جهانپهلوانی ما یا بزرگنمایی گزارشگران؟
موسم بازیهای المپیک و آسیایی و جهانی که میشود، صداوسیما پر میشود از مجریان و گزارشگرانی که صبح تا شب داد اخلاقمداری و پهلوانی ورزشکاران ایرانی را سر میدهند و با هر حرکتی یاد آقا تختی میکنند.
سحر طلوعی: موسم بازیهای المپیک و آسیایی و جهانی که میشود، صداوسیما پر میشود از مجریان و گزارشگرانی که صبح تا شب داد اخلاقمداری و پهلوانی ورزشکاران ایرانی را سر میدهند و با هر حرکتی یاد آقا تختی میکنند. این روزها با اوجگرفتن مسابقات کشتی و تکواندو ورزشکاران ایرانی بیشازپیش در میدان بزرگ المپیک دیده میشوند و رفتارهایشان زیر ذرهبین قرار میگیرد و بهتر میشود ادعای مجریان و گزارشگران را محک زد و با رفتار و کردار همتایان آمریکایی، آسیایی، اروپایی و آفریقاییشان مقایسه کرد.
1. صباح شریعتی کشتیگیر ایرانیالاصل جمهوری آذربایجان در مسابقه ردهبندی المپیک پاریس پس از باخت به امین میرزازاده ما، کفشهایش را درمیآورد و میگذارد روی دایره وسط میدان و میرود سمت گوشههای تشک کشتی و سجده میکند. صباح خداحافظی میکند. امین میرود صباح را از زمین بلند میکند و پهلوانانه به دوش میگیرد تا او مانند ایرانیها از دنیای کشتی خداحافظی کند. امین اگر صباح را روی کولش نمیگرفت هم اتفاقی نمیافتاد، اما او پهلوانانه رقیب را بلند کرد تا در اوج خداحافظی کند.
2. ناهید کیانی در نخستین و حساسترین مبارزهاش در المپیک پاریس مثل المپیک توکیو به رفیق و رقیب مهاجرتکردهاش کیمیا علیزاده از بلغارستان رسید. اگر بپذیریم سلام و علیک سرد ناهید کیانی در تقابل با اشتیاق کیمیا علیزاده برای معاشرت ابتدای مسابقه مطابق اصول حرفهای یک مبارزه بود که بود، اما بیاعتنایی او به رفیق و رقیب خود در پایان و پس از برد نشانی از رفتارهای پهلوانانهای که مجریان و گزارشگران مدام فریادش میزنند، نداشت. علیزاده پس از برد توکیو کیانی را در آغوش گرفت و دلجویی کرد، در عوض در پاریس ناهید کیانی تنها حس انتقامجویی خود را به نمایش گذاشت و هیچ نشانی از دلجویی از رقیب با خود نداشت.
3. مسابقه فینال علیرضا مهمدی و حریف بلغارستانیاش روی تشک المپیک پاریس به سود طرف بلغاریاش به پایان رسید. حریف بلغارستانی هرچه منتظر شد، مهمدی برای دستدادن از جا بلند نشد. حریف بلغاری پس از بالارفتن دستش باز هم به سمت مهمدی آمد، اما کشتیگیر ما در دنیایی دیگر بود. باخت مانند برد، جزئی از ماجراجوییهای ورزش است. اخلاق ورزشکاران و ظرفیتهای آنها بیش از هر زمانی به هنگام باخت محک میخورد. جالب اینکه تلویزیون ما ترجیح میدهد این رفتارها را سانسور کند و همچنان در اخلاقمداری و پهلوانی ورزشکار ایرانی اغراق کند. از رفتار پهلوانانه و انساندوستانه امین میرزازاده که بگذریم، در کدامیک از آن دو مورد دیگر که فرصت اثبات ادعاهای مجریان و گزارشگران مهیا بوده، رفتار متناسب با این شعارها را دیدهایم؟ ناهید کیانی خطایی نکرده که رقیبش را دلداری نداده و پس از باخت دلجویی نکرده است. این رفتار برخلاف قوانین نیست. بحث ما سر بوق و کرنای همیشگی مجریان و گزارشگران است که مدام از اخلاق و رفتارهای جوانمردانه ورزشکاران ایرانی میگویند ولی آنجا که فرصت نمایش این رفتارهاست، چیزی نمیبینیم. در عوض مجموعهای از اعمال و کردار ورزشکاران خارجی را میبینیم که برای سالها به یادگار میماند و از آن بارها حرف به میان میآید. آنها که این روزها مسابقات المپیک را دنبال کردهاند، لابد همراهی ورزشکار آمریکایی را در مسابقه فینال پرش با نیزه قهرمان سوئدی دیدهاند. دوپلانتیس سوئدی سه بار برای شکستن رکورد المپیک و جهانی پرید و هر سه بار ورزشکار آمریکایی که از قضا نفر دوم این رشته است، تا پای پیست آمد و همه آن جمعیت عظیم حاضر در استادیوم مسابقات را به تشویق قهرمان سوئدی واداشت. آمریکایی رقابت را فراموش کرد و هرچه در توان داشت، گذاشت تا دوپلانتیس رکوردها را یکی پس از دیگری بشکند و دور از دسترس شود. تعظیم و تکریم سیمونه بایلز مشهور آمریکاییها و دیگر هموطنش برای قهرمان برزیلی پای سکوی اهدای مدال هم حالا حالاها از خاطر نمیرود. آنها نقره و برنز گرفته بودند، اما به احترام ژیمناست برزیلی طلایی دو طرف سکوی مدال تعظیم کردند و یکی از جذابترین صحنههای ماندگار المپیک پاریس را ساختند.
هیچکدام از مجریان خارجی صبح تا شب در رسانهها برای ورزشکاران خود تبلیغ جوانمردی نمیکنند. خوبِ ورزشکار را میگویند، بدش را هم بدون چشمپوشی نشان میدهند و نقد میکنند. فقط در برنامههای ریز و درشت صداوسیمای ماست که در وصف پهلوانی ورزشکاران خودی اغراق و از او چهرهای فراانسانی ساخته میشود. ورزشکارانی که برای این بارِ سنگین نه آماده شدهاند و نه جز مقابل دوربینها و میکروفنهای رسمی میلی برای به دوش کشیدن آن دارند.