|

نگاهی به چالش‌های درونی جریان‌های سیاسی اصولگرا و الگوهایی که از خود می‌سازند

هسته سخت کیست؟

درحالی‌که جریان نزدیک به جلیلی و پاجوش‌های مجلس خود را هسته سخت نظام می‌دانند و مدام بر سر نظام منت‌گذاری می‌کنند، جریان دیگر اصولگرایان در مقابل آنها قرار دارند. این رقابت امروز بر سر استیضاح وزیر اقتصاد کاملا مشاهده می‌شود. کدام‌یک از آنها «هسته سخت نظام» هستند؟ آیا می‌توان جریان پاجوش‌ها را نه «هسته سخت»، بلکه «پوسته شل» نامید؟

هسته سخت کیست؟

 درحالی‌که جریان نزدیک به جلیلی و پاجوش‌های مجلس خود را هسته سخت نظام می‌دانند و مدام بر سر نظام منت‌گذاری می‌کنند، جریان دیگر اصولگرایان در مقابل آنها قرار دارند. این رقابت امروز بر سر استیضاح وزیر اقتصاد کاملا مشاهده می‌شود. کدام‌یک از آنها «هسته سخت نظام» هستند؟ آیا می‌توان جریان پاجوش‌ها را نه «هسته سخت»، بلکه «پوسته شل» نامید؟ در نهایت اینکه چرا حرف‌های آنها متضمن یک تهدید برای نظام است؟ در انتخابات مجلس دوازدهم در سال 1402 و زمانی که ابراهیم رئیسی در قید حیات بود، رقابتی میان دو جریان در داخل اصولگرایان شکل گرفت؛ رقابتی که خودشان از آن با عنوان رقابت «چنارها» و «پاجوش‌ها» یاد می‌کنند. این رقابت اگرچه از قبل هم وجود داشت، اما انتخابات مجلس دوازدهم و بعد از آن انتخابات ریاست‌جمهوری، آن را به نقطه اوج رساند؛ رقابتی که در آن جریان نزدیک به دولت ابراهیم رئیسی و سعید جلیلی فهرستی ارائه دادند که در مقابل فهرست اصلی اصولگرایان بود. حالا بار دیگر این رقابت به نوعی دیگر بازتولید شده است. پاجوش‌های مجلس به دنبال استیضاح عبدالناصر همتی هستند تا به ‌این‌ ترتیب دولت را در بحبوحه وقایع منطقه و جهان به بی‌ثباتی بکشانند. اما در نقطه مقابل، هیئت‌رئیسه مجلس و محمدباقر قالیباف با آن مخالفت کرده و به‌درستی طرح استیضاح در چنین وضعیتی را منجر به بی‌ثباتی دانسته است. اما پاجوش‌ها معتقدند به ‌این ‌ترتیب مجلس بی‌خاصیت می‌شود. نکته اینجاست که پاجوش‌ها همواره به این بهانه که «هسته سخت نظام » هستند و در مقاطع حساس «حاضرند برای نظام هزینه بدهند»، خواسته‌های خود را تحمیل می‌کنند.

نمونه‌های فراوانی از آن می‌توان یاد کرد که این جریان چگونه در مقاطع مختلف سعی کرده نظر خود را به این بهانه که هسته سخت نظام است، به سیستم تحمیل کند. از آن اظهارنظرهای مکرر «رئیس ستاد انتخاباتی حزب شریان» گرفته تا اظهارات فؤاد ایزدی که اجرانشدن قانون حجاب را به همین «هسته» گره زده و گفته بود: «اگر این هسته سخت نظام ناراحت شوند و فکر کنند که نظام دیگر آن‌چنان که فکر می‌کنند اسلامی نیست، در مقاطع حساس از نظام حمایت نخواهند کرد». حرف‌های او را زاکانی هم به‌تازگی تکرار کرده و گفته است: «دشمن زمانی می‌تواند به ما ضربه بزند که هسته سخت نظام اسلامی دچار تردید شود». یا آن مجری برنامه طنز تلویزیون که می‌گفت: «مگر ما اسکل نظام مقدس هستیم که هشت ماه مردم را بخندانیم و اینها را مسخره کنیم، بعد اینها برگردند به صداوسیما؟». تجربه هم نشان داده که آنها به واسطه اینکه چنین روش «پرمنت» و «طلبکارانه‌ای» را با سیستم دنبال کرده و در مواردی به خواسته خود رسیده‌اند، مدام از همین روش برای تحمیل خواسته خود استفاده می‌کنند. حالا هم پای‌شان را در یک کفش کرده‌اند و پشت سر هم به دنبال تحمیل خواسته خود هستند که موارد اخیر آن عبارت است از برکناری ظریف، ابلاغ قانون حجاب و استیضاح همتی. اما آیا واقعا آنها هسته سخت نظام به شمار می‌روند یا آنکه رقیب آنها یعنی «چنارهای» سیاست اصولگرایی را باید «هسته سخت» دانست؟

پوسته شل، نه هسته سخت

اول اینکه اینها خود را هسته سخت کشور، مردم و جمهوری اسلامی حتی ایران نمی‌دانند؛ آنها خود را محافظان و یاران نظام می‌بینند و میان نظام و مردم تفکیک اساسی قائل‌اند. نکته دوم این است که در ادبیات سیاسی، هسته سخت به کسانی گفته می‌شود که در درون قدرت حضور دارند و تصمیم‌گیران اصلی هستند؛ بنابراین این طیف از آنجایی که طیف هوادار هستند، هسته به حساب نمی‌آیند و قشر و پوسته و غشای آن تفکر محسوب می‌شوند.

‌اما چرا شل هستند و سخت نیستند؟

آنها خود را هسته سخت می‌دانند اما بسیار شل هستند؛ زیرا با مواجه‌شدن با اندک ناملایمت یا چیزی که خواسته مطلوب آنها نیست، در مقابل آنچه مدعی هستند به آن وفادارند، می‌ایستند و شل بودن‌شان را نشان می‌دهند. کافی است که خواسته‌شان برآورده نشود و در اینجا بحث بر سر خواسته‌های مادی نیست، بلکه خواسته‌های معنوی، اندیشه‌ها و تفکراتی است که دارند. اگر با بازخورد مثبت حاکمیت مواجه نشوند، به‌سرعت در مقابل آن موضع می‌گیرند. تعداد زیادی از این افراد را می‌توان نام برد که با اولین ناملایمت وارد چنین فازی شدند یا بعد از مدتی به چنین شرایطی گرفتار شدند. آنها که حتی در قدرت بودند، بعد از مدتی که از قدرت کنار گذاشته شدند، رفتار و گفتارشان تغییر کرد.

هسته سخت کیست؟

بیشتر از آنکه پاجوش‌ها هسته سخت نظام باشند، شورای ائتلاف اصولگرایان را که هدایت آن با قالیباف و حدادعادل است، می‌توان همچنان هسته سخت به شمار آورد؛ جریانی که در درون قدرت است و به مراکز آن نزدیکی دارد. این درحالی است که پاجوش‌ها و حامیان آنها در فضای مجازی یا شعارگویان تجمعات کم‌رمق را در مرکزیت هسته تصمیم‌گیری قدرت نمی‌بینید، بلکه آنها بیشتر هاله بیرونی و پوسته اطراف قدرت را تشکیل می‌دهند. این پوسته اتفاقا باید سخت باشد و از آن هسته حمایت کند، اما آنها تمایل دارند از لایه پوسته به مغز تصمیم‌گیری وارد شوند، اما چنین فرصتی پیدا نمی‌کنند. در نتیجه، برای دریافت خواسته‌های خود از هسته سخت، در مقاطعی دچار زاویه می‌شوند و به تعبیری «مسئله‌دار» می‌شوند. از عبارت «مسئله‌دار‌شدن» درواقع می‌توان با عنوان «شل»شدن یاد کرد. بنابراین وقتی این جریان نمی‌تواند مطالبات خود را به دستور کار سیستم تبدیل و تحمیل کند، با مسئله‌دار‌شدن، شل شده و درحالی‌که به «پوسته شل‌» تبدیل شدند، در توهم آن به سر می‌برند که خود را «هسته سخت نظام» می‌بینند.

به هر ترتیب، پوسته شل افرادی هستند که فقط ادعا می‌کنند در مواقع حساس از نظام (و نه مردم و ایران) دفاع خواهند کرد. اما با کوچک‌ترین ناملایمتی، وقتی که مردم و خود نظام را تهدید می‌کنند، وضعیت‌شان مشخص است. به نظر می‌رسد که آنها می‌خواهند از وضعیتی که امروز بشار اسد و سوریه دچار آن شده، بهانه‌ای بسازند برای منت‌گذاری بر سر سیستم و در یک نگاه سیستم را ترسانده و خودشان را ضامن بقا جا بیندازند و به این بهانه نیز خواسته خود را به نظام تحمیل کنند. اما به نظر می‌رسد که درس مهم وقایع سوریه همین است که سیستم‌ها نه بر شانه‌های «پوسته شل» و حتی «هسته سخت» جریان‌های سیاسی، بلکه بر شانه‌های میلیون‌ها نفر از مردم باقی می‌مانند. میلیون‌ها نفر از مردمی که حتی ممکن است معترض باشند، به تداوم حکمرانی رأی می‌دهند؛ چون سیستم را مدافع مطالبات خود می‌بینند، نه مطالبات یک اقلیت پرتوقع. درواقع سیستم‌هایی با قدرت بازوی هسته‌ای که خود را وفاداران می‌نامند، تداوم پیدا نکرده و پایدار نمی‌مانند. اگرچه ممکن است برای مدتی محدود به ثبات برسند، اما پایدار نمی‌مانند، مگر با اتکا به قدرت مردم. این پوسته شل در‌حال تدوین دستور کار برای سیستم است. آنها سیستم را تهدید می‌کنند که اگر به مطالبات آنها نظیر «اجرای قانون حجاب»، «برداشته‌نشدن فیلترینگ»، «حمله وعده صادق 3»، «حذف ظریف» و «استیضاح همتی» اهتمام نکند، دست از حمایت خود برمی‌دارند. اگر ذره‌ای عقل به خرج دهند، تجربه سال 90 تا 92 و روزهای پس از «خانه‌نشینی» را به یاد می‌آورند و متوجه خواهند شد که سرنوشت این «تهدید»ها چیست.