|

تراژدی برای فرزندان ایران

دومین توله‌یوزپلنگ آسیایی هم تلف شد. یک ضایعه بزرگ و یک ناامیدی دیگر. در ماجرای مرگ یوزهای بسیار ارزشمند و نادر که به گفته مسئولان محیط زیست کمتر از 20 قلاده از آنها در ایران باقی مانده، مجموعه‌ای از اشتباهات و بی‌تدبیری‌ها صورت گرفته است. و البته پرسش‌هایی که هنوز پاسخی کامل و به عبارتی محکمه‌پسند به آنها داده نشده است.

افشین امیرشاهی روزنامه‌نگار

دومین توله‌یوزپلنگ آسیایی هم تلف شد. یک ضایعه بزرگ و یک ناامیدی دیگر. در ماجرای مرگ یوزهای بسیار ارزشمند و نادر که به گفته مسئولان محیط زیست کمتر از  20 قلاده از آنها در ایران باقی مانده، مجموعه‌ای از اشتباهات و بی‌تدبیری‌ها صورت گرفته است. و البته پرسش‌هایی که هنوز پاسخی کامل و به عبارتی محکمه‌پسند به آنها داده نشده است.

1 اولین نکته اینکه چرا سزارین صحرایی؟ چرا توله‌های «ایران»، یوزپلنگ مادر از طریق سزارین صحرایی به دنیا آمدند؟ گفته می‌شود این کار با مشورت دامپزشک مشاور و معتمد سازمان محیط زیست صورت گرفته است. در مقابل برخی از کارشناسان حوزه محیط زیست، سزارین صحرایی را اشتباه دانسته‌اند. آیا به‌جز دامپزشک شاغل در محیط زیست، این امکان وجود نداشت که از تجربه سایر دامپزشکان متخصص و باتجربه هم استفاده شود؟ چرا از تجربه‌های بین‌المللی برای موضوع به این مهمی استفاده نشده است؟

2 اگر سزارین صحرایی راه درستی بود، آیا کسی که این سزارین را انجام داده، از تجربه کافی برخوردار بود؟ این چندمین سزارین یک دامپزشک ایرانی برای یک یوزپلنگ است؟ قطعا اولین تجربه سزارین صحرایی یوزپلنگ؛ چون این نخستین بار در دنیا بود که یک یوزپلنگ آسیایی در شرایط اسارت موفق به زایمان می‌شد. پس سؤال بعدی اینکه آیا سزارین را به‌درستی انجام داده؟ گفته می‌شود برش‌هایی که ایجاد کرده، نادرست بوده است. به طوری که احتمالا موجب نازایی این یوز ماده شده است. مسئله تأسف‌بار اینکه گفته می‌شود این یوز ماده اسیر، تنها ماده ایرانی یوز موجود در‌حال‌حاضر است. آیا نمی‌شد برای سزارین یوزها دامپزشکان مطرح را به کشورمان دعوت کنیم و این کار حساس به صورت گروهی و با مشورت و نظارت آنها انجام شود؟ اگر شرایط حضور دامپزشکان کشورهای دیگر وجود نداشت، نمی‌شد سازمان محیط زیست از جامعه دامپزشکی کشور دعوت کند تا این کار حساس زیر نظر این جامعه علمی انجام شود؟

3 عمل سزارین یوز ماده در شرایطی صورت گرفته که «چیتا کیپر» یا نگه‌دارنده تخصصی یوز در کشور وجود نداشت. ظاهرا مسئولان محیط زیست نمی‌دانستند که برای سزارین صحرایی نیازمند چنین دستگاهی هستند. این میزان ناآمادگی و غفلت چگونه جبران‌پذیر است؟

4 این روزها بسیاری از کارشناسان محیط زیست می‌گویند دانش و تخصص کافی در مورد یوزها در ایران وجود ندارد. حتی معاون محیط زیست هم این مسئله را تأیید می‌کند. در‌حالی‌که برخی از کشورهای جهان از تخصص و آگاهی بیشتری برای حفظ و حمایت از یوزها برخوردار هستند. چرا از توان و تجربه‌های جهانی برای حفظ این گونه بسیار ارزشمند استفاده نمی‌کنیم؟ چه اصراری وجود دارد که با بهترین‌های جهان برای حفظ این یوزهای کم‌تعداد ارتباط نگیریم؟ و چرا همیشه بر قطع ارتباط با جهان و جذب‌نکردن تخصص‌های بین‌المللی اصرار همیشگی وجود دارد؟

5 محیط زیست یکی از تخصصی‌ترین حوزه‌هاست. محیط زیست دامنه بسیار گسترده‌ای دارد. از‌این‌رو تخصص‌های بی‌شماری را طلب می‌کند. حتی یک نمونه کوچک آنکه به موضوع تلف‌شدن یوزها برمی‌گردد، این است که دامپزشکانی که روی فیل یا کرگدن تحقیق می‌کنند، نسبت به دامپزشکانی که روی گربه‌سانان کار می‌کنند، تجربیات متفاوتی کسب می‌کنند. با توجه به تعداد بسیار کم یوزهای آسیایی در ایران و احتمال انقراض نسل‌شان، سازمان محیط زیست می‌تواند از مجرب‌ترین کارشناسان بین‌المللی دعوت کند که میهمان ایران باشند و دوره‌هایی برای کارشناسان کشورمان برگزار کنند؛ به‌خصوص که تجربه‌ تکثیر یوزها در اسارت را نداشته‌ایم. سازمان محیط زیست برای دانش‌افزایی در زمینه حفظ و نگهداری یوزها چه کارهایی تاکنون انجام داده است؟

6 از زمانی که یوزپلنگ ماده باردار شد تا زمانی که توله‌هایش را به دنیا آورد، سازمان محیط زیست فرصت داشت شرایط مناسب برای زایمان «ایران» را بررسی کند، درباره نحوه نگهداری از توله‌ها مطالعه کند، تهدیدهای احتمالی را شناسایی کرده و مقدمات اجرائی لازم را در نظر بگیرد. چرا در ماه‌هایی که فرصت همه این پیش‌بینی‌ها وجود داشته است، تمهیدات لازم از سوی سازمان محیط زیست اندیشیده نشده تا امروز چنین فاجعه‌ای در کشورمان رخ ندهد؟

7 آیا از همان روزی که کارشناسان محیط زیست جنسیت توله یوزها را به اشتباه ماده اعلام کردند، سازمان محیط زیست نمی‌توانست جدی‌تر به مسئله سلامت و آینده یوزهای ارزشمند ورود کند؟ دامپزشکان و کارشناسانی که نمی‌توانند جنسیت یوز را به‌درستی اعلام کنند، آیا صلاحیت نگهداری از این یوزها را داشتند؟

8 گفته شده توله‌یوزها به دلیل مصرف شیر بی‌کیفیت تلف شده‌اند. کالبدشکافی‌ها نشان از یبوست شدید به دلیل وجود لخته‌های شیر مصرف‌شده داشته است. باز هم سازمان محیط زیست در دوران بارداری یوزپلنگ مادر فرصت تهیه شیر با برند معتبر جهانی را داشت. در‌عین‌حال وقتی توله اول به دلیل شیر بی‌کیفیت تلف شده است، چرا چاره‌ای برای توله‌های بعد اندیشیده نشد و برند معتبر در این فاصله تهیه نشده تا به تلف‌شدن دومین توله منجر شود؟

9 نکته فاجعه‌بارتر اینکه گفته می‌شود نحوه شیردادن به توله‌یوزها اشتباه بوده است. این موضوع مهم مطرح شده که به علت نداشتن علم کافی، شیردهی به توله‌ها به صورت وارونه انجام شده و در نتیجه شیر وارد ریه‌های توله‌یوز شده و توله تلف شده است. پاسخ سازمان محیط زیست در‌این‌باره چیست؟

10 یوزپلنگ مادر به توله‌هایش شیر نداده است. گفته می‌شود علت این است که هنگام سزارین یا پس از زایمان، یوزها بدون دستکش لمس شده‌اند و در نتیجه توله‌ها بوی انسان گرفته‌اند. همین مسئله نیز باعث شده یوزپلنگ مادر فرزندان خودش را نپذیرد.

11 سازمان محیط زیست از همان روزی که سزارین صحرایی یوزپلنگ ماده انجام شد تا اکنون به پرسش‌های طرح‌شده پاسخی مناسب نمی‌دهد. کارشناسان محیط زیست می‌گویند همه آزمایش‌ها و بررسی‌های صورت‌گرفته درباره یوزپلنگ ماده به صورت پنهانی بوده و پایش و مانیتورینگ درستی در دوره بارداری «ایران» انجام نشده است. حتی گفته می‌شود در آخرین معاینه‌ای که صورت گرفته، ایران در سلامت کامل قرار داشته و هیچ علامتی از سخت‌زایی در او دیده نشده است.

12 تیم اجرائی و علمی مرکز تکثیر یوز آسیایی شامل چه کسانی می‌شود؟ چه تخصص‌هایی دارند؟ چه دوره‌هایی را طی کرده‌اند و توان علمی و تخصصی‌شان در چه حد است؟ آنها چه تصمیم‌هایی درباره «ایران» و فرزندانش گرفته‌اند؟ چقدر حضور داشتند و تا چه حد از متخصصان واقعی برای رسیدگی به یوزها دعوت کرده‌اند؟

13 سازمان محیط زیست تلف‌شدن توله یوزها را گردن تحریم انداخته است. سهم تحریم در مرگ یوزها چقدر بوده و سهم بی‌تدبیری‌های مدیران محیط زیست چقدر؟ البته تحریم‌ها همه شئونات زندگی مردم را به مخاطره انداخته و زندگی را سخت کرده است؛ اما در این ماجرا به طور قطع نمی‌توان سهم مدیران سازمان محیط زیست و نحوه مدیریت‌شان را نادیده گرفت.

14 در نهایت اینکه مقصر مرگ فرزندان ایران کیست؟ چه کسی یا چه کسانی باید بابت تلف‌شدن توله‌یوزها پاسخ‌گو باشد؟ باید انتظار داشته باشیم رئیس سازمان محیط زیست و مدیران مرتبط با این اتفاق تلخ استعفا بدهند؟ باید منتظر ورود مجلس و دولت به این مسئله باشیم تا ضمن بررسی دقیق و همه‌جانبه این اتفاقات تلخ، جزئیات این ماجر را به گوش مردم برسانند و با خاطیان برخورد کنند؟

تجربه‌های قبلی در بی‌تدبیری‌ها و خطاهای بزرگ و بزرگ‌تر نشان داده که نه‌تنها هیچ مدیری توبیخ نشده است، بلکه رسیدگی و شفاف‌سازی هم صورت نمی‌گیرد. پس دور از تصور نیست که بگوییم در ماجرای یوزهای ایرانی این‌بار هم نه‌تنها دولت اقدامی نمی‌کند، بلکه از مجلس هم حرکتی سر نمی‌زند. شاید برخی از نمایندگان مجلس در مصاحبه‌هایشان تذکر بدهند و اندکی صدایشان را بالا ببرند. در نهایت محیط زیست همچنان یک موجود مفلوک باقی می‌ماند. در صورتی که انتظار می‌رود مجلس درباره این موضوع، گزارشی کارشناسی تهیه و برای آگاهی افکار عمومی منتشر کند یا دولت با تشکیل یک هیئت تخصصی، گزارشی جامع ارائه و اصلاحات مدیریتی لازم را اعمال کند تا چنین رویدادی دوباره تکرار نشود. اما فعلا فقط باید امیدوار باشیم و دعا کنیم اتفاقی برای سومین توله‌یوزپلنگ نیفتد؛ چون عملکرد مسئولان در همه این سال‌ها نشان داده است محیط زیست در ساختار موجود حائز اهمیت نیست.