سرنوشت تلخ جنگجویان چینی در جنگ برای پوتین
رؤیای روسی، کابوس اوکراینی
برخی برای پول آمده بودند و برخی هم باور داشتند با کمک به روسیه، برای آرمان «احیای ملی» چین میجنگند. نیروهای تازهنفس چینی که راهی جنگ اوکراین میشدند، با شعارهای میهنپرستانه، بلیتهای ارزان مسکو را خریدند، یونیفرمها را تحویل گرفتند، آموزشی سطحی و ابتدایی دیدند و سپس روانه میدان جنگ در باخموت و زاپوریژیا شدند.


شرق: برخی برای پول آمده بودند و برخی هم باور داشتند با کمک به روسیه، برای آرمان «احیای ملی» چین میجنگند. نیروهای تازهنفس چینی که راهی جنگ اوکراین میشدند، با شعارهای میهنپرستانه، بلیتهای ارزان مسکو را خریدند، یونیفرمها را تحویل گرفتند، آموزشی سطحی و ابتدایی دیدند و سپس روانه میدان جنگ در باخموت و زاپوریژیا شدند.
اما واقعیت، بیرحمانه بود. آنها شاهد تکهتکهشدن دوستانشان بودند. در اشغال شهرها و خانههای مردمی در اوکراین شرکت کردند و دیرهنگام دریافتند حضورشان در آنجا ناخواسته است و اگر هم تلاش میکردند بند آزادسازی در قراردادهایشان را فعال کنند، به ریشخند گرفته میشدند.
یکی از آنها به نام «سان رویچی» هنگام عزیمت به میدان نبرد، رو به دوربین گفت: «اول من را به نبرد بفرستید، پیروزی حتمی است!» اما چند هفته بعد، تماشای حساب کاربریاش در شبکههای اجتماعی دشوارتر شده بود. او حالا تلاش میکند جنگ را رها کند، اما راهی برای خروج نمییابد. میگوید: «هیچگونه کمک پزشکی در کار نیست. کسی اهمیت نمیدهد. درد دارد من را میکشد. با سفارت چین در روسیه تماس گرفتم، اما گفتند این مشکل خودم است و از دست آنها کاری برنمیآید».
به گزارش روزنامه بریتانیایی تایمز، روز دوشنبه، نیروهای مسلح اوکراین چند جنگجوی چینی را که یک هفته پیش اسیر شده بودند، در برابر رسانهها به نمایش گذاشتند. این دو مرد هنگام صحبت گیج به نظر میرسیدند و مشخص نبود مشارکتشان چقدر داوطلبانه بوده است و امیدوار بودند تا شاید راهی برای بازگشت به خانه وجود داشته باشد.
یکی دیگر از آنها، «وانگ گوانگجون، درباره برخوردی که منجر به اسارتش شد، توضیح داد: «ما به تپهها رفتیم، سپس وارد جنگل شدیم، به سنگرها رفتیم، تا اینکه در یک لحظه حساس ما را به جنگل منتقل کردند و سنگری را در جهتی که باید به آن شلیک میکردیم، نشانمان دادند». او افزود: «و بعد تعداد زیادی پهپاد اوکراینی ظاهر شدند و شروع به بمباران ما کردند». او نتوانست نام واحد خود را بگوید، جز اینکه «احتمالا» تیپ ۷ موتوریزه بوده است. روسی بلد نبود و نمیفهمید به او چه میگویند. وانگ گفت پس از از دست دادن شغلش در دوران همهگیری کرونا و فریبخوردن با تصاویر پیروزیهای روسیه در شبکههای اجتماعی، «به دام افتاده» تا برای روسیه بجنگد.
مرد دیگر، «ژانگ رن بو» گفت فکر میکرده برای کارگری ثبتنام میکند. او گفت: «قبل از رفتن به جنگ، هیچچیز درباره اوکراین نمیدانستم». هر دو مرد از رفتاری که با آنها شده بود، شکایت داشتند؛ اجبار به کار فیزیکی سخت در مواقعی که در جبهه نبودند، تا در ازای آن، آب و غذایی ناچیز به دست بیاورند.
کابوس جبههها
سردرگمی و سرخوردگی، مضمونی تکراری در مصاحبهها با بیش از صد داوطلب چینی دیگر است که مشخص شده برای جنگیدن در کنار نظامیان روسیه ثبتنام کردهاند، و همچنین در پستهای آنلاین آنها. طولانیترین روایت، مصاحبهای نیمساعته با یک کهنهسرباز سابق ارتش چین است که در باخموت، محل خونینترین نبردها، خدمت میکرد. او با «چای لینگ» گوینده خبر سابق تلویزیون دولتی چین که به اسپانیا مهاجرت کرده و اکنون مستقل از سانسور حکومتی چین فعالیت میکند، گفتوگو کرد.
این سرباز که با اسم رمز «ماکارون قرمز» معرفی میشود، میگوید از ثبتنام پشیمان است. او به چای میگوید: «اشتباه کردم. تصمیم اشتباهی گرفتم که به این جنگ، این جنگ بین مردمان اسلاو، پیوستم. هر وجب از خاک با خونریزی به دست میآید. واقعا فکر نمیکنم اصلا چیز جالبی باشد. بههیچوجه سرگرمکنندهای در آن نیست».
او از تردیدهای اخلاقیاش حرف میزند، درحالیکه همزمان میگوید ذهنش را دو قسمت کرده است؛ بخشی از او کارش را انجام میدهد و سعی میکند زنده بماند، درحالیکه بخش دیگر به سرنوشت اوکراینیهایی میاندیشد که خانههایشان را اشغال و ویران میکند. او میگوید: «نه انسانیتی هست، نه اخلاقی. بهویژه وقتی سربازان اسیر میشوند، ممکن است تحقیر شوند، حتی تا حد مرگ شکنجه شوند. این اعمال، به باور من، با بنیادینترین اصول نجابت و اخلاق انسانی در تضاد است. این کار درست نیست».
او در ابتدا جذب حقوق وعده دادهشده -حدود ۱۵ هزار یوان در ماه (معادل حدود هزارو ۵۶۰ پوند)- شده بود. ابتدا راهی لوهانسک، یکی از استانهای اشغالی اوکراین، شد و به شبهنظامیان محلی پیوست، پیش از آنکه به صفوف ارتش روسیه منتقل شود. در آنجا مورد آزار و اذیت فرمانده خود قرار گرفت که «به سربازان سیاهپوست ناسزا میگفت، توهینهای نژادپرستانه نثارشان میکرد و به همین شکل اعراب و چینیها را تحقیر میکرد». سرانجام وقتی فرمانده جلیقه ضدگلولهاش را که خودش خریده بود، گرفت و از پسدادن آن امتناع کرد، شکایتی را ثبت کرد. سپس او را به همراه دو روس دیگر که دیگر «نمیخواستند بیرون بروند و آدم بکشند» به یک گودال تنبیهی انداختند؛ سرنوشتی را که برای آن دو روس رقم خورد، تنها «تاریکی مطلق» توصیف میکند. از زمان مصاحبه، ماکارون مجروح شده و آخرینبار خبر رسیده که در بیمارستانی در روسیه بستری است.
سرباز چینی دیگری به نام «ژو ژیچیانگ» که میگفت در کنار مزدوران نپالی میجنگد، سال گذشته مرگ یکی از همکارانش به نام «ژائو روی» را توصیف کرد که گمان میرود اولین نفر از تعدادی چینی کشتهشده در جنگ اوکراین باشد. او همچنین گفت که رؤسای روسیاش با او «مانند یک انسان» رفتار نمیکردند.
بسیاری از پستهای سربازان دیگر که افکار خود را در دویین (Douyin)، نسخه چینی تیکتاک، ثبت کرده بودند، حذف شدهاند. چین از افشای اینکه شهروندانش در روسیه میجنگند، شرمسار شده است. درحالیکه پکن گفته این افراد بدون اراده خودشان میجنگند، اما هیچ تلاشی برای بازگرداندن آنها نکرده است. ادعای دیگر این است که بسیاری از کسانی که میجنگند، تلاش دارند بدهیهای خود را در وطن تسویه کنند. چین در چند سال گذشته دچار رکود اقتصادی شده است.
لین جیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، در واکنش به این گزارشها میگوید: «چین در حال بررسی اطلاعات و شرایط مربوطه است». او گفت پکن «از طرفهای مربوطه میخواهد موضع عینی و بیطرفانه چین را بهدرستی درک کنند و از بازیهای سیاسی و جنجالسازی خودداری کنند». سرنوشتی که در صورت بازگشت به خانه در انتظار این جنگجویان چینی است، نامشخص است. «ماکارون» در مصاحبهاش سعی میکند از سیاست دوری کند، اما به فیلمهای جنگی پرطمطراقی اشاره میکند که مشخصه صنعت فیلم چین در سالهای پس از به قدرت رسیدن رئیسجمهور شی جینپینگ بوده است. او میگوید: «امیدوارم چین نقش باثباتی را حفظ کند. به عبارت دیگر، بهسادگی جنگها را تحریک نکند یا به آنها نپیوندد. بسیاری از مردم با تماشای فیلمهای دراماتیک حماسی، جنگی که اغراقآمیز و بیش از حد هیجانانگیز است، تحریک میشوند. در واقعیت، میدان نبرد بهشدت وحشیانه است و بهسادگی میتوان گفت که شبیه جهنم است».