|

ضرورت ارتباط بیشتر پژوهشگران با فرهنگستان علوم

مشاهده، اساس علم است

یوسف ثبوتی. استاد دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان

1 ما سال گذشته در مورد میان‌رشته‌ای‌ها و اینکه چرا میان‌رشته‌ای‌ها در ایران کمتر شکل می‌گیرند، صحبت کردیم. من بر این باورم ما دانشگاهیان، ارتباط کمی با یکدیگر داریم و در نتیجه شناختمان از همدیگر کم است، اما اگر این ارتباط‌ها بیشتر شود و شناختمان از هم کامل‌تر شود، میان‌رشته‌ای‌ها نیز خودبه‌خود شکل می‌گیرند و دیگر نیازی به نوشتن آیین‌نامه و تصویب آن در وزارتخانه نداریم. هم‌اکنون خوشبختانه ما با گروه‌های مهندسی و علوم انسانی و... در ارتباطیم و من این موضوع را به فال نیک می‌گیرم. همین ارتباط‌ها حرکت به‌سوی میان‌رشته‌ای است و امیدوارم در آینده علوم میان‌رشته‌ای تقویت شود.
2 از پنج سال پیش گروه مهندسی فرهنگستان، با اهدای لوح به پژوهشگران جوان، از آنان تقدیر می‌کند. هرچند این تقدیرها ارزش مادی چندانی ندارند، اما از لحاظ معنوی بسیار ارزشمندند. برای ما مهم است استادانی که در فرهنگستان‌ها حضور دارند، دست چند جوان را بالا ببرند و آنها را تشویق کنند. گروه علوم پایه نیز از سه سال پیش، به برگزیدگان شاخه‌های مختلف علوم، چنین جایزه‌ای را اهدا می‌کند. روند انتخاب و تقدیر از برگزیدگان نیز به این صورت است که در طول سال از استادانی که در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها فعالیت می‌کنند، خواسته می‌شود که اگر خود، دانشجویان یا همکارانشان را واجد شرایط دریافت این جایزه می‌دانند، با ارائه شرح فعالیت‌های علمی، او را به فرهنگستان معرفی کنند. این پرونده‌ها پس از جمع‌آوری، در شاخه‌های مختلف فرهنگستان بررسی می‌شوند. برای مثال در شاخه فیزیک، بیش از 20 استاد فیزیک، پرونده‌ها را بررسی می‌کنند و درنهایت هم فردی را برگزیده و معرفی می‌کنند. البته در این مورد گاهی گله‌هایی را در مورد داوری پرونده‌هایی می‌شنویم مبنی‌بر اینکه شخص دیگری استحقاق بیشتری داشت، اما ما سعی می‌کنیم در فرایند داوری، پرونده‌ها را به بهترین شکل ممکن (تا حدی که در توانمان باشد) قضاوت‌ ‌کنیم. البته تأکید می‌کنم که داوران هم انسان هستند، با همه نقطه‌ضعف‌ها و قوت‌ها و در نتیجه ممکن است که اشتباهی هم صورت گیرد یا نتوانند همه جوانب را ببینند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، تعداد نامزدهایی است که برای انتخاب نهایی معرفی شده‌اند. برای مثال امسال ما یک نفر را از بین 15 نامزد نهایی فیزیک یا یک نفر را از بین 25 نامزد ریاضی انتخاب کردیم. البته سعی می‌کنیم این برنامه را برای سال‌های آینده وسعت دهیم. بخشی از این کار هم برعهده فرهنگستان است که باید برای شناساندن بیشتر این جایزه تلاش کند. بخش دیگر آن هم برعهده پژوهشگران جوان ما در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هاست که باید به این جایزه بیشتر اهمیت دهند.
3 یکی از خصوصیات بارز «ابوریحان بیرونی» نسبت به معاصرانش آن بود که به مشاهده بسیار اهمیت می‌داد. برای مثال در آن زمان هیچ‌کس به موضوع وزن مخصوص آب چشمه، آب دریا، آب خربزه یا مواردی مانند آن اهمیت نمی‌داد، ولی او فهرست بلندبالایی از وزن مخصوص این مواد تهیه کرد که به مقدارهای امروزی نزدیک است. داستانی در مورد «ابوریحان» گفته می‌شود که مطمئن نیستم درست است یا نه، ولی در هر صورت بیانگر روحیات و طرز فکر اوست. در زمان قدیم مردم بر این باور بودند که زمرد، چشم افعی را کور می‌کند، اما «ابوریحان» این موضوع را نمی‌پذیرد و عملا آزمایش می‌کند که زمرد می‌تواند چشم افعی را کور کند یا نه؛ یعنی برای بررسی یک نظر و دیدگاه، شخصا آزمایش می‌کند. دیدگاه و شیوه عمل او را در آن زمان کمتر می‌بینیم. «ابوریحان»، معاصر «ابن‌سینا» بود. «ابن‌سینا»، درک و فهم از طبیعت را به تعقل و اندیشه موکول می‌کرد. وی نیازی نمی‌دید که برای درک طبیعت مشاهده کند. حتی برخی نقل کرده‌اند که دیگر دانشمندان هم‌عصر «ابوریحان» گفته‌اند آدم عاقل، وقتش را صرف مشاهده نمی‌کند. مانند «ابوریحان» در آن زمان کم بود و «ابن‌هیثم» از معدود افرادی است که شیوه تحقیق و پژوهش ‌او در آن زمان مانند «ابوریحان» بود. «ابن‌هیثم» نیز به آزمایش بسیار اهمیت می‌داد، برای مثال با ساخت اتاق تاریک، به آزمایش درباره نور یا باریکه نور پرداخت، ولی بااین‌همه مکتب عقل‌گرایی چنان پایدار و مستحکم بود که نمی‌توان گفت پس از این افراد، مکتبی به نام «مکتب ابوریحان» یا «مکتب ابن‌هیثم» یا «مکتب زکریای رازی» پدید آمد و پایدار ماند. شاگردان این افراد، طرز تفکر و کارهای آنان را ادامه ندادند که اگر ادامه می‌دادند، شاید ما دانشمندان بیشتری داشتیم و این منطقه از دنیا بود که در علم سرآمد می‌شد.
4 در میان 10نفر از بزرگ‌ترین دانشمندان ایرانی که سهمی بنیادین در تحول علم در دنیای اسلام داشته‌اند، «ابوريحان بیرونی» جای ویژه‌ای دارد. درحالی‌که دیگران صرفا ریاضی‌دان، منجم، طبیب، مورخ، جغرافی‌دان، زمین‌شناس، فیلسوف یا ادیب بوده‌اند، «ابوريحان» در همه این علوم دست داشت و به همین دلیل نیز او را «نابغه جهانی» نامیده‌اند؛ عنوانی که چند قرن بعد به «لئوناردو داوینچی» در دنیای غرب داده شد.
5 یکی از بزرگ‌ترین آثار «ابوریحان بيروني»، کتابی است به نام «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم». آنان که می‌خواهند با طرز فکر «ابوریحان» بیشتر آشنا شوند، بهتر است این کتاب را بخوانند. «ابوریحان» در این کتاب نجوم را تعریف و شاخه‌‌های مختلف آن را معرفی می‌کند و در آخر هم می‌گوید رسم کتاب‌های نجومی این است که در آخر به «تنجیم»؛ یعنی به پیشگویی یا طالع‌بینی و فال‌گیری بپردازند و من هم می‌نویسم، ولی به آن اعتقاد ندارم. (تنجیم یعنی پیش‌گویی یا طالع‌بینی با بررسی احوال و وضعیت ستارگان). وی می‌گوید من این رسم را رعایت کردم، اما به آن اعتقاد ندارم. «ابوریحان» کتاب‌های بسیاری نوشت که بیشترشان عربی بودند و کمتر کتاب فارسی در بین آنها هست.
6 چندی پیش یکی از افراد در صحبت‌های خود، یکی از بزرگان را بیش از اندازه تجلیل کرد و یکی را بر دیگری ترجیح می‌داد. من ناچار شدم به او یادآوری کنم که این بزرگان ما صرف‌نظر از بزرگی‌شان، بالاخره انسان هستند و گاه‌گاهی هم اشتباه می‌کنند و گاه‌گاهی نقاط ضعفی هم دارند. برای مثال «ابوریحان» باوجود آنکه دانش و تجربه رازی را تأیید می‌کند، اما چون در برخی از زمینه‌ها با او هم‌فکر نیست، درباره او می‌گوید: «چشم بصیرتش همانند چشم سرش کور است». ما باید بپذیریم که هر انسانی ممکن است گاهی اشتباه کند.

1 ما سال گذشته در مورد میان‌رشته‌ای‌ها و اینکه چرا میان‌رشته‌ای‌ها در ایران کمتر شکل می‌گیرند، صحبت کردیم. من بر این باورم ما دانشگاهیان، ارتباط کمی با یکدیگر داریم و در نتیجه شناختمان از همدیگر کم است، اما اگر این ارتباط‌ها بیشتر شود و شناختمان از هم کامل‌تر شود، میان‌رشته‌ای‌ها نیز خودبه‌خود شکل می‌گیرند و دیگر نیازی به نوشتن آیین‌نامه و تصویب آن در وزارتخانه نداریم. هم‌اکنون خوشبختانه ما با گروه‌های مهندسی و علوم انسانی و... در ارتباطیم و من این موضوع را به فال نیک می‌گیرم. همین ارتباط‌ها حرکت به‌سوی میان‌رشته‌ای است و امیدوارم در آینده علوم میان‌رشته‌ای تقویت شود.
2 از پنج سال پیش گروه مهندسی فرهنگستان، با اهدای لوح به پژوهشگران جوان، از آنان تقدیر می‌کند. هرچند این تقدیرها ارزش مادی چندانی ندارند، اما از لحاظ معنوی بسیار ارزشمندند. برای ما مهم است استادانی که در فرهنگستان‌ها حضور دارند، دست چند جوان را بالا ببرند و آنها را تشویق کنند. گروه علوم پایه نیز از سه سال پیش، به برگزیدگان شاخه‌های مختلف علوم، چنین جایزه‌ای را اهدا می‌کند. روند انتخاب و تقدیر از برگزیدگان نیز به این صورت است که در طول سال از استادانی که در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها فعالیت می‌کنند، خواسته می‌شود که اگر خود، دانشجویان یا همکارانشان را واجد شرایط دریافت این جایزه می‌دانند، با ارائه شرح فعالیت‌های علمی، او را به فرهنگستان معرفی کنند. این پرونده‌ها پس از جمع‌آوری، در شاخه‌های مختلف فرهنگستان بررسی می‌شوند. برای مثال در شاخه فیزیک، بیش از 20 استاد فیزیک، پرونده‌ها را بررسی می‌کنند و درنهایت هم فردی را برگزیده و معرفی می‌کنند. البته در این مورد گاهی گله‌هایی را در مورد داوری پرونده‌هایی می‌شنویم مبنی‌بر اینکه شخص دیگری استحقاق بیشتری داشت، اما ما سعی می‌کنیم در فرایند داوری، پرونده‌ها را به بهترین شکل ممکن (تا حدی که در توانمان باشد) قضاوت‌ ‌کنیم. البته تأکید می‌کنم که داوران هم انسان هستند، با همه نقطه‌ضعف‌ها و قوت‌ها و در نتیجه ممکن است که اشتباهی هم صورت گیرد یا نتوانند همه جوانب را ببینند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، تعداد نامزدهایی است که برای انتخاب نهایی معرفی شده‌اند. برای مثال امسال ما یک نفر را از بین 15 نامزد نهایی فیزیک یا یک نفر را از بین 25 نامزد ریاضی انتخاب کردیم. البته سعی می‌کنیم این برنامه را برای سال‌های آینده وسعت دهیم. بخشی از این کار هم برعهده فرهنگستان است که باید برای شناساندن بیشتر این جایزه تلاش کند. بخش دیگر آن هم برعهده پژوهشگران جوان ما در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هاست که باید به این جایزه بیشتر اهمیت دهند.
3 یکی از خصوصیات بارز «ابوریحان بیرونی» نسبت به معاصرانش آن بود که به مشاهده بسیار اهمیت می‌داد. برای مثال در آن زمان هیچ‌کس به موضوع وزن مخصوص آب چشمه، آب دریا، آب خربزه یا مواردی مانند آن اهمیت نمی‌داد، ولی او فهرست بلندبالایی از وزن مخصوص این مواد تهیه کرد که به مقدارهای امروزی نزدیک است. داستانی در مورد «ابوریحان» گفته می‌شود که مطمئن نیستم درست است یا نه، ولی در هر صورت بیانگر روحیات و طرز فکر اوست. در زمان قدیم مردم بر این باور بودند که زمرد، چشم افعی را کور می‌کند، اما «ابوریحان» این موضوع را نمی‌پذیرد و عملا آزمایش می‌کند که زمرد می‌تواند چشم افعی را کور کند یا نه؛ یعنی برای بررسی یک نظر و دیدگاه، شخصا آزمایش می‌کند. دیدگاه و شیوه عمل او را در آن زمان کمتر می‌بینیم. «ابوریحان»، معاصر «ابن‌سینا» بود. «ابن‌سینا»، درک و فهم از طبیعت را به تعقل و اندیشه موکول می‌کرد. وی نیازی نمی‌دید که برای درک طبیعت مشاهده کند. حتی برخی نقل کرده‌اند که دیگر دانشمندان هم‌عصر «ابوریحان» گفته‌اند آدم عاقل، وقتش را صرف مشاهده نمی‌کند. مانند «ابوریحان» در آن زمان کم بود و «ابن‌هیثم» از معدود افرادی است که شیوه تحقیق و پژوهش ‌او در آن زمان مانند «ابوریحان» بود. «ابن‌هیثم» نیز به آزمایش بسیار اهمیت می‌داد، برای مثال با ساخت اتاق تاریک، به آزمایش درباره نور یا باریکه نور پرداخت، ولی بااین‌همه مکتب عقل‌گرایی چنان پایدار و مستحکم بود که نمی‌توان گفت پس از این افراد، مکتبی به نام «مکتب ابوریحان» یا «مکتب ابن‌هیثم» یا «مکتب زکریای رازی» پدید آمد و پایدار ماند. شاگردان این افراد، طرز تفکر و کارهای آنان را ادامه ندادند که اگر ادامه می‌دادند، شاید ما دانشمندان بیشتری داشتیم و این منطقه از دنیا بود که در علم سرآمد می‌شد.
4 در میان 10نفر از بزرگ‌ترین دانشمندان ایرانی که سهمی بنیادین در تحول علم در دنیای اسلام داشته‌اند، «ابوريحان بیرونی» جای ویژه‌ای دارد. درحالی‌که دیگران صرفا ریاضی‌دان، منجم، طبیب، مورخ، جغرافی‌دان، زمین‌شناس، فیلسوف یا ادیب بوده‌اند، «ابوريحان» در همه این علوم دست داشت و به همین دلیل نیز او را «نابغه جهانی» نامیده‌اند؛ عنوانی که چند قرن بعد به «لئوناردو داوینچی» در دنیای غرب داده شد.
5 یکی از بزرگ‌ترین آثار «ابوریحان بيروني»، کتابی است به نام «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم». آنان که می‌خواهند با طرز فکر «ابوریحان» بیشتر آشنا شوند، بهتر است این کتاب را بخوانند. «ابوریحان» در این کتاب نجوم را تعریف و شاخه‌‌های مختلف آن را معرفی می‌کند و در آخر هم می‌گوید رسم کتاب‌های نجومی این است که در آخر به «تنجیم»؛ یعنی به پیشگویی یا طالع‌بینی و فال‌گیری بپردازند و من هم می‌نویسم، ولی به آن اعتقاد ندارم. (تنجیم یعنی پیش‌گویی یا طالع‌بینی با بررسی احوال و وضعیت ستارگان). وی می‌گوید من این رسم را رعایت کردم، اما به آن اعتقاد ندارم. «ابوریحان» کتاب‌های بسیاری نوشت که بیشترشان عربی بودند و کمتر کتاب فارسی در بین آنها هست.
6 چندی پیش یکی از افراد در صحبت‌های خود، یکی از بزرگان را بیش از اندازه تجلیل کرد و یکی را بر دیگری ترجیح می‌داد. من ناچار شدم به او یادآوری کنم که این بزرگان ما صرف‌نظر از بزرگی‌شان، بالاخره انسان هستند و گاه‌گاهی هم اشتباه می‌کنند و گاه‌گاهی نقاط ضعفی هم دارند. برای مثال «ابوریحان» باوجود آنکه دانش و تجربه رازی را تأیید می‌کند، اما چون در برخی از زمینه‌ها با او هم‌فکر نیست، درباره او می‌گوید: «چشم بصیرتش همانند چشم سرش کور است». ما باید بپذیریم که هر انسانی ممکن است گاهی اشتباه کند.