رفتارشناسی مصارف فرهنگی در اصفهان
عباس کاظمی در کتاب”مطالعات فرهنگی، مصرف فرهنگی وزندگی روزمره در ایران” نوشته است:«مصرف فرهنگی، فعالیتی اجتماعی و کرداری روزمره است که نیازها و تمایلات انسانها را سامان داده، مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاها فراهم میکند و نشاندهنده تفاوتها و تمایزات اجتماعی است».
فاطمه شفیعی-سردبیر ویژه نامه شرق اصفهان: عباس کاظمی در کتاب”مطالعات فرهنگی، مصرف فرهنگی وزندگی روزمره در ایران” نوشته است:«مصرف فرهنگی، فعالیتی اجتماعی و کرداری روزمره است که نیازها و تمایلات انسانها را سامان داده، مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاها فراهم میکند و نشاندهنده تفاوتها و تمایزات اجتماعی است».
اینجا سوالی پیش میآید:«ابعاد مختلف زندگی اقتصادی اجتماعی افراد یک جامعه چه رابطهای با مصرف کالاهای فرهنگی دارد؟» ازنظر مارکس:«ساختار اقتصادی در هر جامعه بهمثابه زیربنا و کالاهای فرهنگی بهعنوان جزئی از فرهنگ درزمره روبنای فرهنگی جامعه محسوب میشود»وِبر نیز معتقد است:«حوزه فرهنگی جامعه را باید بهمنزله محصول عوامل اقتصادی و فرایندهایی که کنشگران اجتماعی برای متمایز ساختن خویش بهعنوان کسانی که به گروههای منزلتی خاصی تعلق دارند، درک کرد»شهر اصفهان با جمعیت قالب کارگری_کارمندی_مهاجری، علیرغم پیشینهاش، شهری است که از نبود تولیدکننده کالای فرهنگی مکفی و استاندارد رنج میبرد. این مساله جهت و جریان مصارف فرهنگی و رفتارهای منبعث از آن را مشخص می کند. ضعف تولید و بسط خدماتی فرهنگ دولتی، موجب شده که الگوی مصارف فرهنگی اصفهان تحت تاثیر الگوهای مصرفی پایتخت، شبکههای مجازی و ماهوارهای قرار بگیرد.
جان استوری، در کتاب«مطالعات فرهنگی درباره فرهنگعامه» مینویسد:«مصرف فرهنگی سبک خاص زندگی ما را شکل میدهد، نیازها و تمایلات ما را سامان میبخشد و نمایانگر تولیدات ثانویه ما در بهکارگیری ابزارهای موجود است» بنابراین زنجیره مصرف فرهنگ، تنها باوجود«صنایع فرهنگی» معنا مییابد. برخی از پژوهشگران حوزه اقتصاد فرهنگ در ایران ازجمله بهمن نامور مطلق، معتقدند:«تا رسیدن به این مهم، فاصله بسیاری داریم». ازاینرو، فرهنگ در سبد خانوار ایرانی، از اهمیتِ مصرفی برخوردار نشده تا بتوان بر اساس آن از لفظ «مصرف فرهنگی» استفاده کرد.
تنها میتوان از آن به«نیازِ ایجادشده» برای استفاده از تولیداتی که از حوزه فرهنگ منشعب هستند، یادکرد زیرا مصرف فرهنگی زمانی شکل میگیرد که:«رشد صنعت و تولید انبوه کالاها، به مدد رسانههای ارتباطی و موج تبلیغات پدیده مصرفگرایی بهطور عام و مصرف کالاهای فرهنگی بهطور خاص را به وجود بیاورد». ژان بودریار، جامعهشناس پستمدرن فرانسوی میگوید:«مصرف، همانند آموزش یکنهاد طبقاتی است. نهتنها در مفهوم اقتصادی آن، که در ارتباط با اشیا نیز(خرید انتخاب و کاربرد اشیاء که توسط قدرت خرید تنظیم میشود، سطح آموزش نیز تابع بالا بودن طبقه اجتماعی است) نابرابری وجود دارد. همگان اشیای یکسانی در اختیار ندارند، همانگونه که همگان از فرصت تحصیلی برابر برخوردار نیستند، بلکه بهصورت عمیقتر به لحاظ تبعیض رادیکالی که در این مفهوم وجود دارد، یعنی که تنها بعضیها به منطق مستقل و خردگرای عناصر محیط(استفاده کارکردی، سازمان زیباشناختی، دستاوردهای فرهنگی) دست مییابند. بعضی با اشیاء سروکار ندارند و به مفهوم حقیقی”مصرف” نمیکنند.» اینهمانی است که میتوان با نسبت دادنش به طبقه و وضع معیشتی مردم در اصفهان دریافت که عدم دسترسی به اشیاء فرهنگی موجب میشود تا طی «اینهمانی» و نوعی جایگزینی، فضای مجازی با برساختهایی که در زمینه تولید و بازتولید محتوا دارد، جا را برای مصرف اشیاء فرهنگی تنگ و درنهایت، حذفشان کند. کاربران اصفهانی که شمار آنها به سه و نیم میلیون نفر میرسد، سرگرمی(فان) کتاب، موسیقی، فیلم، اخبار و هویت را از طریق شبکههای اجتماعی مصرف میکنند، درحالیکه هزینه بسیار اندکی برای شارژ اینترنت، در نسبت با مصرف واقعی کالای فرهنگی میپردازند.
ماکس وبر جامعهشناس آلمانی در مقایسه با نظریهپردازان مکتب فرانکفورت و فرهنگ تودهای و حتی پستمدرنیستهایی که برای ایشان افراد فقط «ظرفی توخالی برای مصرف جریان بیپایان دالهای شناور است» نگاه خوشبینانهای نسبت به«مصرف فرهنگی» دارد. ازنظر او:«افراد در انتخاب و مصرف کالاهای فرهنگی، قدرت انتخاب دارند و میتوانند این کالاها را برای تشخص و تمایز خویش در میان سایر گروهها بهکارگیرند». این گزاره، موجب میشود با نگاهی به تعدد نهادهای عمومی و خصوصی فرهنگ در اصفهان که اغلب خدماتی هستند، به تحلیلی رفتارشناسانه در مصرف فرهنگ برسیم. کالای فرهنگی عبارت است از:«کلیه اقلام مصرفی که بافرهنگ و دانش انسان مرتبط هستند. این کالاها، شامل این مصارفاند:
1. مصارف خواندنی: نظیر کتاب، روزنامه و مجله که از طریق مطالعه مورداستفاده قرار میگیرند.
2. مصارف شنیدنی: مانند رادیو، موسیقی که از طریق شنیدن مورداستفاده قرار میگیرند.
3. مصارف دیدنی: همچون تلویزیون و ماهواره و مصارف فاخر، چون (سینما و تئاتر)، نمایشگاههای هنری، موزهها و کنسرت که از طریق مشاهده مورداستفاده قرار میگیرند.
4. مصارف چندرسانهای: مانند اینترنت و تلفن همراه که از طریق مشاهده، شنیدن و خواندن مورداستفاده قرار میگیرند.»
پس، خواندن؛ اِعانۀ ارزان است. سرپرست وقتِ اداره کل کتابخانههای عمومی استان اصفهان در مصاحبه ای گفته بود:«موجودی کتابخانههای عمومی استان، حدود سه میلیون و 200 هزار جلد است که بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به ازای هر 100 نفر چهار جلد کتاب در کتابخانهها وجود داشته باشد.» وی تعداد اعضای فعال در کتابخانههای عمومی استان را:«حدود 220 هزار نفر» و شمار کتابخانهها را هم 300 باب دانسته و گفته که در سال گذشته:«حدود 2 میلیون و 500 هزار جلد کتاب به امانتگرفته شده است» ولی به گفته وی:«اصفهان در این زمینه از چشمانداز 20 ساله عقب است».مدیرکل سابقِ ارشاد نیز گفته بود:«سرانه مطالعه در استان بین سه تا 18 دقیقه در روز است!» که شامل همه منابع اطلاعاتی مکتوب و مجازی میشود. از 500 ناشر موجود نیز کمتر از نصف آنها فعالیت و تولید موثر دارند. بنا به آمار سایت مشاغل پی جو نیز«کتابفروشیهای اصفهان بالغبر 27 باب است.»بیش از 15 دوره نمایشگاه کتاب نیز تاکنون در اصفهان برگزارشده و آمارهای فروش نشان میدهد طبقه متوسط شهری بیشترین مصرفکننده هنر و مالتی مدیا هستند. رئیس انجمن هنرهای نمایشی اصفهان در گفتگو با تسنیم گفته است:«اصفهان 22 سالن نمایش دارد ».
رییس سابق حوزه هنری کشور نیز زمانی اعلام کرده بود:«سالنهای سینما تا نوروز به ۴۰ عدد خواهد رسید.». صداوسیمای اصفهان نیز سالیانی است که تولید آنچنانی ندارد و تحقیقی مبنی بر رضامندی مخاطبان از آن در دسترس نیست. جانشین پلیس فتای فرماندهی انتظامی هم درهمان سال ها با اشاره به اینکه ۳.۵ میلیون نفر از اصفهانیها در شبکههای مجازی فعالیت دارند، گفته بود :« ۷۴ درصد از مردم استان کاربر فضای مجازی هستند» که نشان از «ضریب نفوذ 74 درصدی اینترنت» در استان دارد. ایسنا نیز در گزارشی به سال 94 اعلام کرده است:« بیش از 90 درصد ایرانیان ماهواره دارند» تعداد گالریهای هنری اصفهان 44 باب است و تعداد موزهها، فرهنگسراها، دفاتر تخصصی هنری و مراکز تفریحی برگرفته از سایت شهرداری اصفهان نیز به ترتیب 41، 15، 19 و 5 باب است. باوجوداین، فقر؛ فرهنگ نمیشناسد، عضو سابق کانون عالی شوراهای اسلامی کار، در خصوص خط فقر اظهار کرده است:«پیش از آغاز سال 97 خط فقر در شهرهای بزرگ 2 میلیون و 800 هزار تومان تا 3 میلیون و 500 هزار تومان در نظر گرفته شده بود که حالا به رقمی بالای 28 میلیون تومان در ماه برای یک خانواده 4 نفره رسیده است( برخی گمانهزنیها این رقم را بالاتر میدانند) درحالیکه کارگران حداکثر12تا 18 میلیون تومان دستمزد میگیرند» بر اساس یک تحقیق در سال 95 نیز مشخصشده است که:«سهم متوسط هزینههای تفریحات، سرگرمی و خدمات فرهنگی در سبد هزینه خانوار اصفهانی 3.6 درصد است.»
اینها را بگذارید در کنار شد تورم 5 سال گذشته و افزایش نامتناسب حقوق و دستمزد، فکر می کنید چه رخ می دهد؟ به طور قطع اوضاع بسی اسفناک تر از پیش است، قیمت همین روزنامه ای که شما می خوانید تا امروز چقدر افزایش پیدا کرده است؟ به نسبت تورم بیار کمتر اما همین رقم برای مصرف کننده محصولات فرهنگی بالاست و او در بسیاری موارد نمی تواند حمایت لازم را از تولیدکننده کالای فرهنگی انجام دهد، پس نوعی دور باطل هم اینجا شکل می گیرد و تولیدکننده کالای فرهنگی به مرور زمان دچار استهلاک و حتی کم فروشی می شود.
دیوید چینی سه نوع نظریه در باب فرهنگ مصرف ارائه میدهد:
«1. نظریههایی که مصرف را از وجوه توسعه سرمایهداری میدانند.
2. نظریههایی که توجه جامعهشناختی بیشتری به رابطه مصرف، کالا و روشهای تعیین پایگاه دارند. 3. نظریههایی که به خلاقیت مصرفکننده میپردازند، یعنی زیباییشناسی مصرف» درنهایت وبر در پژوهشی مشهور درباره اخلاق پروتستان و روحیه سرمایهداری، اولین مطالعه جدی خود را درباره تاثیر دین بر سبک زندگی انجام داد. او در توصیف کالونیسم مینویسد:«میتوان آن را یک سبک زندگی خواند؛ محدود کردن مصرف بهواسطه ارزشهای اخلاقی و دینی.»