ابومحمد جولانی رهبر تروریستهای سوریه کیست؟
ابو محمد جولانی اصالتا اهل جولان سوریه است که بعد از اشغال عراق به صف همراهان ابومصعب زرقاوی پیوست.
به گزارش شرق ؛ بخش عمده حلب مورد حمله یا تحت تصرف گروههای مسلح مخالف دولت اسد، بهویژه هیئت تحریر شام (HTS)، به رهبری ابومحمدجولانی قرار گرفته است. اما ابومحمد جولانی کیست ومختقات فکری او و گروه تحت فرمانش چیست؟
ابو محمد جولانی اصالتا اهل جولان سوریه است که بعد از اشغال عراق به صف همراهان ابومصعب زرقاوی پیوست.
بعد از ترور زرقاوی در سال ۲۰۰۶ به لبنان رفت تا با کمک القاعده «جندالشام»را تاسیس کند. با ادامه جنگ عراق جولانی به عراق بازگشت اما توسط نیروهای آمریکایی بازداشت و به پایگاه نظامی بوکا منتقل شد. جولانی در آنجا مدتی هم بند ابوبکر البغدادی بود و همین باعث شد که پس از آزادی از زندان همراه او باشد و بعد از تشکیل دولت اسلامی به فرماندهی موصل انتخاب شود اما کمی بعد از سوی البغدادی ماموریت یافت که تشکیلات جدیدی را در سوریه تحت لوای دولت اسلامی بنا کند.
حمایت های بغدادی باعث شد که جولانی جبهه النصره را تاسیس و به یکی از قدرتمندترین گروه ها تبدیل کند، گروهی که مقصد بیشتر مجاهدین اروپایی بود و به تشکیلاتی چند ملیتی تبدیل شد و با مدیریت اولین انفجار انتحاری پس از ناآرامی های سوریه چهره ی جدیدی به نزاع داخلی این کشور داد.
قدرت گرفتن رو به افزایش جبهه النصره، ابوبکر بغدادی را واداشت تا از ابومحمد جولانی بخواهد که طی بیانیهای بیعت مجدد خود با وی و تشکیل دولت اسلامی عراق و شام را اعلام کند، جولانی اما با مشاهده رخوت دولت اسلامی در عراق و پیشرفت روزافزون نیروهایش از این دستور سرباز زد. بغدادی نیز بلافاصله نیروهای خود را از سوریه فراخواند و طی بیانیه ۸ آوریل ۲۰۱۳ هم انحلال جبهه النصره را اعلام کرد و هم تشکیل دولت اسلامی عراق و شام.
جولانی هم طی بیانیهای جدایی از داعش و الحاق به ایمن الظواهری را اعلام کرد.
نقطه افتراق ظواهری و ابومصعب زرقاوی در تشکیل دولت با قلمرو جغرافیایی مشخص بود و این بیانیه جولانی نوعی رجعت به آبشخور اصلی تروریسم تکفیری محسوب میشد به همین دلیل ایمن الظواهری در ژوئن ۲۰۱۳ طی بیانیهای ضمن رد بیانیه تشکیل دولت اسلامی عراق و شام ، اعلام کرد که جبهه النصره شاخهای از القاعده است و هیچ ربطی به تشکیلات زیر نظر بغدادی ندارد اما در عین حال از بغدادی خواست که تفکیک قلمرو عملیاتی عراق و سوریه را به رسمیت بشناسد و حتا یک میانجی برای رفع اختلافات اعزام کرد. ابوبکر بغدادی این پیام ظواهری را به هیچ گرفت زیرا از نظر او این تقید به مرزهای بینلمللی در سرزمین اسلامی در تعارض با مفهوم امت اسلامی بود.
دابق نشریه داعش در شماره دوم خود، ریشه این جدایی را به استناد عالم مورد وثوق خود یعنی «ابن القیم» ناشی از حسادت الجولانی دانست و حکم ارتداد او و ابوماریه مفتی جبهه النصره را نیز صادر کرد. جبهه النصره با ترکیه و گروه های مورد حمایت ترکیه همچون احرار الشام رابطه نزدیکی دارد، منابع تایید نشده ای از رابطه نزدیک آن با سرویسهای اطلاعاتی اسراییل سخن گفتهاند اما رابطه آن با برخی گروههای سکولار معارض سوری همچون جبهه ملی و ارتش آزاد سوریه مسلم است.
نتیجه ائتلاف با دو گروه اخیر گاهی مواجهه مستقیم با داعش و ایراد ضربات کاری بود. ابومحمد جولانی کمی بعد با خونسردی تمام کشف هویت کرد و از تاسیس تشکیلات جدیدی به نام «جبهه فتح شام» خبرداد. نکته مهم اما اعلام جدایی جولانی از «القاعده» و انتخاب شکل و شمایلی شبیه به اسامه بن لادن بود که خبر از اوج جاه طلبی وی و وجهی ملیتی(جبهه فتح شام سوری و داعش عراقی) به جغرافیای تروریسم خاورمیانه میداد.
القاعده این جدایی را نتیجه منطقی تقویت نیروهای جهادی در سوریه میدانست و با آن مشکلی نداشت. آمریکا هم همانزمان کرد که تغییر نام این گروه تروریستی چیزی را تغییر نمیدهد، در آن زمان انتخاب مخفف «جفش»(جبهه فتح شام) از سوی شبکه العربیه کاربران هوادار جبهه فتح الشام را به شدت برانگیخت و العربیه را آلت دست شیعیان دانست(!) با این همه اما قدرت گرفتن جفش و ائتلاف آن با دیگر گروه های معارض سوریه که آمریکا آنها را معتدل میدانست، چالش میان روسیه و این کشور را بر سر ناهمگونی تفکیک میان تروریستها و معارضین عمیقتر کرد.
بازگشت مجدد جولانی و تصرفات او در زمانهای بسیار متفاوت از دوره قبل صورت گرفته است. او اکنون سرعت و حدود تصرفات خود را مدیون گرفتاری روسیه در اوکراین، تمرکز ایران بر حوادث لبنان و سرنوشت حزبالله و حملات مستمر اسراییل به مواضع دولت سوریه یا گروههای همسو با ایران در سوریه است.
از سوی دیگر اکنون ایمنالظواهری، البغدادی و امارات اسلامی وجود ندارند، کشورهای قطر و امارات دیگر داعیه بازیگری گذشته از طریق حمایت این گروهها را ندارند، تصویر مردم سوریه از عملکرد این گروههای افراطی سلفی روشن است اما به نظر میرسد حالا برای اسراییل و آمریکا امکان سرنگونی بشار اسد و محدودتر کردن زمینبازی برای ایران معنای عمیقتری دارد در نتیجه معیارهای تحلیل موج دوم جنگ داخلی سوریه ماهیتی متفاوت با گذشته دارد.