ترکیب آرا و چالشهای پزشکیان
به نظر میرسد رئیسجمهور پزشکیان کار دشوارتری در قیاس با رؤسای جمهور اصلاحطلب قبلی پیشرو خواهد داشت. علاوه بر چالشهایی مانند مجلس اصولگرا و انسجام بسیار بیشتر طیفها و نهادهای اصولگرا و شرایط سختتر کشور بهخاطر تراکم بیشتر مشکلات، ترکیب آرا در این انتخابات نیز میتواند تحت شرایطی مشکلساز شود. اما با وجود این چالشها، تحت شرایطی زمینه برای موفقیت ایشان نیز فراهم است؛ مشروط بر اینکه ایشان و همکارانشان درک و برخوردی واقعبینانه با شرایط عینی داشته باشند. چالشهای ناشی از ترکیب آرا که بازتابدهنده شرایط اجتماعی است، به شرح زیر است:
به نظر میرسد رئیسجمهور پزشکیان کار دشوارتری در قیاس با رؤسای جمهور اصلاحطلب قبلی پیشرو خواهد داشت. علاوه بر چالشهایی مانند مجلس اصولگرا و انسجام بسیار بیشتر طیفها و نهادهای اصولگرا و شرایط سختتر کشور بهخاطر تراکم بیشتر مشکلات، ترکیب آرا در این انتخابات نیز میتواند تحت شرایطی مشکلساز شود. اما با وجود این چالشها، تحت شرایطی زمینه برای موفقیت ایشان نیز فراهم است؛ مشروط بر اینکه ایشان و همکارانشان درک و برخوردی واقعبینانه با شرایط عینی داشته باشند. چالشهای ناشی از ترکیب آرا که بازتابدهنده شرایط اجتماعی است، به شرح زیر است:
1- دکتر پزشکیان با کمترین رأی نسبت به رؤسای جمهور پیشین راهی پاستور میشود. دلیل اصلی آن نیز 60 و 50 درصدی است که در ادامه روند مشابه از 98 به بعد در انتخابات شرکت نکردند. ترکیب این رأیندهندگان مهم است. آنها شامل کنشگران فعال و طبقه متوسط نوگرا و دارای صدا هستند. زنان و جوانان در ترکیب این طیف غلبه دارند. در میان مشوقان به شرکت در انتخابات و نیز در همایشهای انتخاباتی زنان و جوانان حضور کمتری داشتند. درحالیکه در انتخابات خرداد 76 جوانانِ دختر و پسر مشوق شرکت افراد میانسال و مسن بودند، اینبار این مردان عمدتا مسن بودند که جوانان را به مشارکت تشویق میکردند. بیشک، مشارکتنکردن این طیف اجتماعی در انتخابات را نباید به حساب مخالفت آنها با پزشکیان گذاشت. آنها، بهعکس، عمدتا پایگاه رأی بالقوه یک رئیسجمهور اصلاحطلب و تغییرخواه هستند. رأیدهندگان به پزشکیان نیز به نظر میرسد عمدتا رأی مشروط دادهاند و در صورت کوتاهی پزشکیان در عمل به وعدههایش ممکن است رأیشان را پس بگیرند. موضع نهایی و نحوه برخورد این دو طیف طی چهار سال آینده به سیاستهای رئیسجمهور پزشکیان بستگی خواهد داشت.
2- کاهش چشمگیر مشارکت مهمترین پدیده انتخابات 1403 بود. با توجه به روندی مشابه طی سه انتخابات پیشین، اقدام نظام سیاسی به تأیید صلاحیت یکی از نامزدهای مورد نظر جبهه اصلاحات قابل توجه بود. امید میرفت که به این ترتیب روند کاهشی مشارکت معکوس شود، اما با وجود فعالیت همه جانبه احزاب و گروههای اصلاحطلب و جمعی از نخبگان شمار رأیدهندگان در دور اول 1403 حدود 9 درصد در مقایسه با انتخابات 1400 کمتر بود. این پدیدهای نیست که بهویژه به خاطر روند رشدیابنده آن از 98 به بعد بتوان راحت از کنار آن گذشت. روشن نیست که آیا باید ادامه این روند کاهشی را به حساب عدم موفقیت اصلاحطلبان گذاشت یا به همان حساب همیشگی بعد از 98. میتوان گفت که اینبار روح جمعی به تصمیمی رسید و مطابق آن عمل کرد و در این میان ترس از رقیب نیز که نخبگان به آن پرداختند، مؤثر بود. به هر حال، اکنون قرعه فال به نام دکتر پزشکیان زده شده بلکه ایشان بتواند سیاستی را که جبران مافات کند، بیابد و به کار بندد. در غیر این صورت، ممکن است اساسا انتخابات در ایران بلاموضوع شود.
3- آرایی که در برخی استانها به پزشکیان داده شد، بیشک در پیروزی ایشان نقش داشت. اما تبلیغات برخی جریانها در نسبتدادن پیروزی ایشان به آرای قومیتی اساسا بلاوجه است و نحوه سخنگفتن معدودی که با لحنی مضر برای تمامیت ارضی و حاکمیت ملی به این موضوع دامن میزنند، محکوم است. باید توجه داشت که اولا همه ایرانیان به یک اندازه در تعیین سرنوشت خود سهیماند و جمعی را بر جمع دیگر برتری نیست، ثانیا دلیل تفاوت در آرا به کاندیداها را باید در مشکل محوری عدم مشارکت جستوجو کرد. در ادوار انتخاباتی 96،92 و... نامزد پیروز ضمن برخورداری از درصد بالاتر آرای قومیتی، رأی اول تقریبا همه استانها، اعم از مرکزی و پیرامونی را داشت. تنها مشارکت کم در برخی استانها موجب اول شدن نامزد اصولگرایان شد. ضمن اینکه امسال رفتار انتخاباتی استانهای مرکزی و پیرامونی در دور اول تقریبا مشابه بود. مثلا مشارکت در استانهای آذربایجان شرقی و اصفهان در دور اول40 و اندی درصد بود و در دور دوم به یک نسبت افزایش یافت. این پدیده گویای درک مشابه و مشترک و عاری از شائبه قومیتی همگان در مسائل ملی است. با این حال دکتر پزشکیان باید توجه داشته باشد که در دور دوم فاکتور عدم مشارکت بر ترکیب آرا در استانهای مرکزی اثر بیشتری داشت تا در استانهای پیرامونی.
اما ایشان تردید نباید داشته باشد که به حکم ترکیب آرا در دور اول، درصورت ضعف در عمل به وعدهها با برخورد یکسانی در سراسر کشور مواجه خواهد شد.
4- اصولگرایان نیز با وجود قطبیشدن انتخابات دور دوم، در مقایسه با آرای انتخابات 1400 حدود پنج میلیون رأی از دست دادند. ظاهرا چارهای نداریم جز اینکه فرض کنیم این پنج میلیون رأی به حساب نامزد اصلاحطلبان رفت و خلأ ناشی از میل آرای بیشتری از حساب اصلاحطلبان به سمت عدممشارکت را پر کرد. نتیجه این شد که اولا اصولگرایان در یک انتخابات با مشارکت کم نیز نتوانستند برنده شوند و ثانیا همه طیفهای سیاسی از سیاستهای غیرمحبوب این چند دهه آسیب دیدهاند.