|

«شرق» از شرایط سخت تحصیل در مدارس تخریبی، کانکسی و سنگی گزارش می‌دهد

ناگفته‌های مدارس خیرساز

مدارس خیرساز در روستاهای سیستان‌وبلوچستان‌ غیراستاندارد هستند، بسیار کوچک‌اند و حیاط ندارند. در یکی از مدارس نوساز خیرساز، سیمان سقف مدرسه به‌راحتی با دست کنده می‌شود. دانش‌آموزان به دلیل کلاس‌های ناامن و مسیرهای سخت، تحصیل را رها می‌کنند. کانکس‌ها فلزی است، در تابستان به‌شدت گرم و در زمستان به‌شدت سرد می‌شود. در استان آذربایجان غربی، هشت درصد مدارس کانکسی‌اند. از سه هزار مدرسه روستایی استان، 246 مدرسه‌ کانکسی، خشتی و آجری است.

ناگفته‌های مدارس خیرساز
شادی مکی روزنامه‌نگار

شادی مکی: مدارس خیرساز در روستاهای سیستان‌وبلوچستان‌ غیراستاندارد هستند، بسیار کوچک‌اند و حیاط ندارند. در یکی از مدارس نوساز خیرساز، سیمان سقف مدرسه به‌راحتی با دست کنده می‌شود. دانش‌آموزان به دلیل کلاس‌های ناامن و مسیرهای سخت، تحصیل را رها می‌کنند. کانکس‌ها فلزی است، در تابستان به‌شدت گرم و در زمستان به‌شدت سرد می‌شود. در استان آذربایجان غربی، هشت درصد مدارس کانکسی‌اند. از سه هزار مدرسه روستایی استان، 246 مدرسه‌ کانکسی، خشتی و آجری است. در استان کرستان، مدارس تخریبی و فرسوده دردسرساز شده‌اند؛ مدارسی که در دهه 40 ساخته شده و بازسازی نشده‌اند. تنها در شهرستان سقز و زیویه بیش از 10 هزار دانش‌آموز زیر سقف مدارس تخریبی تحصیل می‌کنند. برخی از دانش‌آموزان در کلاس‌های زیرزمینی درس می‌خوانند. اینها بخشی از روایت مسئولان و کارشناسان‌ آموزشی در استان‌های کردستان، سیستان‌وبلوچستان و آذربایجان غربی است.

 

چرا مدرسه می‌سازند؟

 

اما خیران مدرسه‌ساز برای ورود به این بخش‌ از مزایایی بهره‌مند می‌شوند؛ به‌طوری که مهرماه سال گذشته، ناصر قفلی، رئیس جامعه خیرین مدرسه‌ساز کشور، با اشاره به ماده 20 قانون برنامه پنج‌ساله هفتم گفته بود: در بند «خ» این ماده در حمایت از بنگاه‌های اقتصادی حقیقی و حقوقی علاقه‌مند به مشارکت در امر مدرسه‌سازی آمده است: «اگر خیرین در اجرای طرح‌های آموزشی و پرورشی بیش از 50 درصد به‌ جای اعتبارات دولتی در این طرح‌ها هزینه کنند، از اعتبار مالیاتی حداقل 25 درصد و حداکثر 50 درصد هزینه‌ای که انجام داده‌اند، برخوردار ‌می‌شوند. مورد طرح‌های مشارکتی که حداقل 50 درصد آن به‌ صورت خیرساز انجام شده و مابقی آن در تعهد دولت است، چنانچه خیرین و صاحبان صنایع و بنگاه‌های اقتصادی طرح را با موافقت دستگاه و سازمان به پایان برسانند، هزینه انجام‌شده به‌‌طور کامل به‌عنوان دیون و اعتبار مالیاتی به شمار می‌رود».

 

در دی‌ماه 1394 نیز مرتضی رئیسی، معاون وقت وزیر آموزش و پرورش، از پرداخت سود تسهیلات دریافتی خیرین مدرسه‌ساز از بانک‌ها از طرف دولت خبر داده و گفته بود که خیّر تنها مکلف به بازپس‌دادن اصل مبلغ تسهیلات به بانک است: «دولت خیرین را به سیستم بانکی معرفی می‌کند و انتظار می‌رود بانک‌ها نیز همکاری لازم را برای ارائه تسهیلات به خیرین مدرسه‌ساز داشته باشند. این تسهیلات تنها شامل ساخت مدارس جدید نیست و سود تسهیلات دریافتی برای تکمیل و تجهیز مدارس هم از طرف دولت به سیستم بانکی پرداخت می‌شود».

 

«روستاهایی داریم که بعد از رفت‌و‌آمد ۹ رئیس‌جمهور و ۱۴ دولت و ۲۵ وزیر آموزش و پرورش، هنوز هم‌ دارای مدارس کانکسی هستند»؛ جلال محمودزاده، نماینده سابق مهاباد در مجلس شورای اسلامی، اینها را به‌تازگی اعلام کرده بود. محمد سعیدی‌پور، مدیرکل نوسازی مدارس خوزستان، روز گذشته از آغاز جمع‌آوری ۲۵۲ کلاس درس سنگی از اردیبهشت خبر داد: «خوزستان رتبه دوم مدارس سنگی را در کشور دارد. همچنین ۷۲ کلاس درس کانکسی در قالب ۴۱ مدرسه در خوزستان وجود دارد که این مدارس نیز جمع‌آوری می‌شوند». از آن طرف، چند روز پیش هم حمیدرضا خان‌محمدی، رئیس سازمان نوسازی مدارس، تأکید کرده که کلاس‌های کانکسی تا قبل از مهر‌ماه ۱۴۰۴ در سراسر کشور جمع‌آوری می‌شود. او همچنین از برنامه‌ریزی برای ساخت مدارس کانکسی زیر ۱۰ نفر در روستاهای استان کرمانشاه خبر داد. خلاصه همه این وعده‌ها و اعداد و ارقام بیانگر یک موضوع است: «دانش، تخصص و پیشرفت نسل آینده در اولویت اداره‌کنندگان کشور قرار ندارد».

 

اما خبرهای رسیده از استان‌های مختلف به‌ویژه استان‌های کم‌برخوردار حکایت دیگری را روایت می‌کند. در‌حال‌حاضر و در دوره‌ای که سرعت پیشرفت تکنولوژی قابل اندازه‌گیری نیست، وجود حتی یک کلاس درس غیراستاندارد به‌عنوان ابتدایی‌ترین نیاز آموزشی غیرقابل قبول است؛ با این حال علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در هفدهم آذرماه سال گذشته از وجود هزار‌و سه مدرسه کانکسی و هزار‌و 200 مدرسه سنگی در کشور خبر داد‌.

 

معضل خیرسازها

 

در برخی مناطق کشور، دولت دست از مدرسه‌سازی برداشته و کار را به خیران سپرده. در استان سیستان‌و‌بلوچستان خیرین به ساخت مدارس رو آورده‌اند، اما این مدارس هم نتوانسته‌اند مشکلات فضای آموزشی را در این استان حل کنند. شعیب ویدادزهی، معلم اهل سیستان‌و‌بلوچستان که پیش‌تر در حوزه مدارس عشایری استان هم فعال بوده به «شرق» می‌گوید: «طی یک دهه اخیر مدارسی توسط خیرین در مناطق روستایی استان ساخته شده‌اند، درحالی‌که بسیاری از این مدارس به دلیل نبود نظارت کافی،‌ از استانداردهای لازم برخوردار نیستند. مردم به مدرسه نیاز دارند اما آموزش و پرورش از این موضوع شانه خالی کرده است. ‌

 

مدارس خیرساز، به‌شدت کوچک یا فاقد حیاط هستند؛ نبود حیاط برای مدارس روستایی که در نزدیکی جاده و گاهی در کنار دره ساخته‌ شده‌اند، خطرآفرین است؛ زیرا وجود حیاط برای مدرسه حریمی امن برای دانش‌آموزان فراهم می‌کند تا محدوده مدرسه مشخص بوده و سلامت آنها حفظ شود». به گفته او، مردم شهرستان سرباز گزارشی تهیه کرده بودند که نشان می‌داد دانش‌آموزان در یک مدرسه نوساز که هنوز کار ساخت‌وساز آن به پایان نرسیده بود، تحصیل می‌کردند. شرایط مدرسه به‌گونه‌ای بود که سیمان سقف مدرسه به راحتی با دست کنده می‌شد. این مسئله نشان می‌دهد که یا نظارت کافی بر ساخت‌وساز این مدارس وجود ندارد یا اینکه مسئولان مربوطه چندان پیگیر استانداردسازی مدارس نیستند: «تعداد مدارس غیراستانداردی که نوساز و خیرساز هستند، بیش از مدارس کانکسی است. همه این بی‌توجهی‌ها از سوی آموزش و پرورش باعث شده در این استان آن‌چنان که باید و شاید مدرسه‌سازی نشود؛ به‌نحوی ‌که سرانه فضای آموزشی در این استان از سایر نقاط کشور بسیار کمتر است».

 

دانش‌آموزان ترک تحصیل می‌کنند

 

ویدادزهی این را هم می‌گوید که مدارس کانکسی و خشت و گلی همچنان در سطح استان وجود دارند که بیشتر آنها هم در جنوب استان متمرکز هستند. به گفته او یکی از دلایل ترک تحصیل بالای دانش‌‌آموزان در این استان، همین دشواری‌‌های ناشی از کمبود فضای آموزشی است: «طرح روستای مرکزی چند سالی است که در این استان اجرا می‌شود. مثلا در شهرستان نیک‌شهر تعداد دانش‌آموزان روستایی زیاد است. این دانش‌آموزان از چندین روستا مثلا 15، 20 روستا به مدرسه‌ای می‌روند که به‌عنوان روستای مرکزی معرفی شده است. این شرایط در حالی رخ می‌دهد که امکانات مدرسه مذکور بسیار کم است؛ مثلا دیده‌ام که در یک کلاس درس 40، 50 و حتی 60 دانش‌آموز حضور داشته‌اند که این مسائل باعث افت شدید کیفیت آموزش می‌شود. از سوی دیگر مسیر رفت و برگشت دانش‌آموزان بسیار سخت است و همه این موارد به ترک تحصیل کودکان کمک زیادی می‌کند».

 

او به آسیب‌هایی اشاره می‌کند که مدارس کانکسی به دانش‌آموزان وارد می‌کنند: «کانکس‌ها فلزی هستند، درحالی‌که استان ما یکی از مناطق بسیار گرم کشور است. در اردیبهشت و خرداد که دمای هوا در بسیاری از شهرهای استان به 35 تا 40 درجه می‌رسد، تحمل گرمای کانکس فاقد کولر برای دانش‌آموزان بسیار سخت است. در مهر و آبان هم به دلیل گرمای هوا، وضعیت به همین شکل است».

 

8 درصد مدارس آذربایجان غربی کانکسی است

 

وضعیت در استان‌های کم‌برخوردار بحرانی است، آن‌طورکه محمودزاده، نماینده سابق مهاباد در مجلس شورای اسلامی، به «شرق» می‌گوید هشت درصد مدارس استان آذربایجان غربی کانکسی است: «آقای پزشکیان، رئیس‌جمهوری در سفر به استان آذربایجان شرقی تأکید کرده بود که دولت قصد دارد مدارس کانکسی را از سطح استان جمع‌آوری کرده و زیرساخت‌های آموزش و پرورش را در این استان تقویت کند. مسئله این است که پزشکیان باید به فکر مشکلات آموزشی کل کشور باشد، زیرا بعضی از استان‌ها از نظر زیرساخت‌های آموزشی در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارند که استان‌های آذربایجان غربی، سیستان‌و‌بلوچستان و کردستان از جمله این استان‌ها هستند».

 

او به آمار مدارس کانکسی در استان آذربایجان غربی هم اشاره می‌کند: «در این استان حدود سه هزار مدرسه روستایی وجود دارد که از این تعداد حدود 246 مدرسه کانکسی، خشتی و آجری است. یعنی هشت درصد مدارس استان آذربایجان غربی در کانکس برگزار می‌شود. تا پایان سال 1403 میانگین سرانه فضای آموزشی در کشور برای هر دانش‌آموز 5.45 مترمربع بود اما در استان ما این میانگین نزدیک به چهار مترمربع است. یعنی فضای آموزشی در استان آذربایجان غربی 1.45 متر مربع کمتر از میانگین کشوری است.

 

به‌علاوه اینکه در سطح استان نیز میان شهرستان‌ها تبعیض چشمگیری وجود دارد، به این معنا که در برخی شهرستان‌ها متوسط فضای آموزشی برای هر دانش‌آموز 1.5 است؛ یعنی شش برابر کمتر از میانگین کشوری». به گفته نماینده سابق مهاباد، براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش باید سرانه فضای آموزشی برای هر دانش‌آموز به عدد 8.39 متر مربع برسد: «در برنامه هفتم توسعه هم به این موضوع پرداخته شده که سرانه هر دانش‌آموز در سطح کشور باید در انتهای این برنامه به 6.1 مترمربع برسد. وضعیت فضای آموزشی در استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان،‌ آذربایجان غربی و کردستان ناگوار است».

 

او کمبود فضای آموزشی را زمینه‌ساز کاهش کیفیت آموزشی در مدارس می‌داند: «این موضوع بر آینده فرزندان این استان‌ها تأثیری منفی بر جای گذاشته و باعث می‌شود این دانش‌آموزان به مقاطع بالاتر تحصیلی و آموزش عالی راه نیابند، زیرا سرنوشت دانش‌آموزان در بزرگسالی بستگی به کیفیت آموزش در مقاطع پایین‌تر تحصیلی دارد. بی‌توجهی به عدالت آموزشی در کشور تأسف‌آور است». محمودزاده می‌گوید که باید شرایط فضای آموزشی بهبود یابد و مدارس کانکسی از روستاها جمع‌ شوند: «در کجای دنیا دانش‌آموز در کانکس یا مدارس کپری یا مدارس خشت و گلی تحصیل می‌کند؟ کانکس در فصل سرد برای دانش‌آموزان قابل تحمل نیست و در فصل گرم هم غیرقابل تحمل است. تمام انرژی دانش‌آموزان در مدارس کانکسی محافظت از خود در برابر سرما و گرما می‌شود و نمی‌توانند به خوبی به درس توجه کند».

 

خطر ریزش سقف

 

استان کردستان اما وضعیتی متفاوت دارد، در این استان نه مدارس کانکسی که مدارس تخریبی و فرسوده دردسرساز شده‌اند. خالد عبدالهی، معلم بازنشسته سقزی و عضو انجمن صنفی معلمان کردستان است. او به «شرق» می‌گوید کمبود فضای آموزشی در استان کردستان حدود 300 هزار متر‌مربع کمتر از میانگین کشوری است؛ کمبودی که بیش از همه شهرستان‌های سقز، سنندج، بانه، مریوان، قروه و دهگلان را تحت تأثیر قرار داده است: «سرانه فضای آموزشی در استان 4.81 مترمربع و 75سانتی‌متر کمتر از میانگین کشوری است که این عدد در شهرستان‌های مریوان و سقز کمتر هم است.

 

کمبود کلاس‌های درس در کردستان به میزانی است که بیشتر تعداد دانش‌آموزان در هر کلاس‌ تا 50 درصد بیش از ظرفیت آنهاست». او تعداد مدارس کانکسی در کردستان را تنها 10 مورد اعلام کرده و تأکید می‌کند که مهم‌ترین معضل فضای آموزشی در استان، استفاده از مدارسی با ساختمان‌های فرسوده و تخریبی است که در دهه 40 ساخته شده و مورد بازسازی هم قرار نگرفته‌اند؛ وضعیتی که جان دانش‌آموزان را با خطر جدی مواجه کرده است: «مثلا در سال 1402 در شهرستان مریوان بیش از 25 مدرسه فرسوده شناسایی شدند که باید تخریب شوند با این حال همچنان این مدارس مورد استفاده قرار گرفته و دانش‌آموزان آنها از امنیت لازم برخوردار نیستند.

 

از طرفی تراکم بالای جمعیت دانش‌آموزی از یک سو و کمبود کلاس‌های درس از سوی دیگر باعث شده در این شهرستان 95 درصد مدارس به صورت دوشیفته فعالیت کنند. به دلیل همین فضای کم آموزشی مدارس تخریبی همچنان به کار خود ادامه می‌دهند، بدون آنکه برای ایمن‌سازی آنها تدبیری شود». این معلم ادامه می‌دهد: «تنها در شهرستان سقز و زیویه بیش از 10 هزار دانش‌آموز زیر سقف مدارس تخریبی تحصیل می‌کنند. تیم کارشناسان سازمان نوسازی مدارس، 50 مدرسه فرسوده را در سطح شهر سقز شناسایی و اعلام کردند که از این تعداد باید 12 مدرسه تخریب و 25 مدرسه مقاوم‌سازی شوند. حتی برخی مناطق سقز فاقد فضای آموزشی است مانند مسکن‌های مهر و شهرک‌های ساخته‌شده در اطراف این شهر. درحالی‌که ساکنان این شهرک‌ها عموما فعالیت مالی نامطلوبی دارند اما والدین ناچارند هزینه سنگینی برای سرویس مدرسه فرزندان‌شان بپردازند. این شهرک‌ها تا نزدیک‌ترین مدرسه سه تا چهار کیلومتر فاصله دارند. همین مسئله هم باعث شده جمعیت دانش‌آموزان در مدارس نزدیک به این شهرک‌ها بسیار زیاد باشد. مثلا گاهی در یک کلاس درس 45 دانش‌آموز حضور دارد».

 

کلاس‌های زیرزمینی

 

او به تشکیل کلاس‌ها در زیرزمین ساختمان هم اشاره می‌کند؛ وضعیتی که در یکی از مدارس در مقطع پیش‌دبستانی دیده شده است: «تعداد کودکان حاضر در این پیش‌دبستانی 52 نفر بود و اولیای آنها موضوع را به من اطلاع دادند، موضوع را آن زمان به رئیس آموزش و پرورش سقز اعلام کردم اما نپذیرفتند. من نام و نشان مدرسه شهید فهمیده را به آنها دادم».  احمد قادری، دیگر عضو انجمن صنفی معلمان کردستان و معلم بازنشسته، هم به «شرق» می‌گوید: «در شهریور سال 97 تعدادی از معلمان استان، به‌‌عنوان نمایندگان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، به وزارت آموزش و پرورش مراجعه کردیم تا بطحایی، وزیر وقت آموزش و پرورش را در جریان تعدادی از مشکلات آموزشی-‌صنفی قرار دهیم که یکی از این مسائل هم مربوط به بی‌توجهی به عدالت آموزشی ازجمله امکانات و فضای آموزشی بود، اما به جای رسیدگی به مشکلات مطروحه، بعد از دو ماه برای 27 نفر از 30 معلمی که در آن جلسه حضور داشتند، تشکیل پرونده و اعلام شد که شما با برجسته‌کردن مشکلات آموزش و پرورش، توجه رسانه‌های معاند را جلب می‌کنید». او از این موضوع گلایه می‌کند که مدیران ارشد آموزش و پرورش در کردستان به جای تدبیر برای رفع مشکلات آموزشی استان، به برخورد با معلمانی اقدام می‌کنند که فعالیت آنها در راستای اجرای اصول 30 و 15 قانون اساسی و همچنین شناسایی و رفع مشکلات آموزشی است.