|

مراکز تاریخی شهرهای‌مان در انتظار به‌سازی و احیا

این روزها اخبار مختلفی هر روز از راه می‌رسد که به نگرانی‌های همیشگی دوست‌داران حفظ اصالت‌ها و هویت فرهنگی در شهرهای‌مان می‌افزاید. مگر ما چقدر بافت تاریخی با ساختمان‌های زیبای صفویه و قاجاری و پهلوی داریم که بخواهیم نیمی از بافت‌های ارزشمندمان در اصفهان و شیراز و دیگر شهرهای تاریخی‌ را بدون برنامه‌ مدون و مورد قبول مردم شهرها، به دست بساز‌و‌بفروش‌ها بسپاریم؟

این روزها اخبار مختلفی هر روز از راه می‌رسد که به نگرانی‌های همیشگی دوست‌داران حفظ اصالت‌ها و هویت فرهنگی در شهرهای‌مان می‌افزاید. مگر ما چقدر بافت تاریخی با ساختمان‌های زیبای صفویه و قاجاری و پهلوی داریم که بخواهیم نیمی از بافت‌های ارزشمندمان در اصفهان و شیراز و دیگر شهرهای تاریخی‌ را بدون برنامه‌ مدون و مورد قبول مردم شهرها، به دست بساز‌و‌بفروش‌ها بسپاریم؟

درست در همین سال‌های اخیر که بخشی از مردم ساکن محلات قدیمی شهرهای‌مان بیشتر از هر زمان دیگر به ارزش‌های خانه‌های قدیمی‌شان آگاه شده‌اند و رأسا دست به مرمت آنها می‌زنند و دیگر منتظر نمی‌نشینند تا شهرداری یا بخش خصوصی یا اوقاف و متولیان مکان‌های مذهبی و زیارتی بزرگ بیایند و خانه‌ها را بخرند، تخریب کنند و به پارکینگ و مرکز تجاری خطی تبدیل کنند... .

درست زمانی که افراد خوش‌سلیقه‌ای از اقشار متوسط یا مرفه به گذران اوقات فراغت خود در محلات قدیمی شهرها راغب شده‌اند و کسانی را می‌بینیم که دائم موتورها و ماشین‌های شاسی‌بلندشان را جلوی کافه‌های کوچک مرکز شهر پارک کرده‌اند و از پرسه‌زدن در خیابان‌های سنگ‌فرش‌‌شده خرسندند، متأسفانه مسئولانی را داریم که به خود حق می‌دهند اعلام کنند بافت قدیم اصفهان همه جایش باارزش نیست و یک قسمت‌هایی از آن را می‌توان از داخل محدوده یا حریم ثبت‌شده جهانی درآورد و به ساخت‌وسازهای معمولی -لابد یعنی پنج، شش طبقه- اختصاص داد.

یا می‌گویند 360 هکتار برای بافت ثبت‌شده میراثی در شیراز زیاد است! یا اینکه مسئولی بسیار عالی‌رتبه اعلام می‌کند که تشکیلات ریاست‌جمهوری را می‌خواهد به داخل بزرگ‌ترین باغ‌موزه کشور در باغ سعدآباد تهران منتقل کند: کاخی که فورا از بعد از انقلاب به مکانی فرهنگی و عمومی تبدیل شد و با موزه‌های مهمی که در آن است، نیم‌قرن است که به مهم‌ترین مقصد گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده است.

دلیل زدن این حرف‌های عجیب از سوی برخی مسئولان به‌ویژه در شهرداری‌ها این است که خود احتمالا به اهمیت عملکرد این مجموعه‌ها و بافت‌های تاریخی، ماهیت آنها و کیفیات و نقش آنها در احوالات و زندگی شهر وارد نیستند و فکر نکرده‌اند. آنها فقط به قیمت ریالی آپارتمان‌های پیش‌پاافتاده‌ای فکر می‌کنند که ممکن است به جای فلان خانه ساده قاجاری یا پهلوی اول در بافت قدیم ساخته شود و نمی‌دانند که آن قطعه در آن بافت تاریخی وضعیتی یگانه دارد که نباید مخدوش شود. تازه مگر بافت‌های قدیم چه درصدی از کل سطح شهر را به‌ خود اختصاص داده‌اند؟ کم، خیلی کم!

البته هستند مردمی نیز که در بافت تاریخی ملک موروثی دارند و به خاطر عدم رسیدگی‌‌ صدساله شهرداری به محلات قدیمی و نگهداری آنها، خانه‌شان را رها کرده‌اند و اکنون از آن محله دور هستند و می‌خواهند سریع دست‌شان به پول برسد. پس تطمیع می‌شوند که بفروشند و بروند. از سوی دیگر مسئولانی که می‌خواهند ادارات را به داخل کاخ سعدآباد ببرند، به قول دوست فرهیخته‌ای اصلا فکر نمی‌کنند که ده‌ها راننده‌ پرسروصدای آقایان دولتی چه محیط ناجور خشن و مردانه‌ای را در اطراف در ورودی کاخ سعدآباد برای خانواده‌ها و تورهای بازدیدکننده درست می‌کنند.

باید بگویم درست است که وضعیت کشورمان از ابعاد مختلف تحت فشار و بحران قرار دارد و گردشگر خارجی به ایران نمی‌آید و توریسم داخلی هم رونق ندارد، اما به نظر نمی‌رسد این وضعیت ناشی از بلاتکلیفی خاصی در حوزه میراث فرهنگی باشد. جنگ‌هایی که در منطقه خاورمیانه جریان داشته، شوخی نبوده. رکود و انزوای ۴۶‌ساله گردشگری به خاطر جنگ هشت‌ساله، سخت‌گیری‌های مختلف در فضاهای عمومی و عدم کفایت زیرساخت‌های گردشگری هم مزید بر علت شده! از سوی دیگر وقتی ساکنان اصیل اولیه محلات تاریخی را به‌تدریج ترک می‌کنند و آنجا پر می‌شود از کارگاه و کارگران ساکن و خانواده‌های اتباع و مهاجران، و انبار و انبار و انبار... . آن‌گاه بعضی‌ها محله را فرودست و بیمار می‌نامند. در‌حالی‌که تاریخ محله و کالبد باقی‌مانده از قدیم و موقعیت مرکزی این محله است که در نهایت می‌تواند و باید به کمک ساکنان و مسئولان آگاه این تعریف را پس بزند و برای احیا و باززنده‌سازی محله به کمکش بیاید... . روشن است که اگر خود مردم یک شهر کوچک یا متوسط تاریخی درگیر مرمت و احیا و جذب گردشگر شوند، خیلی بهتر است. مثل کارهایی که به‌تازگی در شیراز دارد شکل می‌گیرد. مگر در همین یزد و کاشان میزبانان اهل محل نیستند؟

عرصه و حریم 168 شهر تاریخی در سال‌های گذشته از سوی کارشناسان مربوطه با صرف اعتبارات، تعیین و به استانداری‌ها ابلاغ شده است. ‌اکنون عجیب است که برخی از مدیران میراث‌ فرهنگی، از داخل بدنه این وزارتخانه برای بازنگری حریم‌ها، احتمالا با هدف کوچک‌سازی آنها، اعلام نظر می‌کنند. واقعیت این است که همیشه نوعی تعارض منافع بین جریان زندگی عادی و خواسته‌های مردم و تعهد میراث فرهنگی در حفاظت از فضاها و محوطه‌های میراثی‌ وجود داشته و دارد، اما این دلیل نمی‌شود که وزارت میراث فرهنگی تعهد خود را کنار نهد. صحبت بازنگری در عرصه و حریم بافت تاریخی شهر گرگان از سوی مدیران اداره میراث‌ گلستان در سفر اخیر وزیر میراث‌ فرهنگی به استان گلستان اعتراضاتی را در رسانه برانگیخت و به‌صراحت گفتند اگر این درخواست‌ها صحیح باشد، از آن آفتی بزرگ برمی‌خیزد و درواقع میراث‌ فرهنگی علیه خودش به پا می‌خیزد؛ چرا‌که شهر گرگان جزء نخستین شهرهای ایران است که کل آن در سال 1310 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است؛ و بدنه کارشناسی اداره میراث‌ فرهنگی گلستان به‌شدت مخالف هر‌گونه تغییری در عرصه و حریم بافت هستند و آن را نابود‌کننده بافت می‌دانند.