مواضع اولیه ترامپ درباره ایران
رابطه تهران و واشنگتن که از اولین دور ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» نظارهگر یکی از پرتنشترین ادوار خود بوده است، با بازپسگیری کاخ سفید از سوی او، ورود به صحنه جدیدی را تجربه میکند.
به گزارش شرق: «ترامپ» یک روز پس از سوگند ریاستجمهوری در گفتوگو با «فاکسنیوز» رسانه نزدیک به دولتش سکوت خود درباره ایران را شکست و با لحنی متفاوت از سعی خود برای توافق جدید با آن سخن گفت. او در این گفتوگو، ایرانیها را به ویژگیهایی همچون «شگفتانگیز» و «مذهبی» متصف کرد و با تکرار کلمه «مذهبی» تلویحاً اذهان را معطوف ملاحظه ایران مبنی بر ممنوعیت ساخت تسلیحات هستهای براساس فتوای مذهبی جمهوری اسلامی کرد. «ترامپ» با اشاره به اینکه «برای توافق با ایران باید راههایی پیش بگیریم که از اجرای آن مطمئن شویم و باید 10 برابر بازرسی کنیم» سعی کرد مشابه با آنچه در پایان دادن به جنگ غزه جستوجو میکرد، نشان دهد تمایل کمی برای ماجراجویی درباره ایران دارد و میخواهد تصویری متفاوتتر از گذشته به نمایش بگذارد.
او در پاسخ به این سوال فاکس نیوز که آیا از حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمایت میکند گفت: «امیدوارم که این مساله بدون نگرانی حل شود. واقعا خوب خواهد بود اگر بتوان آن را بدون برداشتن آن گام اضافه حل کرد. امیدوارم ایران دست به معامله بزند و اگر چنین نکند این هم مسالهای نخواهد بود.» ترامپ همچنین بدون اشاره به جزئیات گفت که در همین زمینه طی روزهای پیش رو با تعدادی از مقامهای ارشد جلسه خواهد داشت.
اقدامات متناقض
صدور فرمانهای ویژه درباره شماری از چهرههایی که پیشتر حلقه اصلی سیاست خارجی او را در دولت نخستش تشکیل میدادند، اقدام دیگری بود که بهواسطه آن سعی کرد خود را به نحوی از زیر بار اتهام اینکه پیشتر سیاستش در قبال تهران شکست خورده است، بیرون بیاورد. اخراج «برایان هوک» که در سال 2018 بهعنوان نماینده امریکا در امور ایران منصوب شد و تکمیلکننده حلقه تندروهای کابینه او همچون «مایک پمپئو»، «جان بولتون»، «نیکی هیلی» و دیگر تکمیلکنندگان پازل سیاست علیه ایران بود، میتوانست نشانهای از این باشد که به اعتقاد ترامپ بار مسئولیت موضعگیریها و ایدهپردازیها پیرامون اجرای سیاست فشار علیه ایران از حیث تقید به نتیجه بر دوش این حلقه قرار داشت. اینچنین بود که وقتی «هوک» در آستانه آغاز بهکار دولت دوم ترامپ از احتمال تداوم سیاست فشار حداکثری علیه ایران سخن گفت، این گفته به مثابه گناهی نابخشودنی دلیل اخراج او تلقی شد که اینک در اردوگاه ممنوعه ترامپ قرار گرفته است؛ تصمیم سختگیرانهای که به «هوک» منحصر نماند و در اقدام دیگر ترامپ مبنی بر پایان بخشیدن به محافظت فیزیکی از «پمپئو» و «بولتون» هم بازتاب پیدا کرد. «ترامپ» معتقد است پیشتر در حد اعلای خود چوب مخالفخوانی «پمپئو» و «بولتون» را که به ایجاد یک کودتای درونسیستمی و سازمانیافته علیه او تنه میزده، خورده است و حالا با همان تجربه و براساس بدبینی حاصل از آن، به انتصابات جدید روی آورده است.
رئیسجمهوری جدید امریکا درحالی سعی دارد از حلقه کسانی که به او وفادار نماندند، فاصله بگیرد که در یکی از انتصابهای مهم و پرسروصدای خود گزینه قابلتأملی را برای معاونت وزارت دفاع در امور خاورمیانه (پنتاگون) برگزیده است. «مایکل دیمینو» که پیشتر خاورمیانه را فاقد منافع حیاتی برای امریکا دانسته و خواستار فشار ایالات متحده بر اسرائیل برای کمکرسانی بیشتر به مردم غزه شده است، نمیتوانست کسی باشد که رهبران تلآویو منتظر آن باشند. قرار گرفتن نام او در اتاق فکر اندیشکده «دیفنس پرایوریتیز» که بر ضرورت کاستن از مداخلات امریکا در خاورمیانه تأکید دارد، باعث نگرانی طرفداران سیاست فشار حداکثری بر ایران شده است. «دیمینو» گفته ایالات متحده میتواند بدون حضور نظامی عمده از تهدیدات تروریستی ناشی از منطقه جلوگیری کند و بهجای آن از دیپلماسی تکیه بر بازیگران محلی، نظارت اطلاعاتی و حملات دوربرد استفاده کند. ایالات متحده باید حضور نیروهای خود در منطقه را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد، پایگاههای نظامی خود را در عراق و سوریه حذف کند و در نهایت حضور خود در خلیجفارس را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. او همچنین مخالفت خود را با حمله به برنامه هستهای ایران علنی کرده و معتقد است حمله رژیم اسرائیل به ایران میتواند مانع «بازدارندگی» این کشور شود. «مایکل دیمینو» در مواضع دیگری نیز دولت «بایدن» را به دلیل فشار بر رژیم اسرائیل در خودداری از حمله به سایتهای هستهای ایران در آوریل ۲۰۲۴ تحسین کرده است. با این حال جمهوریخواهان در شرایطی ترامپ را بابت انتصاب او سرزنش و ادعا میکنند لابی جمهوری اسلامی در حال نفوذ به دولت ترامپ است که «پیت هگست»، از حامیان پروپاقرص سیاست فشار حداکثری منتظر دریافت رأی اعتماد از مجلس سناست و دو مقام ارشد دیگر کابینه یعنی «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه و «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی هم دستکمی از «پیت هگست» در حمایت از این سیاست ندارند.
رویایی که تعبیر نشد
آنچه پیداست اینکه ترامپ به دلیل سیاست ناکارآمدش در قبال تهران، بیش از هر دولت دیگری «نه» مصالحهناپذیر را برای مذاکره شنیده است؛ چه با حمایت اولیهاش از هدف براندازی نظامی جمهوری اسلامی و چه آنگاه که تحریمهای فزاینده دولتش بحران میان تهران و واشنگتن را به بالاترین سطح رساند و تاریخی ساخت که هیچگاه سبب درسآموزی برای او نشد. گرچه فهم اینکه نمیتوان همزمان هم خصم مردم بود و هم در کنارشان ایستاد و نمیتوان زندگی مردمی را با تحریمهای ظالمانه در فشار و مخاطره قرار داد و بعد برای آنها ادعای دلسوزی کرد، کار سختی نبود اما او ترجیح داد کسی باشد که درخواستش برای دیدار دوجانبه با رئیسجمهوری وقت ایران و موضعگیریهای مداخلهجویانهاش بیش از هر چیز مرثیهای برای شکست ارزیابی شود؛ شکست رویای مذاکره و توافقی که تا امروز نه تحریمها و نه مأمور کردن واسطههای پیدا و پنهان برایش تعبیری نیافتهاند.
مذاکرات پایاپای
در چنین شرایطی ترامپ حالا با مسعود پزشکیان رئیسجمهوری در ایران روبهروست که خواسته کلیدی خود را رفع تحریمها در یک مذاکره پایاپای جستوجو میکند. در حالی که مدتهاست عصر مخالفت با اصل غنیسازی در ایران به پایان رسیده و تهران حالا ذیل تلافیجوییاش دربرابر بدعهدی اعضای برجام سطح غنیسازی خود را به 60 درصد رسانده است، دولت جدید امریکا برای کاهش زمان گریز هستهای متأثر از مواضع ادعاییاش، جز منحصر کردن اهداف مذاکراتی خود به غنیسازی با اهداف غیرنظامی و رفع ملاحظات ادعایی پیرامون مباحث اشاعهای فعالیتهای هستهای ایران گزینه دیگری ندارد.
در چنین فضایی، موضعگیری جدید پزشکیان که تصریح کرده است «رهبر انقلاب در سیاستهای کلی فرمودهاند که براساس سه اصل عزت، مصلحت و حکمت باید با همه ارتباط داشته باشیم به غیر از اسرائیل» و پیام مهمش در گفتوگو با شبکه امریکایی «انبیسی» مبنی بر اینکه تهران آمادگی اصولی برای مذاکره با امریکا دارد، از منظر مواضع دیپلماتیک صریحی که در قالب آن اعلام شده، حائز اهمیت است. مواضع پزشکیان پیش از مخاطب قرار دادن ترامپ برای مذاکره، پیامی برای آمادگی ایران از جایگاهی برابر برای کاهش بحران است؛ بحرانی که تاول ماجراجویی و اقدامات جنایتکارانه اسرائیل را هم بر چهره دارد. بنابراین رئیسجمهوری ایران در مسیر جدید همکاری که در روند مناسبات با غرب ترسیم میکند، توافق جدید با هدف پایان تنش و ساختن جهانی بدون تحریمها را پیشنهاد میدهد.