|

همزمان با شتاب تحولات خاورمیانه

ایران و ضرورتِ اتخاذ رویکرد‌های هوشمندانه

جهان در آستانه سال ۲۰۲۵ میلادی با مجموعه‌ای از تحولات بنیادین و چالش‌های پیچیده روبه‌روست که درک درست و بهنگام آن‌ها برای سیاست‌گذاران و تصمیم گیران کشورمان ضروری است؛ زیرا نظم بین‌المللی لیبرال که پس از جنگ جهانی دوم شکل‌گرفته بود، اکنون در معرض فروپاشی قرار دارد و جهان وارد دوره‌ای از عدم قطعیت و در پی آن تحولات سریع و بعضاً شوک آفرین، مانند جنگ‌های غزه و لبنان شده است. پرواضح است که این وضعیت جدید توأمان تهدید‌ها و فرصت‌های جدیدی برای کشورمان دارد که مواجهه هوشمندانه با آن‌ها نیازمند تحلیل دقیق وضعیت پیشِ ‌رو و برنامه‌ریزی راهبردی متناسب است.

ایران و ضرورتِ اتخاذ رویکرد‌های هوشمندانه

وحید ریحانی: جهان در آستانه سال ۲۰۲۵ میلادی با مجموعه‌ای از تحولات بنیادین و چالش‌های پیچیده روبه‌روست که درک درست و بهنگام آن‌ها برای سیاست‌گذاران و تصمیم گیران کشورمان ضروری است؛ زیرا نظم بین‌المللی لیبرال که پس از جنگ جهانی دوم شکل‌گرفته بود، اکنون در معرض فروپاشی قرار دارد و جهان وارد دوره‌ای از عدم قطعیت و در پی آن تحولات سریع و بعضاً شوک آفرین، مانند جنگ‌های غزه و لبنان شده است. پرواضح است که این وضعیت جدید توأمان تهدید‌ها و فرصت‌های جدیدی برای کشورمان دارد که مواجهه هوشمندانه با آن‌ها نیازمند تحلیل دقیق وضعیت پیشِ ‌رو و برنامه‌ریزی راهبردی متناسب است. طبیعتاً در این وضعیت، شناخت صحیح روند‌های نوظهور ژئوپلیتیکی و اتخاذ رویکرد‌های هوشمندانه برای حفظ و ارتقای منافع ملی، بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است؛ لذا در ادامه به برخی ازاین‌روند‌ها اشاره می‌کنیم.

 

یکی از مهم‌ترین روند‌هایی که باید موردتوجه سیاست‌گذاران کشور قرار گیرد، پدیده واکنش‌های غیرمنطقی   (Irrational Responses) در عرصه بین‌المللی است. این پدیده به وضعیتی اشاره دارد که در آن، کنشگران سیاسی و اجتماعی، اعم از دولت‌ها، گروه‌های سیاسی و حتی افراد تأثیرگذار، واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهند که به‌ظاهر با منافع عقلانی و بلندمدت آن‌ها در تضاد است. این روند که در قطبی شدن فزاینده جوامع و گسترش اطلاعات نادرست ریشه دارد، موجب شده است پیش‌بینی‌پذیری رفتار بازیگران بین‌المللی به‌شدت کاهش یابد. برای نمونه، می‌توان به تصمیمات دولت اول ترامپ در خروج از پیمان‌های بین‌المللی، اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرانه اقتصادی در عصر جهانی‌شدن یا واکنش‌های غیرمتعارف به بحران‌های بین‌المللی اشاره کرد. این پدیده می‌تواند ناشی از فشار‌های داخلی، تأثیر رسانه‌های اجتماعی، یا تغییرات سریع در افکار عمومی باشد.

 

برای کشورمان که همواره با چالش‌های متعدد در عرصه بین‌المللی مواجه بوده، درک این پیچیدگی‌ها و تطبیق راهبرد‌های دیپلماتیک با آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این امر به‌ویژه در وضعیتی که تحریم‌های یک‌جانبه و فشار‌های بین‌المللی همچنان ادامه دارد، می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای دیپلماسی خلاقانه و چندجانبه کشورمان فراهم آورد. سیاست‌گذاران کشور باید با در نظر گرفتن این واقعیت جدید، روش‌های کهنه و کم اثر گذشته را کنار بگذارند و راهبرد‌هایی را طراحی کنند که انعطاف‌پذیری بیشتری در مواجهه با تغییرات ناگهانی در عرصه سیاست بین‌الملل داشته باشد.

 

روند دیگری که باید به‌دقت موردتوجه و تحلیل قرار گیرد، رشد ناسازگاری در تعهدات خارجی کشور‌ها (Inconsistency in External Commitments) است. این پدیده به وضعیتی اشاره دارد که در آن، کشور‌ها در مواجهه با مسائل مشابه بین‌المللی، رویکرد‌های متفاوت و گاه متناقضی اتخاذ می‌کنند. این ناسازگاری می‌تواند در مسائل و چالش‌های سیاسی، اقتصادی و حتی ژئوپلیتیکی خاص هر کشور ریشه داشته باشد. برای نمونه، می‌توان به تفاوت در واکنش کشور‌ها به بحران‌های گوناگون بین‌المللی، مانند مسئله فلسطین و جنگ اوکراین اشاره کرد. درحالی‌که برخی کشور‌ها در یک مورد به‌شدت واکنش نشان می‌دهند، ممکن است در موردی مشابه سکوت اختیار کنند.

 

این وضعیت که نشان‌دهنده تأثیر فزاینده عوامل داخلی و جغرافیایی بر سیاست خارجی کشورهاست، می‌تواند برای کشورمان خلق‌کننده فرصت‌ها و چالش‌های گوناگونی باشد. از یک‌سو، این ناسازگاری می‌تواند پیش‌بینی‌پذیری رفتار شرکای بین‌المللی کشورمان را دشوار کرده و برنامه‌ریزی تعاملات بلندمدت با آن‌ها را با چالش مواجه کند. از سوی دیگر، این وضعیت می‌تواند فرصتی را برای تقویت روابط راهبردی با قدرت‌های نوظهور و کشور‌های همسو فراهم آورد. سیاست‌گذاران کشورمان باید با درک این پیچیدگی، راهبرد‌هایی را طراحی کنند که انعطاف‌پذیری بیشتری در مواجهه با تغییرات در سیاست‌های کشور‌های دیگر داشته باشد. همچنین، تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه با کشور‌هایی که منافع مشترک با کشورمان دارند، می‌تواند به کاهش آسیب‌پذیری ناشی از این ناسازگاری کمک کند.

 

در کنار این تحولات، ظهور صدا‌های تأثیرگذار جدید (New Influential Voices) در عرصه بین‌المللی، چشم‌انداز جدیدی را پیش روی سیاست خارجی کشورمان قرار می‌دهد. این پدیده به ورود بازیگران غیردولتی و غیر سنتی به عرصه سیاست بین‌الملل اشاره دارد که می‌توانند بر تصمیم‌گیری‌های جهانی تأثیر بگذارند. این بازیگران جدید شامل کارآفرینان مشهور (مانند ایلان ماسک)، اینفلوئنسر‌ها یا همان انسان رسانه‌های فضای مجازی با میلیون‌ها دنبال کننده در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های مجازی، NGOهای بین‌المللی و حتی شخصیت‌های مشهور هنری هستند که می‌توانند افکار عمومی جهانی را شکل داده و هدایت کنند.

بدیهی است که کشورمان در ماه‌ها و سال‌های آینده باید به دنبال افزایش ارتباط و تعامل سازنده خود با این قبیل افراد و سازمان‌ها باشد تا به‌واسطه آن‌ها بتواند تصویر مطلوب و منافع خود را در جهان رسانه‌ای شده تأمین کند.

 

این تحول که با افول تدریجی هژمونی غرب همراه شده، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری نظم چندقطبی جدیدی باشد که در آن، کشور‌های مستقلی مانند ایران نقش مهم‌تری ایفا کنند. در این راستا، تقویت روابط مؤثر با قدرت‌های نوظهور آسیایی، به‌ویژه چین و هند و مشارکت فعال و غیر منفعلانه در ساختار‌های نوین همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی، ازجمله سازمان همکاری شانگهای (SCO) و گروه بریکس (BRICS)، می‌تواند منافع راهبردی کشور را تأمین کند. همچنین، سیاست‌گذاران کشورمان باید راهبرد‌هایی برای تعامل مؤثرتر با جامعه جهانی فراهم کنند؛ ازجمله تقویت دیپلماسی دیجیتال، همکاری با سازمان‌های مردم‎نهاد بین‌المللی و ایجاد سازوکارهایی برای افزایش ارتباط و گفت‎وگوی کشورمان با رهبران فکری و تجاری جهان.

 

با عنایت به آنچه بیان شد، در این وضعیت پیچیده، پنج سؤال اساسی باید پیش روی سیاست‌گذاران کشورمان قرار داشته باشد؛ چراکه پاسخ به آن‌ها می‌تواند مسیر آینده سیاست خارجی کشورمان را تعیین کند:

 

۱ ـ چگونه می‌توانیم امنیت کشورمان را در یک نظم جهانی در حال فروپاشی تأمین کنیم؟ این مسئله برای کشورمان که همواره بر استقلال و خوداتکایی تأکید داشته، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چراکه نهاد‌های بین‌المللی سنتی، مانند سازمان ملل متحد در شرایطی قرارگرفته‌اند که کارآمدی چندانی ندارند؛ بنابراین، کشورمان باید به‌سرعت راهبرد‌های نوینی را برای تأمین امنیت و منافع خود طراحی کند. این مسئله می‌تواند شامل تقویت اتحاد‌های منطقه‌ای، توسعه توانمندی‌های دفاعی بازدارنده و مشارکت در ابتکارات امنیتی چندجانبه باشد.

 

۲ ـ چگونه می‌توانیم مفهوم حاکمیت را در جهان معاصر درک و اعمال کنیم؟ با توجه به فشار‌های خارجی و تلاش برای محدودسازی قدرت کشورمان در عرصه‌های سخت و نرم، این مسئله نیازمند رویکردی واقع‌بینانه و البته متعهدانه به آرمان‌های انقلاب است. درواقع، سیاست‌گذاران کشورمان باید راه و تدبیری هوشمندانه برای حفظ استقلال و حاکمیت ملی در عین مشارکت فعال در ساختار‌های بین‌المللی پیدا کنند.

 

۳ ـ چگونه می‌توانیم در احیا و بازطراحی نظام تجارت جهانی مشارکت کنیم؟ سال‌هاست که تحریم‌های اقتصادی به چالشی جدی برای کشور تبدیل‌شده و زمینه را برای فرسایش برخی منابع و ظرفیت‌های ارزشمند کشور فراهم آورده‌اند. کشورمان ضمن تلاش برای رفع تحریم‌ها باید راه‌هایی برای افزایش نقش خود در اقتصاد جهانی، باوجود محدودیت‌های موجود پیدا کند. این امر می‌تواند شامل تقویت همکاری‌های اقتصادی با کشور‌های همسو، مشارکت در ابتکارات اقتصادی منطقه‌ای، مانند کریدور‌های اقتصادی یا حتی تمرکز بخشی از منابع موجود کشور بر توسعه صنایع باارزش افزوده بالا باشد.

 

۴ ـ چگونه می‌توانیم توان نوآوری و پیشرفت فناورانه کشورمان را در شرایط محدودیت‌های بین‌المللی حفظ کنیم؟ حفظ و ارتقای توان فناوری کشور برای حفظ قدرت رقابتی کشورمان در سال‌های پیش رو حیاتی است؛ ازاین‌رو کشورمان باید راهبرد‌هایی برای توسعه فناوری‌های پیشرفته، به‌ویژه در حوزه‌هایی، مانند هوش مصنوعی، انرژی‌های تجدید پذیر و فناوری‌های زیستی طراحی کند. این امر می‌تواند شامل تجدیدنظر در سیاست‌های آموزشی کشور و هدایت تحصیلی نخبگان به رشته‌های فناور، سرمایه‌گذاری مضاعف در حوزه تحقیق و توسعه، تقویت همکاری‌های علمی بین‌المللی و ایجاد مراکز نوآوری در عرصه‌های گوناگون صنعتی و اقتصادی باشد.

 

۵ ـ نظر به تبدیل‌شدن مسائل اقلیمی به یک مسئله جهانی موردتوجه افکار عمومی، چگونه می‌توانیم در اقدامات جهانی برای مقابله با این تغییرات مشارکت کنیم و این‌گونه تصویری مثبت از نقش‌آفرینی سازنده کشورمان در عرصه جهانی ارائه کنیم؟ پرواضح است که توجه بیشتر سیاست‌گذاران کشورمان به مسئله تغییرات اقلیمی می‌تواند فرصتی برای افزایش همکاری‌های بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی در صنایع کشورمان باشد. خوشبختانه کشورمان با توجه به موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی خود، از ظرفیت‌های بالایی در این زمینه برخوردار است و مشارکت بین‌المللی می‌تواند به توسعه سریع زیرساخت‌های بهره‌برداری از انرژی‌های تجدید پذیر و حفظ و تأمین منابع آبی پایدار برای کشورمان کمک کند. افزون بر این، مشارکت در این حوزه می‌تواند به‌مثابه اهرمی برای کاهش فشار‌های بین‌المللی و بهبود روابط با کشور‌های دیگر عمل کند. با توجه به اهمیت فزاینده مسائل زیست‌محیطی در سیاست جهانی، ایران می‌تواند با اتخاذ مواضع پیشرو در این زمینه، جایگاه خود را در مذاکرات بین‌المللی تقویت کند.

 

درمجموع، تأمین منافع ملی کشورمان در سال جدید میلادی، مستلزم درک دقیق تحولات جهانی، برنامه‌ریزی راهبردی هوشمندانه و اجرای منسجم سیاست‌های تدوین‌شده است. در این مسیر، حفظ انسجام ملی، تقویت ظرفیت‌های داخلی، گسترش همکاری‌های بین‌المللی و حفظ انعطاف‌پذیری در مواجهه با تحولات غیرمنتظره داخلی و خارجی، کلید موفقیت خواهد بود.