|

گفت‌وگو با نیوشا توکلیان

عباس عطار مثل یک فیلسوف فکر می‌کرد

بهناز شیربانی

عباس عطار، یکی از چهره‌های مهم و مطرح عکاسی، از میان ما رفت؛ نامی که پیش ‌از هر‌چیز او را با عکس‌های تأثیر‌گذارش از انقلاب‌ اسلامی به خاطر می‌آوریم و مجموعه عکس‌هایی که بسیاری از آنها شهرت جهانی پیدا کرده است. به‌ همین ‌بهانه با نیوشا توکلیان خاطرات ‌او را مرور کردیم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
یکی از نکات برجسته زندگی هنری عباس عطار، روایت او از دوران انقلاب اسلامی است و تعبیری که خودش برای این بخش از زندگی‌اش داشت که برای تاریخ عکس گرفت، هر‌چند که در دوره‌های زمانی متعددی عکس‌های او روایت بخشی از تاریخ ایران و جهان است. نگاه شما به این بخش از زندگی هنری او چیست؟
عباس عطار به گفته خودش در آمریکا عکاس می‌شود، چراکه او تنها چهار سال؛ یعنی از تولد تا چهارسالگی در ایران زندگی کرد و بعد با خانواده‌اش ایران را ترک می‌کند، اما عباس عطار در ایران به دنیا شناخته شد با عکس‌هایی که از وقایع ایران ثبت کرد. زمانی که مرد جوانی بود، با نگاه تیزبین وقایع کشورش را رصد و از آنها عکاسی می‌کرد. چند سال قبل از انقلاب ایران عباس عطار به ایران سفر می‌کند و عکاسی می‌کند و هم‌زمان با انقلاب و عکس‌هایی که ثبت می‌کند به دنیا معرفی می‌شود. کتاب دفتر خاطرات ایران او تقریبا 20 سال از تاریخ ایران را روایت می‌کند. آن‌قدر این کتاب فکر‌شده و جذاب است که مخاطب کاملا متوجه می‌شود این کتاب بدون ‌قضاوت و هنرمندانه با نور نوشته شده است، چراکه عباس عطار اعتقاد داشت نویسنده‌ای است که با نور می‌نویسد. به نظر من عباس عطار با باقی عکاسان تفاوت بزرگی داشت و آن این بود که مثل یک فیلسوف فکر می‌کرد و فقط یک عکاس نبود.
بخش زیادی از زندگی هنری او در خارج از ایران و فعالیت او در آژانس عکس مگنوم رقم خورد. بازتاب حضورش در این بخش چطور بود؟
عباس عطار یک ایرانی‌تبار بود، اما هرجا که کار می‌کرد دیگران فکر می‌کردند او متعلق به همان دیار است، آن هم به دلیل رفتارش بود. هیچ‌وقت نگاه از بالا ‌به‌ پایین نداشت. عباس عطار چند جلد کتاب در اقصی‌نقاط دنیا درباره مذهب دارد. او با دوربینش ادیان مختلف را به تصویر کشید و باز هم بدون ‌قضاوت آنها را نگاه می‌کرد. عباس عطار به‌شدت کشورش را دوست داشت و پسرانش با ‌اینکه هیچ‌وقت ایران را ندیده‌اند، اما به خوبی فارسی حرف می‌زنند. عباس عطار یکی از چهره‌های اصلی آژانس عکس مگنوم و مورد ‌احترام همه بود. او به رسوم و اصول قدیمی آژانس مگنوم پایدار بود و ايده‌هاي جديدي براي پيشرفت آژانس داشت. همیشه ایده‌های جدیدی برای پیشرفت کارش داشت.
همان‌طور که در صحبت‌هایتان اشاره کردید، بسیاری از رفتار حرفه‌ای او صحبت می‌کنند. خاطره‌ای از او به خاطر دارید؟
آدم بسیار خاصی بود. من در 18 سالگی با او آشنا شدم. اصلا آژانس عکس مگنوم را نمی‌شناختم یا اصلا کامل با او و آثارش آشنا نبودم. من آن‌ زمان در روزنامه کار می‌کردم که هر‌از‌چند‌گاهی هر‌کدامشان به دلایلی تعطیل یا توقیف می‌شدند و من هم برای مدتی بی‌کار می‌ماندم. عباس بسیار کم‌حرف بود و اگر حرفی می‌زد قبل از آن به حرفش کاملا فکر کرده بود و به حرفش عمل می‌کرد. آن زمان دوست داشتم خارج از ایران تجربه کنم. با‌خبر شدم که در فرانسه فستیوال عکس هست، اما حقوق من ٧٥ هزار‌تومان بود و نمی‌توانستم به سفری اين‌چنيني بروم. وقتی با عباس عطار این موضوع را در ‌میان ‌گذاشتم، پیشنهاد داد در فاصله‌ای که او دو، سه ماه به سفر می‌رود من از خانه‌اش در فرانسه استفاده کنم. اگر لطف او نبود در زندگي حرفه‌اي‌ام تغييراتي به‌وجود نمي‌آمد.
کدام‌یک از مجموعه آثار او برای شما جذاب‌تر است؟
کتاب دفتر خاطرات ایران برای من تأثیر‌گذارترین مجموعه عکسی است که از او دیده‌ام. به نظرم آن کتاب مدینه فاضله تمام عکاسان دنیاست. داستان‌گویی و ثبت عکس‌هایی که کادر‌بندی خاصی دارند و اديت كتاب برایم بسیار لذت‌بخش است. عباس عطار برای من در دنیای عکاسی مثل یک پدر بود. بدون‌قید‌و‌شرط دستم را گرفت. خیلی چیزها از او یاد گرفتم، مخصوصا رفتار حرفه‌اي در دنياي عکاسی را از او یاد گرفتم.

عباس عطار، یکی از چهره‌های مهم و مطرح عکاسی، از میان ما رفت؛ نامی که پیش ‌از هر‌چیز او را با عکس‌های تأثیر‌گذارش از انقلاب‌ اسلامی به خاطر می‌آوریم و مجموعه عکس‌هایی که بسیاری از آنها شهرت جهانی پیدا کرده است. به‌ همین ‌بهانه با نیوشا توکلیان خاطرات ‌او را مرور کردیم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
یکی از نکات برجسته زندگی هنری عباس عطار، روایت او از دوران انقلاب اسلامی است و تعبیری که خودش برای این بخش از زندگی‌اش داشت که برای تاریخ عکس گرفت، هر‌چند که در دوره‌های زمانی متعددی عکس‌های او روایت بخشی از تاریخ ایران و جهان است. نگاه شما به این بخش از زندگی هنری او چیست؟
عباس عطار به گفته خودش در آمریکا عکاس می‌شود، چراکه او تنها چهار سال؛ یعنی از تولد تا چهارسالگی در ایران زندگی کرد و بعد با خانواده‌اش ایران را ترک می‌کند، اما عباس عطار در ایران به دنیا شناخته شد با عکس‌هایی که از وقایع ایران ثبت کرد. زمانی که مرد جوانی بود، با نگاه تیزبین وقایع کشورش را رصد و از آنها عکاسی می‌کرد. چند سال قبل از انقلاب ایران عباس عطار به ایران سفر می‌کند و عکاسی می‌کند و هم‌زمان با انقلاب و عکس‌هایی که ثبت می‌کند به دنیا معرفی می‌شود. کتاب دفتر خاطرات ایران او تقریبا 20 سال از تاریخ ایران را روایت می‌کند. آن‌قدر این کتاب فکر‌شده و جذاب است که مخاطب کاملا متوجه می‌شود این کتاب بدون ‌قضاوت و هنرمندانه با نور نوشته شده است، چراکه عباس عطار اعتقاد داشت نویسنده‌ای است که با نور می‌نویسد. به نظر من عباس عطار با باقی عکاسان تفاوت بزرگی داشت و آن این بود که مثل یک فیلسوف فکر می‌کرد و فقط یک عکاس نبود.
بخش زیادی از زندگی هنری او در خارج از ایران و فعالیت او در آژانس عکس مگنوم رقم خورد. بازتاب حضورش در این بخش چطور بود؟
عباس عطار یک ایرانی‌تبار بود، اما هرجا که کار می‌کرد دیگران فکر می‌کردند او متعلق به همان دیار است، آن هم به دلیل رفتارش بود. هیچ‌وقت نگاه از بالا ‌به‌ پایین نداشت. عباس عطار چند جلد کتاب در اقصی‌نقاط دنیا درباره مذهب دارد. او با دوربینش ادیان مختلف را به تصویر کشید و باز هم بدون ‌قضاوت آنها را نگاه می‌کرد. عباس عطار به‌شدت کشورش را دوست داشت و پسرانش با ‌اینکه هیچ‌وقت ایران را ندیده‌اند، اما به خوبی فارسی حرف می‌زنند. عباس عطار یکی از چهره‌های اصلی آژانس عکس مگنوم و مورد ‌احترام همه بود. او به رسوم و اصول قدیمی آژانس مگنوم پایدار بود و ايده‌هاي جديدي براي پيشرفت آژانس داشت. همیشه ایده‌های جدیدی برای پیشرفت کارش داشت.
همان‌طور که در صحبت‌هایتان اشاره کردید، بسیاری از رفتار حرفه‌ای او صحبت می‌کنند. خاطره‌ای از او به خاطر دارید؟
آدم بسیار خاصی بود. من در 18 سالگی با او آشنا شدم. اصلا آژانس عکس مگنوم را نمی‌شناختم یا اصلا کامل با او و آثارش آشنا نبودم. من آن‌ زمان در روزنامه کار می‌کردم که هر‌از‌چند‌گاهی هر‌کدامشان به دلایلی تعطیل یا توقیف می‌شدند و من هم برای مدتی بی‌کار می‌ماندم. عباس بسیار کم‌حرف بود و اگر حرفی می‌زد قبل از آن به حرفش کاملا فکر کرده بود و به حرفش عمل می‌کرد. آن زمان دوست داشتم خارج از ایران تجربه کنم. با‌خبر شدم که در فرانسه فستیوال عکس هست، اما حقوق من ٧٥ هزار‌تومان بود و نمی‌توانستم به سفری اين‌چنيني بروم. وقتی با عباس عطار این موضوع را در ‌میان ‌گذاشتم، پیشنهاد داد در فاصله‌ای که او دو، سه ماه به سفر می‌رود من از خانه‌اش در فرانسه استفاده کنم. اگر لطف او نبود در زندگي حرفه‌اي‌ام تغييراتي به‌وجود نمي‌آمد.
کدام‌یک از مجموعه آثار او برای شما جذاب‌تر است؟
کتاب دفتر خاطرات ایران برای من تأثیر‌گذارترین مجموعه عکسی است که از او دیده‌ام. به نظرم آن کتاب مدینه فاضله تمام عکاسان دنیاست. داستان‌گویی و ثبت عکس‌هایی که کادر‌بندی خاصی دارند و اديت كتاب برایم بسیار لذت‌بخش است. عباس عطار برای من در دنیای عکاسی مثل یک پدر بود. بدون‌قید‌و‌شرط دستم را گرفت. خیلی چیزها از او یاد گرفتم، مخصوصا رفتار حرفه‌اي در دنياي عکاسی را از او یاد گرفتم.