|

سفر به سرزمین عجایب (4)

فرصت‌های قابل احیا‌

‌در آستانه سفرمان از استان بوشهر به هرمزگان، متوجه شدیم سفر به ابوموسی دیگر مجوز نمی‌خواهد و آزادانه می‌توان به ابوموسی سفر کرد. اگرچه شنیدن این خبر برای ما کمی دیر بود، چراکه پیش از آن رایزنی بسیاری کرده بودیم تا مجوز سفر به یک جزیره ایرانی را دریافت کنیم، اما شنیدنش خوشایند بود.

پژمان جوزی رئیس انجمن صنعت ساختمان

‌در آستانه سفرمان از استان بوشهر به هرمزگان، متوجه شدیم سفر به ابوموسی دیگر مجوز نمی‌خواهد و آزادانه می‌توان به ابوموسی سفر کرد. اگرچه شنیدن این خبر برای ما کمی دیر بود، چراکه پیش از آن رایزنی بسیاری کرده بودیم تا مجوز سفر به یک جزیره ایرانی را دریافت کنیم، اما شنیدنش خوشایند بود. برخی از جزایر هم همچنان برای ورود نیاز به مجوز دارند. البته استدلال‌ها درست بود؛ حافظان امنیت در برخی از جزایر برای جلوگیری از برخی طمع‌ورزی‌های بیهوده حاضر هستند و تجهیزات لازم برای حفظ و برپایی امنیت به‌‌گونه‌ای است‌ که سفر به آن جزایر توجیه‌پذیر نیست.

اگرچه من معتقدم ‌حضور هرچه بیشتر و گسترده‌تر شهروندان ایرانی در جزایر ایرانی خلیج فارس، امنیت را مستحکم‌تر می‌کند، اما لازمه این امر‌ سرمایه‌گذاری‌های گسترده لازم و کافی در این مناطق است. متأسفانه زیرساخت لازم و کافی برای سرمایه‌گذاری‌های مناسب در همه جزایر موجود نیست و تنها توسعه‌گران واقعی می‌توانند با سرمایه‌گذاری‌های زیر‌بنایی و با تأمین انرژی لازم برای مجموعه‌ای توریستی و...‌، دست به اقدام بزنند که لازمه آن حمایت‌های واقعی و ارائه تضمین‌های لازم است. بازدید از جزیره ابوموسی به من نشان داد که این جزیره ظرفیت‌های گسترده‌ای برای سرمایه‌گذاری دارد و در صورت وجود اراده لازم در بخش‌های حاکمیتی، با سرعتی زیاد در آینده ابوموسی‌ رقیب جزیره‌های کیش و قشم در کسب‌ درآمد از گردشگر خواهد شد. چه آنکه همین حالا نیز اگرچه چنین نیست، صرفا به دلیل آن است که اقامتگاه‌ها و هتل‌های مناسبی در ابوموسی وجود ندارد.

 باید ابوموسی را به‌سرعت تبدیل به نگینی کنیم که مایه حسرت دیگران باشد و این توان در بخش خصوصی ایران وجود دارد و قابل مشاهده است.

ابوموسی هم زیرساخت‌های مناسبی برای توسعه دارد (اگرچه این زیر‌ساخت‌ها نیازمند گسترش و تقویت است)، هم جذابیت‌های فوق‌العاده‌ای برای جذب گردشگر دارد و هم مصادیق رشد اجتماعی و اقتصادی را توأمان می‌توان در آن دید. اگرچه همه اینها نیازمند همکاری و حضور بخش خصوصی واقعی و با‌اهلیت در روند توسعه است که این درک و آگاهی را خوشبختانه در بسیاری از مقامات محلی منطقه (در اکثر جزایر و مناطق جنوبی ایران که به آن سفر کردیم) ‌‌مشاهده کردیم، اما نه در همه آنها.

سفرمان به ابوموسی کاملا اتفاقی هم‌زمان شد با سفر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به منطقه. به اصرار رئیس محترم فرودگاه، در صف استقبال ایستادم تا رئیس فرودگاه، این‌جانب را به‌عنوان رئیس انجمن صنعت ساختمان و یک مشوق و سرمایه‌گذار در منطقه جنوب به تیم همراه معرفی کند، اما دریغ که هنوز شاخک مقامات ارشاد به روی واژه سرمایه‌گذار تیز نشده است. اگر در یک کشور توسعه‌یافته بودیم، در چنین شرایطی، مقام مسئول دوان‌دوان به دنبال توسعه‌گر می‌رفت که چه برنامه‌ای دارید؟ چه می‌خواهید؟ به نظر شما چه باید کرد؟ چگونه مشوق ایجاد کنیم؟ و اینها را به هم‌رده‌ها و مسئولان مستقیم مثلا وزیر گردشگری یا راه و شهرسازی در کابینه منتقل می‌کرد. اما حیف؛ تشریفات، تشریفات و دیگر هیچ.

باری، سفر ما در هرمزگان ادامه داشت و اگر در استان بوشهر ماسه‌های طلایی جزیره خارگو را به‌مثابه معدن دیدیم، در جزیره زیبای هرمز، خاک قرمز‌رنگ زیبایش، عقیق زیر پای شماست و در جزیره هندورابی و آب‌های اطرافش، فیروزه را به عین می‌بینید، چنان‌که ساحل نقره‌ای جزیره هنگام، به‌مثابه معدنی از نقره است که متأسفانه ما از این نعمت‌های خدادادی آن‌گونه که باید استفاده نکرده‌ایم. شاید به این دلیل که کثرت منابع خدادادی در ایران زیبا و پهناور ما آن‌چنان خوان نعمتش گسترده که فرصت توجه به همه آنها را نداشته‌ایم. اما دنیا دریچه تازه‌ای به نام صنعت گردشگری برای کسب ثروت ملی گشوده است که ما نیز باید از این دروازه عبور کنیم. نباید بگذاریم کشورهای دیگر از هیچِ خود، همه چیز بسازند و ما همه چیزمان را هیچ بینگاریم. گردشگران خوش‌ذوق کشورمان از زیبایی‌های هرمز با کمترین امکاناتش لذت می‌بردند، چنانچه در جزیره هنگام نیز چنین بود.

در برخی از جزایر، صحنه‌های دردناکی از تخلیه روستا‌ها و کوچ مردم به کشورهای منطقه را مشاهده کردیم که تنها دلیلش نبود امکانات و زیر‌ساخت، از‌جمله شغل مناسب بود. در‌واقع به‌جز کسانی که مناصب دولتی و اداری دارند، سایر ساکنان این جزایر معمولا از طریق صیادی امرار معاش می‌کنند. جزایری که بعضا اگر به دست سرمایه‌گذاران ایرانی سپرده شوند و دولت صرفا حضور و دخالت خود را قطع کند (به‌جز مسائل امنیتی)، هرکدام از این جزایر ظرفیت‌های بزرگی برای رشد و توسعه ایران عزیزمان دارند. ما نتوانستیم بنا بر دلایلی مجوز بازدید از جزایر فاروی بزرگ و کوچک را بگیریم؛ اگرچه با بالگرد از فراز آنها عبور کردیم. فاروی کوچک هم از آن دست ‌جزایر ایرانی است که قابلیت آن را دارد‌ که اگر به یک توسعه‌گر سپرده شود، به قطب گردشگرانی که صرفا به دنبال آرامش هستند‌ یا به یک دهکده بزرگ سلامت در کل منطقه تبدیل شود.

بسیاری از توسعه‌گران در ایران هستند که حاضرند حتی انرژی‌های لازم برای مجموعه‌های ترکیبی یا توریستی خود را خودشان تأمین کنند، اما ارائه مجوز با شرایط راحت جهت راه‌اندازی یک مجموعه، ایجاد زیر‌ساخت‌های ارتباطی مثل ساخت فرودگاه و فراهم‌آوردن پروازهای مناسب، ‌تسهیل ورود و خروج گردشگران به جزایر و...‌ از وظایف حاکمیتی است. همه مشکلات با آسان‌ترین راه یعنی ارائه زمین رایگان و فشار‌آوردن به بانک‌ها برای پرداخت وام حل نمی‌شود، بلکه چه بهتر که دولت دست از این‌گونه حمایت‌های بی‌حاصل بردارد. ما نیازمند قوانین محکم و غیرقابل تغییر در زمینه حمایت و شناخت توسعه‌گران و فضای باز سرمایه‌گذاری هستیم. ایران عزیزمان مستعد جهش است.