قصد قیاس ندارم ولی تأثیرات لابی معرف یهود در آمریکا (آیپک) مشتی از خروار و البته از مهمترین آنها در جهان است.
با وجود آسیبهای چهره انقلاب و نظام در سه دهه اخیر، بازسازی این چهره با اتخاذ رویکردهای خلاقانه در دیپلماسی رسمی و البته مبتنی بر منافع ملی، نمیتوان و نباید از «لابی»های تأثیرگذار در لایههای مختلف و متکثر جهان اعم از کشورهای غرب، قدرتهای نوظهور و مهمتر از آن بین کنشگران بیشمار در کشورهای جهان غافل ماند. ایران کشوری بزرگ با تاریخی مشعشع است که هنوز از وزن و جایگاه بالایی در جهان و در بین روشنفکران برخوردار است. محصورکردن ایران در بین چند کشور یا گروه و سازمان به یقین نمیتواند متضمن پیشبرد اهداف متعالی کشور باشد.
۴) دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، نه سیاه است و نه سفید. هیچ کشوری در جهان نه شر مطلق است و نه خیر جامع و تمام. هنر سیاستورزی و دیپلماسی هوشمندانه حرکت ماهرانه در این جهان پرتلاطم است. ضربالمثل معروف «هیچ گربهای به خاطر رضای خدا موش نمیگیرد»: واقعیت حاکم بر روابط کشورها در نظام بینالمللی است. اصل حاکم بر روابط ایران با هر کشوری «تمامیت ارضی و منافع ملی» است و لاغیر.
۵) تقریبا قریب به اتفاق همکاران شرکتکننده در آن جلسه بر تنازل غیرقابل قبول جایگاه وزارت خارجه در کشور تأکید داشتند که نگارنده نیز با وجود تکراریبودن به دلیل اهمیت به آن پرداختم. سوگمندانه باید اعتراف کرد که این سقوط آزاد از زمان دولت معجزه هزاره سوم آغاز شد که کموبیش در دولتهای بعد از آن هم ادامه یافت.
به تصریح یکی، دو نفر از دوستان حاضر در جلسه، بدنه کارشناسی وزارت خارجه حتی در شرایط کنونی از دیگر نهادهایی که پا در گلیم وزارت خارجه کرده و به ایفای نقش میپردازند، با فاصله بسیار زیادی کارشناستر است، سازوکار و روشهای گفتوگو با جهان را میشناسد و برای استفاده از فرصتهای متعدد بینالمللی آمادگی دارد و از مهارت لازم برخوردار است.
شایسته نیست با برونسپاری وظایف ذاتی و قانونی این دستگاه برخوردار از متخصصان تحصیلکرده و دیپلماتهای ورزیده در حاشیه قرار گیرد. پند شیخ اجل سعدی شیرازی در حکایت آن دو برادر را نصبالعین خود قرار دهیم.