گفتوگوی «شرق» با کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران
قنبری: دوست دارم در جام جهانی بازی کنم
زهرا قنبری، کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران و بازیکن تیم خاتون بم، از جمله بازیکنانی است که از سن 13سالگی در فوتسال و فوتبال ایران حضور داشته و بارها عنوان خانم گلی رقابتهای فوتبال را کسب کرده است. زهرا قنبری در گفتوگو با «شرق» از روند ورودش به فوتسال و فوتبال ایران تا به ثمر رساندن گل صعود خاتون به مرحله بعدی رقابتهای آسیایی صحبت کرد.
شقایق آسیایی: زهرا قنبری، کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران و بازیکن تیم خاتون بم، از جمله بازیکنانی است که از سن 13سالگی در فوتسال و فوتبال ایران حضور داشته و بارها عنوان خانم گلی رقابتهای فوتبال را کسب کرده است. زهرا قنبری در گفتوگو با «شرق» از روند ورودش به فوتسال و فوتبال ایران تا به ثمر رساندن گل صعود خاتون به مرحله بعدی رقابتهای آسیایی صحبت کرد.
در گفتوگویی که با خانم سپنجی، نایبرئیس سابق فدراسیون فوتبال داشتم، از دورهای میگفت که استعدادیابی میکرد. گویا شما هم در 13سالگی برای فوتسال انتخاب شدید. خودتان بیشتر در این زمینه برای ما توضیح میدهید؟
من اولش از فوتسال شروع کردم. وقتی ما در فوتسال بودیم، خانم سپنجی میآمد و بازی ما را میدید. من برای تیم ملی جوانان انتخاب شدم. بعد یک مسابقه دوستانه بین ایران و آلمان بود که هم تیم بزرگسالان بازی کردند و هم جوانان به میدان رفتند. بعد از آن بازی، من و فرشته کریمی به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدیم. سرمربی ما هم خانم مظفر بود.
در گذشته بسیاری از بازیکنان فوتسال، فوتبال هم بازی میکردند. شرایط شما چطور بود؟
بعد از آنکه در تیم ملی فوتبال بزرگسالان بازی کردم، تا سال ۸۸ فوتسال بازی میکردم. همزمان فوتبال هم بازی میکردم، ولی بعد از آن چون واقعا عاشق فوتبال بودم، تصمیم گرفتم که دیگر به طور کامل فقط فوتبال را انتخاب کنم؛ چون مصدومیتی برایم پیش آمد و به خاطر آن بود که دو رشته را دنبال میکردم. به هر حال این دوتا رشته خیلی با هم متفاوت بود و در طولانیمدت باعث آسیب و مصدومیت من شد. دیگر از سال ۸۸ به بعد فقط در فوتبال بودم.
با توجه به اینکه در تمام سالها و نوساناتی که در فوتسال و فوتبال به خاطر مخالفتهای فیفا و ایافسی با حجاب و حذفشدنها از مسابقات بینالمللی دستوپنجه نرم کردید، برخورد شما با این مسائل چطور بود؟
من یادم هست که مسابقات المپیک لندن بود که در کشور اردن بود که ما نتوانستیم بازی کنیم. خب ببینید، ما اصلا فقط دوست داشتیم بازی کنیم و از گروه بالا بیاییم و فوتبال ما پیشرفت کند و آنجا که این اتفاق افتاد، ما حجاب هم داشتیم، اما به خاطر حجاب ما کلاهی داشتیم که به یقهاسکیها دوخته بودیم. چون فیفا به مقنعههای ما ایراد گرفته بود، ما همه شرایط را فراهم کردیم که فقط بتوانیم بازی کنیم. در آن مسابقات تیم ملی ایران آن زمان آنقدر خوب بود که مطمئن بودیم میتوانیم از گروه صعود کنیم و به مرحله بالاتر برویم. ولی متأسفانه شرایطی که پیش آمد و به خاطر حجاب، نگذاشتند ما بازی کنیم.
چطور با این چالش روبهرو شدید؟
حال همه ما خراب شده بود. در آن بازی من نتوانستم بازی کنم؛ چون بازی قبلش اخراج شده بودم و به همراه نیلوفر یادم هست که از روی سکو بازی را دنبال میکردیم. وقتی فهمیدیم به خاطر حجاب نمیتوانیم بازی کنیم، همه گریه میکردیم. با پرچم دور زمین میدویدیم و فقط با گریه خودمان را آرام میکردیم. اما خب ببینید، من فکر میکنم ما دنبال هدف بزرگتری بودیم و رؤیای بالاتری را دنبال میکردیم. برای همین هر چالش و هر پستیوبلندی را تحمل میکردیم تا بتوانیم بازی کنیم. خیلی سخت بود. تا چند روز هم حال همه بد بود. بعد دوباره تصمیم گرفتیم دوباره تلاش کنیم تا یک روزی با همین حجاب بازی کنیم و به چیزهایی که میخواهیم برسیم. ناراحت بودیم ولی بعدش تصمیم گرفتیم که باز بتوانیم به این هدف و رؤیایمان ادامه بدهیم و تلاش کنیم که یک روزی بتوانیم با همین حجاب بازی کنیم و به چیزی که میخواهیم، برسیم.
فوتسال زنان و پس از آن هم فوتبال پلههای ترقی را خیلی زود طی کرد. ما بازیکنان خوبی داشتیم، لژیونر داشتیم و گاهی اتفاق میافتاد که لژیونرهای معکوس هم داشتیم که بازیکنان ایرانی مقیم خارج به ایران میآمدند، ولی آن پیشرفت اتفاق نیفتاد. آیا یک نسلی دراینمیان سوخت؟
ببینید، واقعا ما بازیکنان خیلی خوبی داشتیم. من در 12-13 سالی که آمدم حرفهای بازی کردم، بازیکنان خیلی خوبی بودند. زمانی که مثلا من بچه بودم، بازیکنان بزرگتری داشتیم که واقعا بینظیر بودند. از لحاظ تکنیکی ما خیلی استعدادهای خوبی داریم و باید این استعدادها حمایت شوند. اگر ما بخواهیم به جام جهانی برسیم، باید یک برنامه بلندمدت داشته باشیم. اما باید بدانیم که با دوتا بازی تدارکاتی نمیتوانیم حتی در آسیا هم حرفی برای گفتن داشته باشیم. این برنامهها اصلا نتیجه نمیدهد. شما اگر میخواهید واقعا نتیجه مناسب و در حد جام جهانی بگیرید، باید یک برنامه بلندمدت طراحی کنید.
این برنامه بلندمدت برنامه فدراسیون فوتبال است یا باید باشگاهها در آن مشارکت کنند؟
فوتبال ما به آدمهایی نیاز دارد که دلسوز باشند. الان ما نسلی داریم که واقعا میتوان بهترین نتیجه را با آنان گرفت. ما در هر پستی بازیکن خوبی داریم. الان خیلی فوتبال بانوان حرفهایتر شده. اگر مسئولان دلسوز و حامی داشته باشیم، میتوانیم به جام جهانی برسیم. نه اینکه بخواهم الکی حرفی بزنم و فکر کنید که همه اینها فکر و خیال هستند. نه، من براساس توانایی بازیکنان خودمان این حرف را میزنم.
هیچوقت به حضور در جام جهانی فکر کردهاید؟
بله، یکی از آرزوهای خود من این است که بتوانم در جام جهانی بازی کنم. امیدوارم این اتفاق بیفتد و بیاییم با یک برنامه بلندمدت و اینکه نه حالا میگوییم ما میرویم نتیجه خوب میگیریم. بعد برمیگردیم شش ماه از اردو خبری نیست. دوباره یک بازی فیفادی میشود، یک بازی دوستانه میگذاریم، نتیجه نمیگیریم. خب طبیعی است که این اتفاق نمیافتد. برای رسیدن به جام جهانی باید برنامه مدونی داشته باشیم.
در فوتسال در دهه 80 مربیان آقا مثل آقای حیدریان هم حضور داشتند، درحالیکه این شرایط تا دههها برای دیگر رشتههای ورزش زنان وجود نداشت، اما این روند در نهایت به نتیجه لازم نرسید.
به هر حال اینکه مربی مرد باشد یا نباشد، خب دست مسئولان فدراسیون است. من فکر میکنم اگر آقایان بتوانند در فوتبال به ما کمک کنند؛ چون فوتبال را بلد هستند و به بانوان کمک کنند، خیلی بهتر است. ما مربی آقای خیلی خوبی در سطح بالا داشتیم که آمدند در فوتبال به ما کمک کردند. آقای حسین عبدی و خیلی از دوستان دیگر به ما کمک کردند. حالا چرا نباید کمک بگیریم و به ما کمک نکنند؟ نه اینکه خانمها ضعیف باشند، به هر حال کمک کردند، آقا و خانم ندارد. ولی زمانی که آقایان آمدند در فوتبال بانوان، فوتبال ما خیلی بهتر شد.
یک بار در یک مصاحبه گفته بودید به عنوان علی رفتید در تمرین فوتبال مردان تست دادید و قبول شدید؟ الان زهرا میرود در زمین یا علی؟
درحالحاضر که زهرا در زمین بازی میکند (میخندد). وقتی بچه بودم، خیلی عاشق فوتبال بودم و همیشه با برادرم از صبح تا شب در کوچهها بازی میکردیم. سمت خانه ما یک باشگاهی به نام پویا بود که آقای نکونام هم آن موقع آنجا تمرین میکرد. یک روز با بچهها داشتیم تمرین میکردیم که متوجه شدیم باشگاه تست میگیرد.
من به اسم علی با داداشم رفتم آنجا تست دادیم و خب، من آنجا توانستم بازیکن مقابلم را شکست بدهم و به من گفتند حالا برو شناسنامهات را بیاور که بعدش من گریه کردم، رفتم پیش پدرم و ماجرا را برایش گفتم و با هم برگشتیم سر تمرین. مربی آقای ابوطالب بود، وقتی که فهمید من دختر هستم، اصلا جا خورد و گفت: من باورم نمیشود! اصلا خودشان تشخیص نداده بودند. بعد از آن با خودم گفتم من یک روزی باید حتما یک فوتبالیست بشوم و با کمک و حمایت خانواده و بهویژه پدرم، خدا را شکر توانستم در این مسیر قرار بگیرم.
روحیه دخترهای فوتبالی خشن است و این مسئله باعث شده شائبههایی درباره تزریق هورمون به وجود بیاورد و حتی چند مستند درباره اینکه بعضی از بازیکنان با جنسیت پسرانه در تمرینات حاضر میشوند ساخته شده است. میخواستم نظر شما را به عنوان کاپیتان تیم ملی بدانم.
ببینید، این را که تست و اینها در فوتبال زنان هست، خودم ندیدهام، ولی واقعیتش را بخواهید فوتبال یک رشته بسیار جنگنده است. به هر حال زدوخورد زیادی دارد. اینکه شما بخواهید خیلی لطیف برخورد کنید، قطعا نمیتوانید در این رشته موفق شوید. به خاطر همین باید خیلی قوی و جنگنده باشی. چطور بگویم، باید خیلی جنگجو باشی که بتوانی در این رشته موفق شوی. همین خصلتها بخواهد درون شما ایجاد شود، به هر حال ناخودآگاه شرایط متفاوتتری در مقایسه با خانمهای دیگر ایجاد میشود. خیلی از دوستان من هستند که با شرایط بدنی خودشان تمرین میکنند، که نه تستی زدند و نه هورمونی استفاده میکنند.
زنان استقلال با نام تاج قبل از انقلاب یک بازی دوستانه با منتخب ایتالیا در آزادی برگزار کردند و از آن روز بازی در چمن استادیوم آزادی بسته شد و فقط یک بار زنان فوتبالیست برای خداحافظی با ملیکا محمدی در آزادی حاضر شدند. آیا شما هیچوقت به بازی در آزادی فکر میکنید؟
وقتی با دوستانمان صحبت میکنیم، بازیکردن در ورزشگاه آزادی یکی از آرزوهای همه ماست. من امیدوارم یک روزی فوتبال بانوان بازی دوستانه یا اصلا یک بازی رسمی داشته باشد و فقط خانمها برای تماشای بازی بیایند. متأسفانه ما فقط برای فوت ملیکا، دوست عزیزمان که از دستش دادیم، توانستیم به ورزشگاه آزادی بیاییم. من شنیدم بازیکردن در آزادی حالوهوای خاصی دارد و امیدوارم بتوانم بازی در آنجا را تجربه کنم. امیدوارم دیگر چنین شرایطی پیش نیاید که برای ازدستدادن کسی به آزادی برویم.
زنان فوتبالیست همیشه باحجاب هستند. چندی قبل یک عکس وایرال شده بود که یک سرباز از بالای دیوار بازی فوتبال زنان را نگاه میکرد. شما دوست دارید مثلا پدر و برادرتان تماشاگر بازی شما باشند؟
بله ما همیشه حجاب داریم. ما هم مثل همه فوتبالیستهای دیگر دوست داریم خانوادههایمان بیایند و بازیهای ما را ببینند. من وقتی تهران بازی دارم، مادرم گاهی به ورزشگاه میآید که خیلی انگیزه من را بالا میبرد. اگر پدر و برادرهای ما هم باشند، انرژی چندبرابری به ما میدهند. نباید به این مسئله جنسیتی نگاه کنیم. باید همهجا خانمها و آقایان بتوانند بروند و راحت بازی را نگاه کنند. دوست دارم آنها به استادیوم بیایند و ببینند که بازی ما چقدر پیشرفت کرده است.
چطور خاتون بم 9 فصل توانسته قهرمان لیگ برتر بانوان ایران باشد؟
واقعیت این است که ما از اولش نمیرویم در مسابقات که قهرمان شویم. قهرمانشدن به نظر من آسانتر است، ولی قهرمانماندن خیلی سختتر است. به هر حال هر سال تیمها خیلی بهتر میشوند. رقیبهای ما هم هر سال متفاوتتر میشوند و بازیکنان بم همیشه با دلوجان بازی میکنند و ما هیچوقت هیچ حریفی را دستکم نمیگیریم. یکجورهایی هم عادت شده؛ یعنی احساس میکنم اگر بازی را نبریم، خیلی بد است و برای همین در هر بازی صدِ خودمان را میگذاریم.
بم چند دوره هم به عنوان نماینده ایران به بازیهای آسیایی صعود کرد که امسال خوشبختانه موفق شد از گروه خودش صعود کند.
تیمهای حاضر در آسیا، چه به لحاظ امکانات و چه شرایط، قابل مقایسه با ما نیستند. واقعیت این است که هر سال که میرفتیم سعی میکردیم بهترین نتیجه را بگیریم ولی خب آن فاصله باعث میشود ما نتیجه دلخواه خود را به دست نیاوریم. امسال خدا را شکر فکر میکنم توانستیم آن تجربه لازم را به دست بیاوریم. بچهها خیلی پختهتر و باتجربهتر بازی کردند. برای دور بعد هم که خیلی بازیهای سختی در پیش داریم.
بعد از گل صعود تیم خاتون که به ثمر رساندی، روسری از سرت افتاد و چالشبرانگیز شد. چطور با این مسئله کنار آمدی؟
هیچوقت فرصت نشد که بخواهم درباره آن حرف بزنم، ولی الان میخواهم بگویم ما در تایلند که بودیم، حتی مقنعههایمان را دوخته بودیم؛ چون هوا گرم بود و اصلا لباسها به تن ما چسبیده بود. یعنی شما مقنعه را که سرت میکردی، یک استارت که میزدی دوباره مقنعهها میافتاد. ناخودآگاه و در شرایط گرما و آن فشار بازی، متوجه قضیه نمیشدیم و بعد از گل من اصلا آن موقع که شال از سرم افتاده، متوجه نشده بودم. آن بازی دیدار سختی برای ما بود؛
چون تایلند واقعا نماینده بسیار قویای بود. بازی برای ما خیلی سنگین بود. من اصلا متوجه نشدم شالم افتاده و آن را درست کردم. واقعا آن گل، یک گل بینظیر بود؛ برای اینکه ما توانستیم به مرحله بعد صعود کنیم و دل مردم و کسانی را که طرفدار فوتبال زنان هستند خوشحال کنیم. بعد از بازی هم حجم استوریها و خوشحالیها آنقدر زیاد بود که تا یک ساعت نمیتوانستم اینستاگرامم را باز کنم.
زهرا قنبری به عنوان خانم گل لیگ، در یک فصل 50 گل به ثمر رسانده است. در مقایسه با آقایان حدود دو تا سه برابر آنهاست.
نمیتوانیم بگوییم چون آقایان گلهای کمتری دارند، ما لیگ ضعیفی داریم. اگر نگاه کرده باشید، تاتنهام و لیورپول هم دو سه شب پیش بازی داشتند و ۹ گل ردوبدل شد. در لیگ زنان ما حداقل۱۰ تیمی که داریم واقعا تیمهای خیلی خوبی هستند. فکر میکنم در فوتبال بانوان جذابیت خیلی بالاست و هر موقعیتی که هر بازیکن به دست میآورد سعی میکند به گل تبدیل کند. من هم همیشه تلاش میکنم تا تلاش همتیمیهایم وقتی به من میرسد، به گل ختم شود. به خاطر همین ۵۱ گلی که زدم، میانگین در هر بازی سه گل به ثمر رساندم.
لطفا درباره مربیانی که میگویم در یک جمله به ما توضیح بدهید.
مرضیه جعفری: بسیار آدم مهربان، دل بزرگی دارد و فکر میکنم یک اسطوره به معنای واقعی باشد.
شهرزاد مظفر: خیلی دلم برایشان تنگ شده. من سنم کم بود که افتخار این را داشتم شاگرد ایشان باشم. جای خانم مظفر در فوتسال ایران خیلی خالی است و امیدوارم زودتر به ایران برگردد.
مریم ایراندوست: بسیار آدم شجاع و با شهامتی است و همیشه از بازیکنانش به نحو احسن دفاع میکند و هر کاری که بتواند برای آنها انجام میدهد.
به لژیونرشدن هم فکر میکنی؟
من یک سال عراق بازی کردم. فرصتهایی هم برایم پیش آمد تا در سن پایینی که داشتم لژیونر شوم؛ مثلا تیم الجزایر و پرتغال. واقعیتش آن زمان زیاد جدی به این فکر نکرده بودم، ولی اگر تجربه الانم را داشتم قطعا استقبال میکردم. البته این را هم بگویم که باید شرایط این انتقال راضیکننده باشد. من حاضر نیستم به هر قیمتی لژیونر بشوم.
من خیلی دیدم که بازیکنان ایرانیتبار ساکن آمریکا به ایران مهاجرت معکوس میکنند. علتش چیست؟
ما بازیکنانی داشتیم که در سن پایین آمدند در لیگ ایران بازی کردند. اما اگر بخواهیم واقعبین باشیم، این بازیکنان در ردههای بالای باشگاهی در آمریکا بازی نمیکردند. سطح ایران هر سال دارد پیشرفت میکند؛ یعنی امسال ما نسبت به سال گذشتهمان خیلی پیشرفت داشتیم. قطعا سال آینده نسبت به امسال پیشرفت خواهیم داشت. سال به سال درحال پیشرفت هستیم؛ چون بچهها دارند خیلی حرفهایتر میشوند و به فوتبال به عنوان یک حرفه نگاه میکنند. خب در ایران فوتبال بازیکردن برای کسی که میخواهد از آمریکا بیاید و با این حجاب بازی کند، شاید سخت باشد. برای همین در سن پایینتر راحت پذیرا هستند. همیشه به ملیکا میگفتم چرا میآیی ایران؟ میگفت: من ایران را دوست دارم.
الگوی فوتبالی شما در ایران و خارج چه بازیکنانی هستند؟
در ایران بسیار ارادت دارم به آقای علی دایی و خیلی دوست دارم یک بار از ایشان دعوت کنم در تمرین تیم ملی زنان شرکت کنند. بخواهم خارج از ایران را هم بگویم، بازی کریس رونالدو را همیشه پیگیر بودهام.
بهترین خاطره و بدترین خاطره ورزشی شما چیست؟
من گلهای زیادی زدم. فکر میکنم یکی از گلهایی که برایم همیشه خاطره دارد، گلی است که به ویتنام زدم از روی یک ضربه ایستگاهی و همان گل رفت در برنامه ۹۰ جزء سه گل برتر شد. آن زمان فوتبال بانوان را کسی اصلا نمیشناخت، ولی آن گل، در برنامه ۹۰ باعث شد به فوتبال زنان نگاه ویژهای شود. خاطره بد خیلی حضور ذهن ندارم، ولی خب خاطره بدی که میتوانم از فوتبالم بگویم، از دست دادن ملیکای عزیز است که همیشه واقعا جایش در تیم ما و فوتبال زنان خالی است. او میتوانست آینده درخشانی داشته باشد.
هیچوقت به این فکر کردید که چون زن هستم نتوانستم در ایران به آن چیزهایی که میخواهم برسم؟
ببینید، رسیدن به چیزی که شما میخواهید، در ایران خیلی سخت است؛ یعنی پستی و بلندیهای زیاد دارد و باید بدانی که چالشهای زیادی را باید پشت سر بگذاری. بااینحال، من همیشه برای چیزی که میخواستم جنگیدم و خدا را شکر به همه آنها هم رسیدم. اگر هم چیزی بوده که نتوانستم به دست بیاورم، دست خودم نبوده! بازیکردن در جام جهانی را دوست دارم و فکر میکنم با طراحی ویژه مسئولان بتوانیم به این مهم برسیم. تلاش ما بوده ولی نیاز به حمایت دوستان و مسئولان نیز دارد.
به دخترهایی که دوست دارند فوتبالیست شوند چه توصیهای دارید؟
من همیشه سعی کردم با تلاش و پشتکار خودم به آن چیزی که میخواهم دست پیدا کنم. به دخترها توصیه میکنم باید بدانند که عشق به فوتبال باید خیلی زیاد باشد تا شما بتوانی به آرزوها و رویاهایت برسی. باید سالها زحمت بکشی تا بتوانی بهترین بازیکن یا خانم گل بشوی یا اینکه فوتبالت دیده شود. الان من نزدیک به ۱۷-۱۸ سال است که دارم فوتبال بازی میکنم، سه دوره خانم گل بودم و دو دوره بهترین بازیکن ایران شدم.
اینها همگی نیاز به یک زمان و صبر و حوصله زیاد دارد. خیلی مصدوم شدم. یک بار در بچگی دو دستم با هم شکست. میخواهم بگویم اینطور نیست که شما بتوانی راحت همهچیز به دست بیاوری و بگویند بفرمایید این برای شما. باید برایش سختی بکشید، تلاش کنید و عرق بریزید. روزهای گرمی و سردی را تحمل کنیم که بتوانیم به آنچه میخواهیم برسیم. ولی هیچوقت اگر تلاش و اراده و پشتکار داشته باشید، سریع ناامید نشوید.
حرف پایانی؟
میخواهم یک تشکر بکنم اگر اجازه بدهید بهخصوص از پدر و مادرم که خودشان میدانند چقدر دوستشان دارم. واقعا همیشه به من قوت قلب میدهند، ممنونم. به خاطر این مدت و این سالها که برای من زحمت کشیدند و دعا کردند. هر بازی که میروم در زمین، به پدر و مادرم زنگ میزنم و میگویم برایم دعا کنند. اصلا نفسشان حق است و همیشه به من کمک کردند و دعای خیرشان همیشه پشت سر من است.