|

جزئیات نشست طرح بررسی انتقال پایتخت در خانه اندیشمندان

قرار در سرزمین بی‌قراری

موضوع «انتقال پایتخت» در نشستی با حضور احمد مسجدجامعی، محیط طباطبایی و محمدتقی رهنمایی، همراه با پخش فیلمی از سخنان محمد بهشتی به دلیل سفر او، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

قرار در سرزمین بی‌قراری

موضوع «انتقال پایتخت» در نشستی با حضور احمد مسجدجامعی، محیط طباطبایی و محمدتقی رهنمایی، همراه با پخش فیلمی از سخنان محمد بهشتی به دلیل سفر او، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

 

محمد بهشتی، کارشناس حوزه میراث و شهرسازی، با اشاره به اینکه در سال‌های پس از انقلاب، هرگاه با مشکلات بزرگی نظیر زلزله، فرونشست زمین یا کمبود آب مواجه شده‌ایم، بحث جابه‌جایی پایتخت مطرح شده است، گفت: «دلیل این موضوع این است که ما به دنبال فرار از تهران به جایی هستیم که این مشکلات را نداشته باشد. اما امروز با مقایسه سه اطلس مهم شامل اطلس نقاط زلزله‌خیز، اطلس نقاط سیل‌خیز و اطلس پراکندگی جمعیت، می‌بینیم که این سه کاملا منطبق بر یکدیگر هستند؛ یعنی هرجا سیل‌خیزتر و زلزله‌خیزتر است، جمعیت بیشتری در آن سکونت دارد. این نشان می‌دهد که تمایل جمعیت ما بیشتر به نقاط بی‌قرار سرزمین‌مان است».

 

او افزود: «ایران سرزمین بی‌قراری است و هنر زیستن در ایران، تبدیل این بی‌قراری به نیرویی برای حل مشکلات این سرزمین است».

 

بهشتی با اشاره به طرح‌های مربوط به انتقال پایتخت به مناطق دیگر گفت: «اگرچه گفته شد قصد انتقال پایتخت به سواحل مکران وجود ندارد، اما باید توجه داشت که سواحل مکران، خلیج فارس و دریای عمان از زلزله‌خیزترین مناطق کشور هستند. کافی است اخبار زلزله در بندرعباس، بندر لنگه و چابهار را مرور کنید. این مناطق دقیقا بر گسل‌هایی قرار دارند که به دلیل حرکت صفحه عربستان زیر فلات ایران، بسیار فعال هستند. بنابراین راه گریزی از بی‌قراری تهران و دشت تهران وجود ندارد. آنچه ما از آن فرار می‌کنیم، مسئله‌ای دیگر است».

 

او ادامه داد: «موضوع پایتخت‌نشینی در ایران، به‌ویژه پس از اسلام، سرگذشت خاصی داشته است. در دوران بعد از اسلام، از زمانی که کشور یکپارچه شد، پایتخت بارها تغییر کرد؛ از تبریز، اصفهان، قزوین، ری، مشهد و در نهایت تهران. تا قبل از انتخاب تهران به عنوان پایتخت، تمام سلسله‌های حکومتی چندین‌ بار پایتخت خود را تغییر دادند. این تغییرات اغلب بر‌اساس کریدورهای اصلی ارتباطی ایران صورت می‌گرفت. شهرهایی مانند تبریز، اصفهان، مشهد، قزوین‌ و تهران به دلیل موقعیتشان در تقاطع راه‌های اصلی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند. نظام ارتباطی ایران به‌گونه‌ای بوده که اهمیت شهرها به محل تقاطع راه‌ها وابسته بوده است. این موضوع نشان می‌دهد که انتخاب پایتخت همواره تابع نظام ارتباطی و راهبردی کشور بوده است».

 

بهشتی با تأکید بر اینکه مشکلات تهران بیشتر ناشی از مدیریت نادرست بوده تا ویژگی‌های ذاتی این سرزمین، افزود: «تهران از زمان شاه طهماسب به‌ عنوان یک شهر در دشت تهران توسعه یافت. در آن زمان، این دشت شامل ۳۰۰ روستا بود و تهران به ‌عنوان یک روستا، تجهیز و گسترش یافت.

 

گذشتگان ما بدون داشتن امکانات مدرن مثل سازمان زمین‌شناسی یا هواشناسی، تهران را به عنوان یکی از امن‌ترین مناطق از لحاظ زیست‌محیطی انتخاب کردند. دوربودن تهران از گسل‌های اصلی و سیلاب‌های بزرگ، نشانه‌ای از شناخت عمیق گذشتگان از این سرزمین است. درواقع‌ سابقه هشت هزار سال زیست در تهران، نوعی اهلیت و معرفت نسبت به این منطقه ایجاد کرده بود».

 

او در ادامه بیان کرد: «مشکلات امروز تهران بیشتر ناشی از تصمیمات اشتباه ماست. ساخت‌وساز در مناطقی که در مجاورت گسل‌ها قرار دارند و تشویق به توسعه در این مناطق، پیامدهای منفی زیادی به همراه داشته است. در گذشته، مردم با وجود مواجهه با مشکلات طبیعی مثل زلزله در تبریز، توانایی حل این مشکلات را داشتند. اما امروز، به‌خصوص در ۷۰ سال اخیر، به دلیل سیاست‌های نادرست، مشکلات به‌درستی مدیریت نشده‌اند».

 

او به تاریخ زلزله در تهران نیز اشاره کرد و گفت: «طبق مطالعات، هر ۱۵۰ سال یک زلزله بزرگ در تهران رخ می‌دهد. آخرین زلزله در دوران مظفرالدین‌شاه اتفاق افتاد، اما خسارت جدی به شهر وارد نشد. آسیب‌ها بیشتر مربوط به شمیرانات و روستاهای اطراف بود. امروز‌ اگر به‌جای تغییرات بی‌هدف، اهلیت و شناختمان نسبت به سرزمین را احیا کنیم، می‌توانیم هم خسارت کمتری به این سرزمین بزنیم و هم از مزایای آن بهره بیشتری ببریم».

 

در پایان، سخنان بهشتی به نگرش و سیاست‌های مدیریتی اشاره کرد که به‌جای سرزنش اقلیم یا مختصات جغرافیایی، باید به اصلاح رفتارهای مدیریتی و توسعه‌ای توجه کند. ‌در ادامه محمدتقی رهنمایی، استاد دانشگاه و از کارشناسان بررسی طرح انتقال پایتخت در دهه ۷۰، به ارائه تجربیات خود پرداخت و گفت: «در آن زمان، وزارت مسکن و شهرسازی با چهار سؤال کلیدی برای امکان‌سنجی انتقال پایتخت مواجه بود: نخست مناسب‌ترین مکان برای پایتخت جدید کجاست؟ انتقال پایتخت چه میزان از بار جمعیتی تهران را کاهش می‌دهد؟ هزینه اولیه این انتقال چقدر خواهد بود؟ و مدت‌زمان لازم برای انجام این انتقال چه میزان است؟».

 

او افزود: «این سؤالات نیازمند دانشی فراتر از جغرافیا بود و باید مؤلفه‌های مختلفی از جمله تجربه کشورهای دیگر، شرایط اقلیمی و زلزله‌خیزی ایران و مسائل دسترسی بررسی می‌شد. من به همراه سه همکار دیگر مسئول این مطالعات بودیم، اما امروز به دلیل مهاجرت، بیماری و... تنها من از آن گروه باقی مانده‌ام».

 

رهنمایی ادامه داد: «مطالعات ما به تأیید هیئت دولت، کمیته زیربنایی و حتی شورای امنیت ملی رسید. مکان‌های پیشنهادی نیز از نظر پدافند غیرعامل توسط فرماندهان نظامی بررسی شدند و هیچ ایرادی بر آنها وارد نشد. این نشان‌دهنده آن بود که مکان‌های انتخابی، با روش‌های علمی و دقیق تعیین شده بودند».

 

او با اشاره به تجربه تاریخی ایران در انتقال پایتخت گفت: «در طول تاریخ، ایران حدود ۳۰ تا ۳۱ بار انتقال پایتخت را تجربه کرده است. این انتقال‌ها اغلب به دلیل بی‌ثباتی سیاسی و شورش‌های عشایری و ایلاتی انجام می‌شد. غیر از حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی که منشأ شهری داشتند، بیشتر حکومت‌های پیشین ایلیاتی و عشایری بودند. حتی ناصرالدین‌شاه، پس از ۴۸ سال حکومت در تهران، مهمانش را با خانه‌ای راحت که شبیه چادر بود تحت تأثیر قرار داد؛ زیرا چادرنشینی هنوز در ذهن بسیاری از بزرگان، شیوه مطلوب اسکان بود».

 

رهنمایی همچنین به طرح‌های پیش از انقلاب اشاره کرد و گفت: «در سال‌های پیش از انقلاب، مطالعه‌ای توسط مهندسان مشاور فرمانفرما انجام شد. نتیجه این مطالعه ۷۰-‌۸۰‌صفحه‌ای این بود که انتقال پایتخت امکان‌پذیر نیست و این موضوع مختومه شد. اما پس از انقلاب، شرایط سیاسی متفاوت و پیچیده‌ای شکل گرفت. حکومت در عین تهاجم به رقبا، از درون و بیرون تحت فشار بود».

 

او به یک جلسه در شورای امنیت ملی اشاره کرد و گفت: «در این جلسه که به ریاست آقای روحانی برگزار شد، گفتم اگر یک درگیری ساده در جلوی دانشگاه تهران رخ دهد و چند نفر مجروح یا کشته شوند، حکومت به دلیل حساسیت‌های سیاسی ممکن است نتواند بحران را کنترل کند. این نشان می‌دهد که هرگونه ناهنجاری رفتاری موضعی در تهران می‌تواند به یک بحران سیاسی تبدیل شود».

 

محمدتقی رهنمایی در ادامه تأکید کرد‌ بررسی این مسائل نیازمند درکی عمیق از تاریخ، جغرافیا و سیاست است و هر تصمیمی باید بر‌اساس مطالعات دقیق و همه‌جانبه صورت گیرد.

 

رهنمایی، استاد دانشگاه و از کارشناسان جغرافیای شهری، در سخنرانی خود به تحلیل مسئله انتقال پایتخت پرداخت و تأکید کرد‌ این بحث نه برای اولین ‌بار مطرح شده و نه احتمالا آخرین‌ بار خواهد بود. او با انتقاد از برخی دیدگاه‌های مطرح‌شده در این زمینه، به تجربیات خود و پیشینه تاریخی این موضوع اشاره کرد.

 

رهنمایی با یادآوری تغییرات پایتخت در دوره صفویه گفت: «انتقال پایتخت از اردبیل به تبریز، سپس به قزوین و نهایتا به اصفهان، نمونه‌هایی موفق از این اقدام بودند. اما باید پرسید چرا صفویان این جابه‌جایی‌ها را انجام دادند؟ پاسخ این است که تهدیدات خارجی و داخلی و همچنین ضرورت نزدیکی به مرکز جمعیتی و جغرافیایی کشور از عوامل اصلی بودند».

 

او با تأکید بر اهمیت موقعیت ژئوپلیتیکی پایتخت، افزود: «در طول تاریخ، ایران همواره در معرض تهدیدات خارجی از چهار سوی کشور بوده است. پایتخت، هدف اصلی تهاجمات نظامی است و تصرف آن به معنای فلج‌شدن ارگان‌های حکومتی است. بنابراین، انتخاب محل پایتخت، مسئله‌ای بسیار حساس و پیچیده است که صرفا با یک جلسه دولت و تصمیم فوری قابل حل نیست».

 

رهنمایی هشدار داد: «اگر پایتخت به شهرهایی مانند شیراز، اصفهان یا سمنان منتقل شود، مشکلات فعلی تهران به این مناطق انتقال خواهد یافت و باعث آسیب به زیرساخت‌ها و زندگی مردم در این مناطق می‌شود. چنین تصمیمی بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیست‌محیطی و اجتماعی، تنها مشکلات را جابه‌جا می‌کند».

 

او درباره مطالعات گذشته گفت: «در دهه ۷۰، ما ۱۹ معیار برای انتخاب پایتخت تعیین کردیم. این معیارها شامل زلزله‌خیزی، پایداری زیست‌محیطی، دسترسی، اقلیم و... بودند. با مشارکت بهترین کارشناسان کشور، نقشه‌های زلزله‌خیزی مناطق مختلف تهیه شد. تصمیم‌گیری در این خصوص نیازمند تحلیل دقیق و جامع است، نه دیدگاه‌های سطحی و شتاب‌زده».

 

محمدتقی رهنمایی تأکید کرد‌ انتقال پایتخت مسئله‌ای پیچیده و چندوجهی است که نیازمند بررسی علمی و مشارکت متخصصان است. او هشدار داد‌ تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی، نه‌تنها مشکلات تهران را حل نمی‌کند، بلکه به ایجاد بحران‌های جدید در سایر مناطق کشور منجر خواهد شد. احمد مسجدجامعی، عضو سابق شورای شهر تهران، هم در سخنانی با اشاره به مشکلات کنونی کشور، از طرح انتقال پایتخت انتقاد کرد و آن را اقدامی شتاب‌زده و بدون توجه به اولویت‌های واقعی کشور دانست.

 

مسجدجامعی به شرایط اقتصادی اشاره کرد و گفت: «جدولی که قبل از این جلسه به من نشان دادند، حکایت از افزایش ۷۶‌درصدی قیمت کره ۵۰ گرمی از ۲۰ فروردین تا ۲۰ دی دارد. با این گرانی‌ها و کمبود اعتبارات، آیا واقعا امکان‌پذیر است که چنین پروژه بزرگی را عملی کنیم؟».

 

او با یادآوری تاریخچه تهران به ‌عنوان پایتخت، افزود: «حتی در دوره قاجار، انتخاب تهران و سرمایه‌گذاری در آن با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری مشخصی انجام شد. نخبگان علمی، هنری، معماری و سیاسی به پایتخت آمدند و این مسئله، نتیجه برنامه‌ریزی دقیق بود. اما امروز انتقال پایتخت بیشتر شبیه پاک‌کردن صورت‌مسئله است. ما با مشکلات متعددی مواجه هستیم و به‌جای حل آنها، می‌خواهیم با انتقال پایتخت وانمود کنیم که این مشکلات وجود ندارند».

 

مسجدجامعی با انتقاد از سرعت در تصمیم‌گیری درباره طرح انتقال پایتخت گفت: «تنها یک هفته پس از تماس آقای محیط برای برگزاری جلسه، تصمیم‌گیری انجام شد. آیا می‌توان این‌گونه شتاب‌زده و هیجانی عمل کرد؟ مشکل اصلی کشور ما، تصمیمات مقطعی و بدون پشتوانه کارشناسی است».

 

او به مشکلات توسعه صنعتی در ایران پرداخت و گفت: «صنایع ما در راسته غربی تهران مستقر شده‌اند. این یکی از بدترین تصمیم‌های توسعه‌ای بود؛ چراکه جریان هوا در تهران از غرب به شرق است و آلودگی را منتقل می‌کند. از طرفی، جنگل‌های شرق تهران و دریاچه خلیج فارس که برای بهبود کیفیت هوا ایجاد شده‌اند، در عمل بی‌اثر شده‌اند. این اقدامات، نتیجه تصمیم‌گیری‌های ناقص و غیرعلمی است».

 

مسجدجامعی با مقایسه شرایط گذشته و امروز افزود: «در گذشته، انتقال جمعیت برای دفاع یا امنیت معنا داشت، مانند انتقال کردها به قوچان در دوره نادرشاه. اما امروز مردم به محل زندگی خود دلبستگی دارند و دارای شغل و خانواده هستند. چنین اقداماتی نیازمند توجه به حقوق انسانی و اجتماعی است. نمونه این بی‌توجهی را در طرح دوطبقه‌سازی منازل می‌بینیم که حتی حریم خصوصی شهروندان را نقض کرده است».

 

مسجدجامعی با تأکید بر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی فعلی کشور، طرح انتقال پایتخت را اقدامی غیرضروری و نامناسب در شرایط کنونی دانست. او گفت: «با گرانی، تورم، مشکلات سیاست خارجی و داخلی، آیا واقعا وقت آن رسیده که به این مسئله بپردازیم؟ این طرح بیشتر شبیه پاک‌کردن صورت‌مسئله است تا راه‌حلی عملی و منطقی».

 

مسجدجامعی با اشاره به تجربیات گذشته در وزارت فرهنگ و سازمان‌های دیگر، گفت: «جابه‌جایی نیروها به شهرستان‌ها باعث بحران‌های خانوادگی متعددی شد. دوری اعضای خانواده از یکدیگر، افزایش هزینه‌های رفت‌وآمد و تغییر شرایط زندگی، نمونه‌هایی از پیامدهای منفی این تصمیمات بود. این مشکلات در مناطقی مانند عسلویه نیز تجربه شده است. افراد، اشیا نیستند که بتوان به‌سادگی آنها را جابه‌جا کرد. باید به شخصیت، سلیقه، زندگی و شرایط خانوادگی آنها احترام گذاشت».

 

او افزود: «مشکل ما تمرکزگرایی است و اگر این مسئله در تهران حل نشود، با انتقال پایتخت‌ همین مشکلات در مکان جدید نیز تکرار خواهد شد. آیا می‌توان نسبت به سرنوشت 10 تا 20 میلیون نفر جمعیت تهران و شهرهای اطراف آن، بی‌تفاوت بود؟ سیاست‌های فعلی، مانند ایجاد مناطق آزاد و شهرک‌های فرودگاهی در نزدیکی تهران، نشان‌دهنده گسستگی و تناقض در تصمیم‌گیری‌هاست».

 

مسجدجامعی تأکید کرد: «تهران تنها یک شهر نیست، بلکه نماد یکپارچگی ایران است. در این شهر، افراد از تمام اقوام و ادیان، بدون مشکل در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. زبان فارسی در تهران به عنوان زبان علم، عرفان و عشق ایفای نقش می‌کند. این زبان، بخشی از هویت ملی ماست و با آن توانسته‌ایم در جهان تأثیرگذار باشیم. حل مسائل تهران، حل مسائل ایران است».

 

او با اشاره به تاریخچه تهران گفت: «در گذشته، آب تهران از قنات‌ها تأمین می‌شد و محله‌های مختلف چندین قنات داشتند. در کتاب خاطرات پولاک، پزشک آلمانی دوره قاجار، آمده است که بیماران در تهران به دلیل آب‌و‌هوای خوب این شهر، زودتر بهبود می‌یافتند. آب تهران به فرانسه فرستاده شد و در آنجا اعلام کردند که از بهترین آب‌های جهان است. امروز، با تخریب محیط ‌زیست و منابع طبیعی، کیفیت زندگی در تهران به‌شدت کاهش یافته است».

 

مسجدجامعی طرح انتقال پایتخت را «پاک‌کردن صورت‌مسئله» دانست و گفت: «به‌جای حل ریشه‌ای مشکلات، با انتقال پایتخت می‌خواهیم وانمود کنیم که این مسائل وجود ندارند».