سعدالدوله نباشیم
در روایتهای مربوط به تاریخ مجلس اول مشروطه آمده است که نطقها، رفتارها و هیجانات برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی در نوع خود سرشار از شگفتی بوده است و تلون رفتارها به گونهای بود که آدمی را به حیرت وامیداشت. «سعدالدوله» یکی از منتخبان دوره اول مجلس شورای ملی در زمره این افراد است.
در روایتهای مربوط به تاریخ مجلس اول مشروطه آمده است که نطقها، رفتارها و هیجانات برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی در نوع خود سرشار از شگفتی بوده است و تلون رفتارها به گونهای بود که آدمی را به حیرت وامیداشت. «سعدالدوله» یکی از منتخبان دوره اول مجلس شورای ملی در زمره این افراد است. او کسی است که در مجلس مرتبا معرکه میکرد و نفوذ شگفتانگیزی در میان نمایندگان داشت.
پیدرپی سخنرانی میکرد و مکرر از تماشاچیان و نمایندگان «احسنت» میگرفت. او روبهروی رئیس مجلس (صنیعالدوله) مینشست و دائم علیه او حرف میزد و مدعی بود که بیش از همه میداند و برای ریاست مجلس مناسبتر از دیگران است. از دیگر کارهای او این بود که پیدرپی مشغول نطق و ایرادگیری بود و زور کسی هم به او نمیرسید. رئیس مجلس از دست او عاجز شده بود و کاری نمیتوانست انجام دهد.
در تلون رفتار سعدالدولهها هرچه بگوییم کم گفتیم. او ابتدا از کارگزاران و حکومتیان قاجار بود؛ بعدا مشروطهخواه بسیار شدید و افراطی شد، به طوری که نزد برخیها به پدر مشروطه و مجلس (ابوالملّه) شهرت یافت و کوششهایی انجام داد. هنوز مجلس شورا یکساله نشده بود که سعدالدوله به سبب اختلاف با نمایندگان استعفا داد و بهشدت علیه مشروطه و مجلس اقدام کرد؛ به طوری که بعضیها او را امالفساد (ابوالعلّه) و نحسالدوله نامیدند.
او در این دوره همدست محمدعلی شاه شد و نقشههایی برای نابودی مجلس و مشروطه تدوین کرد؛ یعنی همانطور که در دوره نمایندگی به سبب داشتن بعضی شرایط (مثل آشنایی با حقوق و زبان خارجی و دارابودن شهرت لازم) برای تدوین متمم قانون اساسی برگزیده شده و تلاشهایی در این زمینه کرده بود، در دوره ضدیت با مشروطه نیز همچنان علیه مشروطه برنامهریزی میکرد و راهکار ارائه میداد. نقل شده است که به محمدعلی شاه اطمینان داده و تأکید کرده بود: «من ابوالملّه میباشم و اساس مشروطه را ریختهام، بنابراین همانطور که آن را به وجود آوردهام، به همان نحو از بین خواهم برد».
از دیگر رفتارهای شگفتیساز سعدالدوله این بود که هنگامی که مخبرالسلطنه فرمان تأیید مشروطه را با سیاست خاصی از محمدعلی شاه گرفت و آن را به مجلس آورد، سعدالدوله ناگهان آن فرمان را از دست مخبرالسلطنه ربود و برای نمایندگان قرائت کرد. در این هنگام، تعدادی از حاضران به سعدالدوله اعتراض کردند و به مخبرالسلطنه هم گفتند: زحمت را تو کشیدی، چرا میگذاری به نام کس دیگری تمام شود؟ مخبرالسلطنه پاسخ داد: مهم گرفتن فرمان و برطرفکردن مشکلات و موانع است، مهم نیست که این فرمان را چه کسی قرائت کند.
این روایتگری از رفتارهای متلون تنها به سعدالدوله ختم نمیشود. بودند نمایندگانی که عصرها در میانه مجلس سخنان غرایی را علیه سلطنت و درباریان بیان میکردند و صبحها در خدمتگزاری به درباریان گوی سبقت را از هم میربودند. بخشی از این رفتارهای رنگارنگ میتواند ناشی از عدم پختگی فکری و تلاش در جهت تأمین منافع فردی به جای نیل به سمتوسوی خیر جمعی باشد. در زمانهای که هنوز شناخت درستی از «مشروطه» در بین خود نمایندگان شکل نگرفته بود، برخی مشروطه را پلکانی در جهت سهمخواهی و تأمین منافع شخصی خود میپنداشتند. حرکت در چنین مسیری پردهپوشیهای رفتاری و نهانکردن اغراض واقعی هر نماینده را میطلبید.
آنگاه که روایتهای تاریخی را صفحه به صفحه ورق میزنیم، مشاهده میکنیم که چنین رفتارهای روباهصفتانهای کم نبوده است. درباره علل چرایی آن هم بسیاری داد سخن دادهاند؛ از روانشناسی شخصیت جامعه خودرأی، منفعتطلب، دارای سوءظن به دیگران، غیرمشارکتجو و... گفتهاند تا ساخت و بافت پاتریمونیال عرصه قدرت در ایران که هزاران سال، در تاروپود جامعه و سیاست ایران ریشه دوانده است.
نتیجه آنکه علل هرچه باشد، بیگمان درک و شناخت تلون رفتاری و عیاننکردن غرضهای شخصی در پردهای از رفتارهای روباهصفتانه نتایجی را به بار خواهد آورد که نهاد جامعه را در هر سامانی به قهقرا خواهد برد و از اوج عزت به حضیض ذلت سقوط خواهد داد. تغییر در چنین رفتارهای مهلکی تنها در سایه آموزش و ارتقای سطح بلوغ سیاسی-اجتماعی، حاکمیت منطق نهادهای مدنی و انجمنی و رشد آگاهی در هر جامعهای محقق خواهد شد؛ وگرنه خداوند عالم نه هیچ قوم و ملتی را برتر و در مقام عالیتر آفریده و نه هیچ ملتی را در ذات خود پست و فرومایه. توجه و اعتنا به رشد و آگاهی در میان نخبگان و عاملیتهای صاحب قدرت در یک جامعه است که مردمانی آگاه، بابصیرت و صاحب فضیلت پرورش خواهد داد، نه ژن و نژاد و پیشینه تاریخی باشکوه.