یادنامه همایون شهنواز
تاریخ خاموش
«روزگار همایون» عنوان یادنامهای است که در آن به زندگی، آثار و جایگاه همایون شهنواز پرداخته شده است. این اثر، کتاب نخست از مجموعهای با عنوان «دفترهای تهران» است که هر دفترش یادنامه یکی از چهرههای فرهنگی و هنری معاصر است و با تهیه و تدوین محمد ولیزاده منتشر میشود.


«روزگار همایون» در قالب چهار فصل و یک پیوست تدوین شده است. در آغاز کتاب و پیش از شروع فصل اول، دو یادداشت آمده که در یکی محمد ولیزاده به اختصار شرحی از آشناییاش با شهنواز و اهمیت او داده و سپس پیشگفتاری نوشته محمدجواد حقشناس آمده که در آن توضیحاتی درباره مجموعه «دفترهای تهران» هم داده شده است. ولیزاده در بخشی از یادداشتش درباره وجوه مختلف اهمیت شهنواز نوشته: «اهمیت همایون شهنواز تنها به خاطر ساخت سریالی ملی به نام دلیران تنگستان نیست. او علاوه بر روایت قیام تنگستانیها، دشتستانیها و دیگر مردمان دلیر و غیور جنوب کشور و ثبت جانفشانیها و رشادتهای آنان، حافظ و خالق رئیسعلی دلواری هم هست. درست است که همایون با خواندن دلیران تنگستانی مرحوم محمدحسین رکنزادهای آدمیت به صرافت ساخت این سریال افتاد، اما خیلیها تا پیش از آن، چنان که باید، رئیسعلی و دیگر دلاوران آن دیار را نمیشناختند. اگرچه نباید اهمیت رسانه و تصویر را به نسبت کتاب، در این شهرت و عالمگیری از نظر دور داشت، اما توفیق شهنواز در شیوه نگارش و روایت ستودنی او از این دلیرمردان، خود حدیث دیگری است که به ماندگاری رئیسعلی و همرزمانش منجر شده است».
فصل اول کتاب با عنوان «همایون شهنواز به روایت همایون شهنواز»، شامل زندگینامه خودنوشت او و بخش ابتدایی فیلمنامه «دلیران تنگستان» است. شهنواز بیش از هرچیز با «دلیران تنگستان» شناخته میشود و بخشی قابل توجه از کتاب نیز به همین اثر مربوط است. در فصل اول همچنین سکانس آغازین از آخرین فیلمنامه «در شب سرد زمستانی» و سکانسی از مجموعه تلویزیونی «روزهای به یاد ماندنی» هم آمده است. مقالهای از شهنواز با عنوان «اندر حواشی و ساخت فیلم سینمایی شاه خاموش: گذشتهها نگذشته» آخرین متن فصل اول است.
فصل دوم «روزگار همایون» به «گپوگفتهای دیگران با همایون شهنواز» مربوط است. این گفتوگوها در سالهای مختلف انجام شدهاند و اولین آنها مربوط به شماره 209 مجله «تماشا» در اردیبهشت 1354 است. این مصاحبهای است درباره سریال «دلیران تنگستان» و شهنواز در ابتدای آن درباره کتاب «دلیران تنگستان» و ایده ساخت سریال میگوید: «کتاب دلیران تنگستان نه رمان است، نه تاریخ است و نه رمان تاریخی. آمیختهای از تمام اینهاست، به اضافه مقداری نظرات شخصی و خصوصی نویسنده که چون اهل همان منطقه است نمیتواند بیتأثیر از اوضاع و احوال و سنتها، نفوذ خانوادهها و شخصیت این دلیران باشد. با خواندن این کتاب آنچه پیش از خود مطلب توجه خواننده را جلب میکند، تأثر نویسنده است که به جای شرح و ربط و تحلیل واقعیتهای آن زمان، وقایع را از دیدگاه شدیدا عاطفی و انسانی خودش مطرح میکند. برای خود من نیز این برخورد پیش آمد و باید بگویم شاید همین تأثر بود که مرا واداشت تا واقعه را آنطور که روی داده، پیگیری کنم. هرچه در این راه بیشتر پیش رفتم بیشتر به واقعیات نزدیک شدم و حس کردم برای یک فیلمساز هیچ چیز بهتر از لمسکردن یک واقعه از نزدیک نیست. به این ترتیب مدت زیادی به معاشرت و رفتوآمد با مردم جنوب پرداختم تا با خلقوخویشان آشنا شدم. من حتی هنرپیشههایم را قبل از کار وادار کردم با لباس و فرم شخصیتی که بازیگر آن بودند، میان مردم بروند و عکسالعمل آنها را ببینند».
سومین فصل «روزگار همایون» به دلیران تنگستان اختصاص یافته و شامل چهار نوشته با این عناوین است: «برداشت کلی» از همایون شهنواز، «دلیران تنگستان» از منوچهر آتشی، «نامه وارده به مقاله دلیران تنگستانی» از عبدالرسول تنگستانی و «نقش جنوب در انقلاب مشروطیت» از منوچهر آتشی. ذکر این نکته جالب است که منوچهر آتشی همزمان با پخش نخست این سریال سلسله مقالاتی مرتبط با آن در هفتهنامه «تماشا» نوشت. همانطور که در توضیحات کتاب هم آمده، این مقالات که در سیزده شماره این نشریه منتشر شد، شامل نکاتی مهم و قابل تأمل درباره قیام مردم جنوب علیه استعمارگران انگلیسی است. آتشی که خود بهعنوان مشاور فیلمنامهنویس، ویراستار و دیالوگنویس سهم مهمی در نگارش فیلمنامه همایون شهنواز داشته، اطلاعاتی بکر و نویافته در این مقالات منتشر کرده است که امروز میتواند بهعنوان یک مرجع توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار گیرد. آتشی در بخشی از مقاله «دلیران تنگستانی» نوشته: «به راستی که بدان روزگار، ایران صفحه شطرنجی شده بود در میان دو حریف همزور، که هر پاره خاک آن بهصورت مهرهای در دست یکی از دو بازیگر ماهر به بازی گرفته میشد، یا به تعبیر بهتر، ایالات میهن ما چون خانههای صفحه شطرنج، عرصه تاختوتاز مهرههای سیاست و اعمال استعماری دو قدرت بیرقیب و جهانخوار شده بود. حقیقت تلختر این بود که دو حریف در گیرودار این بازی طولانی هرگز از خود چیزی مایه نمیگذاشتند، بلکه این پیکره سرزمین ما بود که در کشواکش دو متجاوز زخم و زیل و تکهپاره میشد».
فصل پایانی کتاب «روزگار همایون» با عنوان «درباره همایون شهنواز» شامل یادداشتهای متعددی از نویسندگان مختلف است که هر یک از منظری به جایگاه و اهمیت شهنواز پرداختهاند. یادداشت ابتدایی این فصل با عنوان «رازهای دیوارنبشتهها» توسط احمد آرام نوشته شده و او در بخشی از آن آورده: «روز موعود، شهنواز از راه رسید و حسابی نیز با کیف مخصوص لنزها و دوربین عکاسی همراهش بود. شهنواز تحصیلاتش را در انگلیس به اتمام رسانده بود و حالا میخواست وارد عرصه فیلمسازی بشود، تا با یک سریال ضدانگلیسی عرضاندام کند. قطبی، رئیس وقت تلویزیون، تأکید داشت که این سریال خیلی سریع باید ساخته شود. گرچه این سریال طبق قرارداد، به وقت مقرر، تمام نشد و در این راستا تنش بین گروه سازنده و تلویزیون ایران پیش آمد، شهنواز هرگز فکر نمیکرد کار پیشرو آنقدر دشواری و سردرگمی به وجود آورد. اما در واقع او از این سختیها هراسی نداشت. من شاهد بودم که چند بار خونریزی معده او را از پای درآورد و کار متوقف شد، اما او بار دیگر بر کار سوار میشد».