ترامپ با خاورمیانه چه خواهد کرد؟
برای دولت ترامپ، خروج از منطقهای که هنوز تحتتاثیر عواقب حملات ۷ اکتبر است، امری دشوار خواهد بود. ۷ اکتبر زلزلهای بود که برای مدتهای طولانی تمام منطقه با پسلرزههای آن دستبهگریبان خواهد بود. یمن، سوریه، ایران و غزه ترامپ را به خود مشغول خواهند داشت.
به گزارش شبکه شرق ؛ رافائل کوهن، مدیر برنامه استراتژی و دکترین در پروژه نیروی هوایی شرکت رند، ۳۰دسامبر در نشریه فارن پالیسی نوشت: با گذشت اندکی بیش از یک سال، حماس تضعیف شده است و رهبران ارشد آن ترور شدهاند. حزبالله نیز آسیب دیده است و بسیاری از فرماندهان ارشد آن به شهادت رسیدهاند. بشار اسد در سوریه سقوط کرده و در تبعید است. در واقع، چشمانداز ژئوپلیتیک خاورمیانه در نتیجه این پسلرزهها دگرگون شده است. اما با وجود آتشبس در لبنان، چشمانداز آتشبس در غزه، و در شرایطی که حاکمان جدید سوریه مشغول تحکیم وضعیت کشورشان هستند، سوالی که امروز مطرح میشود این است که آیا سرانجام، پسلرزههای ۷ اکتبر پایان خواهد یافت.
از اینگذشته، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، وعده داده است که حتی قبل از اینکه وارد کاخ سفید شود «بهسرعت از شر جنگها خلاص شود». در همین حال مقامات ارشد دفاعی جدید آمریکا نشان دادهاند که سیاست اصلی دولت جدید تغییر سمت توجه ایالات متحده بهسوی اقیانوس هند و اقیانوس آرام است. اما در عمل، دست کشیدن از خاورمیانه، ممکن است برخلاف پیشبینیها، بسیار دشوارتر باشد. در سال ۲۰۲۵، این پسلرزهها بهطور قطع ادامه خواهند داشت و منافع ایالات متحده را برای مدتی حتی در آینده تهدید میکنند.
یمن
اولین تکانه، احتمالا درحالحاضر در یمن در حال وقوع است. بهرغم تلاشهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده برای جلوگیری از حملات یمنیها، بیش از یک سال است که حملات حوثیها علیه کشتیهای بینالمللی در دریای سرخ ادامه دارد. بااینحال، طی چند هفته گذشته، یمنیها بر شمار حملات خود علیه اهدافی در اسرائیل افزودهاند و بیش از ۲۰۰موشک و ۱۷۰پهپاد بهسوی اسرائیل پرتاب کردهاند. درحالیکه اسرائیل و ایالات متحده توانستهاند از شدت و آسیبهای ناشی از این حملات بکاهند، تعدد این حملات موجب شده پرتابههای یمنی از سپر دفاعی اسرائیل عبور کنند. بااینحال انتقامجویی اسرائیل علیه حوثیها بیاثر بوده است.
در طول جنگ داخلی یمن، حوثیها سالها در برابر حملات هوایی به رهبری عربستان سعودی مقاومت کردند. یمن بیش از ۱۳۰۰ مایل از اسرائیل فاصله دارد و این امر باعث میشود که اجرای عملیات هوایی مستمر از نظر لجستیکی برای اسرائیل بسیار پیچیدهتر از غزه یا لبنان باشد.
ضمن توجه به این نکته که اسرائیل حداقل از سال ۲۰۰۶ حزبالله را بهعنوان دشمن اصلی خود میداند و بیش از یک دهه، زمان و منابع را صرف آمادهسازی برای مبارزه با آن کرده است. در مقابل، اسرائیل تا همین اواخر، به حوثیها بهعنوان یک تهدید قریبالوقوع نگاه نمیکرد - و احتمالا اکنون ترفندهای کمتری در آستین دارد. به همین دلیل تهاجم علیه یمن ممکن است بهاندازه تضعیف حزبالله سریع یا قدرتمند نباشد.
در کوتاهمدت، حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل برای مقابله با موشکها و پهپادهای حوثیها، به کمک ایالات متحده نیاز دارد و کشتیرانی بینالمللی برای عبور ایمن از دریای سرخ باید به ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده تکیه کند.
همزمان، اقدام مجدد نظامی میتواند آثار دامنهداری برای سراسر شبهجزیره عربستان در پی داشته باشد. در سال ۲۰۲۰، سازمان ملل تخمین زد که ۷۰درصد از کل واردات یمن و ۸۰درصد از کل کمکهای بشردوستانه - از جمله بسیاری از مواد غذایی موردنیاز کشور - از طریق همان بنادری که تسلیحات ادعایی از طرف ایران به یمن صادر میشود، جریان دارد.
با در نظر گرفتن اینکه حدود ۲۱میلیون یمنی، یعنی دو سوم کل جمعیت این کشور، به این کمکها وابستهاند، قطع جریان رفتوآمد به بنادر، ممکن است به معنای بیثبات و خطرناک کردن شرایط انسانی باشد. حتی اگر دولت ترامپ نسبت به بروز مسائل بشردوستانه بیتفاوت باشد، باز هم باید این احتمال را در نظر بگیرد که درگیریها به کشورهای همسایه یمن، از جمله عربستان سعودی، نیز سرایت کند و در پی آن، منابع انرژی جهانی را تهدید کند.
ایران
اگر یمنیها یکی از پسلرزهها را نمایندگی میکنند، پس ایران یکی دیگر از این پسلرزههاست - و بهطور بالقوه بسیار بااهمیتتر از همه. اسرائیل و ایران مدتها در نبرد سایهها با هم درگیر بودند، اما بعد از حملات ۷ اکتبر، این نبرد از حالت پنهان خارج شد. ایران، علاوه بر حمایت از متحدان خود، دو بار مستقیما عملیات موشکی و پهپادی بزرگی به سوی اسرائیل انجام داده است.
تشکیلات امنیتی اسرائیل - در یک سری مصاحبه از نوامبر ۲۰۲۴ - ۷ اکتبر و جنگهای پس از آن را تحت عنوان نبرد با متحدان ایران، یعنی حماس، حزبالله و حوثیها، زیر سایه درگیری بزرگتر با تهران توصیف کرده است. ایران سال سختی را پشت سر گذاشته است، زیرا متحدانش متحمل خسارت شدهاند.
اما تضعیف ایران از برخی جهات، به منزله کاهش مخاطره و قدرت این کشور نیست. ایران با تقویت برنامه هستهای خود، به این وضعیت پاسخ داده است؛ سیاستی که ایران را در مسیر رویارویی نهتنها با اسرائیل، بلکه با ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی قرار میدهد. درحالیکه دولت ترامپ اعلام کرده است قصد بازگشت به کارزار فشار حداکثری و اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران را در برنامه خود دارد، ادعا می شود ایران ممکن است تنها چند هفته با ساخت سلاح هستهای فاصله داشته باشد. چنین شرایطی، این سوال را به ذهنها متبادر میکند که آیا تحریمها میتوانند بهاندازه کافی سریع عمل کنند تا مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای شوند.
سوریه
در این میان، گسلهای دیگری نیز در منطقه وجود دارد که بهتدریج تکانههای آنها قابللمس است. صحنه سیاست در سوریه با احتمال تجدید تنشهای فرقهای در امتداد سواحل مدیترانه و در دمشق مواجه است. امروز سوریه با تظاهرات و اعتراضات اقلیت علوی علیه حکومت اکثریت عرب سنی و حاکمان جدید دستوپنجه نرم میکند. در شمال کشور، نبرد بین نیروهای تحت حمایت ترکیه و کردها تشدید شده است و احتمال میرود ازسرگیری درگیریها بین ترکیه و کردها، دامنه این درگیریها را به عراق نیز بکشاند.
اگر ترکیه، متحد و عضو ناتو که با کردها بهعنوان متحدان دیرین ایالات متحده میجنگد، برای مشغول نگه داشتن واشنگتن کافی نبود، نیروهای دموکراتیک سوریه تحت تسلط کردها، هنوز هزاران زندانی دولت اسلامی را در بازداشت خود دارند. اگر آنها آزاد شوند، صفوف گروه تروریستی داعش تقویت خواهد شد. این یک معضل فوری برای عراق، اردن و سایر کشورهای منطقه خلق خواهد کرد، اما با توجه به ماهیت این گروه بهعنوان یک سازمان تروریستی جهانی، ظهور مجدد آن در نهایت برای ایالات متحده نیز مشکلآفرین خواهد بود.
چالشهای اساسی برای ترامپ
این یک چالش اساسی برای دولت آینده ایالات متحده است. دقیقا مانند دوره اول دولت ترامپ - و دولتهای اوباما و بایدن - تیم جدید ترامپ خواهان خروج از خاورمیانه است. اما خروج از خاورمیانه هزینه دارد. رهاکردن یمن بدون توجه به حملات مستمر در یکی از شلوغترین خطوط دریایی جهان، و موشکهایی که به سمت تلآویو شلیک میشوند، احتمال کشیده شدن دامنه جنگ به عربستان سعودی را در پی دارد.
نادیدهگرفتن مشکل ایران این مخاطره را به همراه دارد که تهران را در مسیر دستیابی به سلاح هستهای ترغیب کند. صرفنظر از اینکه شاهد گسترش بیشتر تسلیحات هستهای در خاورمیانه ناآرام باشیم، خروج کامل از سوریه خطر بازگشت گروه داعش و تروریسم سلفی جهادی را در پی دارد.
مشکل زمینلرزهها و پسلرزهها این است: در بهترین حالت میتوانید امیدوار باشید که بعد از بروز ویرانیها، سازههای بهتر و مقاومتری بهجای سازههای قبلی بنا کنید یا میزان خسارات وارده را محدود کنید. البته شما میتواند آثار و عواقب ویرانیها را بهطورکلی نادیده بگیرید. اما در نهایت، شما نمیتوانید از وقوع لرزهها جلوگیری کنید.
همین امر در مورد سیاست خاورمیانهای دولت آینده ترامپ نیز صدق میکند. مانند پیشینیان خود، ترامپ میتواند انتخاب کند که چگونه به آشفتگیهای مستمر خاورمیانه، با اثربخشی بیشتر یا کمتر، پاسخ دهد. اما آنچه مسلم است، او نخواهد توانست تنها با حکم ریاستجمهوری به این هیاهوها خاتمه دهد، درست همانطور که افسون یا طلسم امکان پیشگیری از وقوع زلزله را ندارد.