تمام تلاش تلآویو تکرارنشدن سناریوی ۲۰۱۵ است
تلاش اسرائیل برای تبدیلشدن به اولویت ایران
در یادداشت قبلی اشاره کردیم که آتشبس در غزه باید اولویت دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم باشد و تهران چارهای ندارد جز اینکه قبل از هر چیزی به فکر آتشبس در غزه باشد. اسرائیل اجازه نمیدهد اتفاق سال ۲۰۱۵ رخ دهد و ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی به توافق برسد، بدون اینکه منافع و خواستههای آن لحاظ شده باشد.
در یادداشت قبلی اشاره کردیم که آتشبس در غزه باید اولویت دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم باشد و تهران چارهای ندارد جز اینکه قبل از هر چیزی به فکر آتشبس در غزه باشد. اسرائیل اجازه نمیدهد اتفاق سال ۲۰۱۵ رخ دهد و ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی به توافق برسد، بدون اینکه منافع و خواستههای آن لحاظ شده باشد. واقعیت این است که برای ایران، اسرائیل هیچگاه در سیاست خارجی اولویت نبوده است. اسرائیل رژیمی اشغالگر بوده که هیچگونه آشتی با آن ممکن نیست و باید دست از اشغالگری بردارد و چه بخواهد و چه نخواهد، حق را به حقدار برساند. خصومت ایران و اسرائیل تمامنشدنی است. باوجوداین، ایران اسرائیل را هیچگاه مشکل اصلی خود در روابط بینالمللی ندانسته، بلکه آنچه برای ایران مشکل اصلی محسوب میشده، همواره خصومت با آمریکا بوده که این خصومت مبنایی و ایدئولوژیک است.
به اعتقاد ایران، قطب جهان غرب، از اقتصاد تا سیاست، همگی در آمریکاست و اگر به نحوی تنش خود را با آمریکا مدیریت کند، اسرائیل نیز ذیل آن قرار میگیرد. ایران همیشه بر این باور بوده که آمریکا همواره از اسرائیل پشتیبانی کرده و اگر مشکلش با آمریکا حل شود، اسرائیل ناچار است در برابر واقعیت موجود تمکین کند و مناسبات خود را با ایران بر اساس مناسبات واشنگتن با تهران تنظیم کند، حتی اگر خصومت ایران و اسرائیل ادامه یابد. از اینرو ایران همواره در مناسبات بینالمللیاش اسرائیل را نادیده گرفته و اولویت مناسباتش با غرب، اول تنظیم روابط با آمریکا و دوم کاهش اختلافات با اروپا بوده است. ایران با این دیدگاه توانست توافق برجام را در سال ۲۰۱۵ به امضا برساند.
بعد از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و آغاز تحولات غزه، اسرائیل در این مدت احساس کرده فرصتی پیش آمده است تا بتواند خود را بهعنوان اولویت ایران جا بیندازد و معادلات را وارونه کند و آمریکا را زیر سایه تعاملات خود با تهران بکشاند. به عبارتی اگر در گذشته مناسبات به ترتیب خطی ایران – آمریکا و اروپا – اسرائیل بوده، تلآویو تلاش کرده خود را جلو بیندازد و ترتیب را به گونه خطی ایران – اسرائیل – آمریکا و اروپا مهرهچینی کند. به عبارتی هرگونه مناسباتی میان تهران با غرب از دریچه اسرائیل نگریسه شود. در طول این مدت دولت اسرائیل تمام تلاش خود را کرده تا هرگونه مناسبات غرب و آمریکا با ایران را تحت لوای مشکلات خود با تهران که در رأس آن دغدغههای امنیتی است، بازتعریف کند.
حتی میتوان ترور اسماعیل هنیه در تهران، کمتر از ۱۲ ساعت پس از تحلیف مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری جدید ایران را نیز از این منظر دید. مسعود پزشکیان در همه مناظرهها و نشستهای انتخاباتی خود بر این نکته تأکید میکرد که به دنبال حل اختلافات با آمریکا و اروپا بر سر برجام، احیای برجام و رفع تحریمها با هدف جذب سرمایهگذاری خارجی است. اسرائیل با ترور هنیه در همان روز مراسم تحلیف پزشکیان تلاش کرد این پیام را برساند که مشکل ایران صرفا آمریکا و اروپا نیست، بلکه اسرائیل هم هست و تهران باید به فکر مشکلاتش با اسرائیل نیز باشد. بعد از آن حتی اسرائیل همه تلاش خود را کرد تا جبههای دیپلماتیک و امنیتی در پشتیبانی خود با متحدان غربیاش در مقابل ایران ایجاد کند تا اینگونه وانمود کند که تنها نیست و همان کسانی که ایران به دنبال حل مشکلاتش با آنهاست، در حقیقت پشتیبان آن هستند و حاضر نیستند بدون لحاظ منافع اسرائیل به مصالحه با ایران تن دهند. به عبارت دیگر تلآویو قصد دارد وانمود کند آنچه در سال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد و باراک اوباما، رئیسجمهوری وقت، اجازه داد بدون توجه به هشدارها و خواستههای اسرائیل توافقی جدید با ایران انجام شود، مجددا تکرار شود.
دولت چهاردهم در حالی فعالیت خود را آغاز کرده که بحرانهای منطقهای با مرکزیت اسرائیل در اوج است. میتوان گفت الان منطقه در پیچ حساس تاریخیاش است. هرگونه تصمیمی میتواند سرنوشت کل منطقه را رقم بزند. از اینرو اسرائیل بدون لحاظ منافع کلانش حاضر به آتشبس در غزه نیست و بالاتر از فلسطین حصول توافقی غیرمستقیم با ایران را انتظار دارد و ایران نیز درصدد است تا هرچه سریعتر آتشبس در غزه تحقق یابد تا شکست اسرائیل در برابر شعارهایی که در ابتدای نبرد غزه داده بود، مسجل و قدرتش در منطقه تثبیت شود و از در قدرت با غرب وارد گفتوگو و تفاهم شود و بیشک انزوای اسرائیل را مدنظر دارد. از اینرو کار دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم از گذشته سختتر است. میتوانیم بگوییم که این واقعیت صرفا مربوط به این دولت نیست، هر دولتی که بر سر کار میآمد، چارهای نداشت جز اینکه با واقعیت جدید منطقهای که قطعا متفاوت از یک سال پیش است، دستوپنجه نرم کند و فکر چارهای باشد. ترور اسماعیل هنیه در روز تحلیف رئیسجمهوری جدید نشان داد که کار تهران نهتنها آسان نیست، بلکه قرار است سختتر از همیشه باشد. دستگاه دیپلماسی ایران برای تعامل با واقعیتهای موجود باید درایت و تدبیر بسیاری انجام دهد و همه جوانب را در نظر بگیرد.