درباره گلنبشتههای هخامنشی
وقتی وزیر وقت معارف ایران «علیاصغر حکمت» در 17نوامبر 1934 (شنبه 26 آبان 1313) پای موافقتنامهای را با رئیس مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو «جیمز هنری بریستد» امضا کرد که بر مبنای آن آثار کشفشده در تخت جمشید برای کشف رمز گلنبشتهها به دانشگاه شیکاگو ارسال شود و بر مبنای همین توافق پس از پایان پژوهش مجددا با هزینه مؤسسه شرقشناسی به ایران عودت داده شود، شاید هیچگاه به مخیلهاش خطور نمیکرد که بیش از 80 سال از این توافقنامه بگذرد و هنوز تمامی گلنبشتهها به سرزمین مادری خود بازنگردند.
ایلیا محمدینیا-فعال فرهنگی: وقتی وزیر وقت معارف ایران «علیاصغر حکمت» در 17نوامبر 1934 (شنبه 26 آبان 1313) پای موافقتنامهای را با رئیس مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو «جیمز هنری بریستد» امضا کرد که بر مبنای آن آثار کشفشده در تخت جمشید برای کشف رمز گلنبشتهها به دانشگاه شیکاگو ارسال شود و بر مبنای همین توافق پس از پایان پژوهش مجددا با هزینه مؤسسه شرقشناسی به ایران عودت داده شود، شاید هیچگاه به مخیلهاش خطور نمیکرد که بیش از 80 سال از این توافقنامه بگذرد و هنوز تمامی گلنبشتهها به سرزمین مادری خود بازنگردند.
در روزگاری که گرایش به ملیگرایی و علاقهمندی به باستانشناسی یکباره رونقی چشمگیر یافت، با نظر دولت وقت و با حمایت مالی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، گروه باستانشناسی آلمانی به سرپرستی ارنست هرتسفلد به خاکبرداری از محوطه تخت جمشید اقدام میکنند که نتیجه آن در نوبت نخست کشف 30 هزار و در بار دوم، 750 گلنبشته به ابعاد مهر نماز و کمی بزرگتر، سالم و ناسالم، کامل و ناقصنوشته و نانوشتهای بود که در حدفاصل سالهای 1312-1313 و 1315 هنگام حفاریهای تخت جمشید از سوی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به دست آمدند.
به پیشنهاد مؤسسه شرقی شیکاگو و ارنست هرتسفلد، از آنجایی که سواد و توان خواندن الواح در آن سالها در ایران وجود نداشت، قرار میشود با موافقت دولت وقت ایران این گلنبشتهها برای رمزگشایی و خواندن به صورت امانت در اختیار مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو قرار گیرد. برای حفظ و سالمماندن، نخست گلنبشتهها را در پارافین مایع قرار دادند و سپس قطعههای به نسبت بزرگتر و سالمتر را درون دوهزارو 353 جعبه مقوایی گذاشتند. هر جعبه دارای شماره ترتیبی بود و بر هر یک از آنها تعداد قطعههای درون جعبه را نوشته بودند. قطعههای بسیار خرد نیز درون چند پیت نفتی خالی جای داده شدند. پس از بستهبندی، کلیه گلنبشتهها را در 50 صندوق چوبین در سال 1314 (1935) از راه بوشهر به آمریکا فرستادند.
در سال 1316 گلنبشتهها به آمریکا رسید. پس از پارافینزدایی، گلنبشتهها برای رمزگشایی در اختیار آرنو پوبل (Arno Poebel)، سومرشناس بزرگ گذاشته شد. ایشان همراه سه نفر از همکاران جوان خود به نامهای دکتر جورج کامرون (George Cameron)، دکتر ریچارد هَلک (Richard Hallock) و پییر پورو (Pierre Purves) کار بررسی و رمزگشایی این گلنبشتهها را آغاز کردند. آنان دریافتند تعداد اندکی از گلنبشتهها به خط آرامی و با مرکب و سه عدد به فریژی و بابلی نوشته شدهاند. بقیه گلنبشتهها به زبان نهچندان شناختهشده ایلامی نوشته شده بودند (در سال 2007 میلادی یک گلنبشته به خط و زبان فارسی باستان نیز در این مجموعه یافت شد). بررسیهای نخستین نشان داد که زبان بیشتر این گلنبشتهها ایلامی است، همراه تعدادی (حدود 450 قطعه) به خط و زبان آرامی یا به تمامی آرامی یا اینکه روی گلنبشتههای ایلامی با مرکب خط آرامی حاشیهنویسی شده است.
تا سال 1331 قطعات زیادی از گلنبشتههای خردشده و ناخوانا به ایران بازگردانده شد. همین حجم آثار بازگردانده شده باعث شد این گمان تقویت شود که گویی تمامی آثار تحویل ایران داده شده است. هرچند نباید فراموش کرد که التهابات سیاسی آن سالها در عدم دقت نظر در آثار بازگشته به میهن بسیار تأثیرگذار بود.
پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ، همین امر نیز منجر به آن شد که عملا مسئله الواح به دست فراموشی سپرده و از اولویتها اصلی خارج شود.
تا اینکه پس از سالها فراموشی نسبت به این گنجینه ارزشمند، دکتر عبدالمجید ارفعی که خود دانشآموخته زبانهای باستانی از دانشگاه شیکاگو بود، در مراجعه به رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد بخش عمدهای از گلنبشتهها که نزدیک به 50 صندوق است به ایران بازنگشته و فقط سه صندوق در این سالها عودت داده شده است.
رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با استناد به مدارک موجود اعلام میکند کلیه الواح گلی تحویل داده شده است. دکتر ارفعی با همراهی سه نفر از شاگردان خود به مدت یک هفته به تحقیق و تفحص در اسناد و مدارک بایگانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پرداختند تا در نهایت با ادله و اسناد متقن ارائهشده توسط دکتر ارفعی، سازمان میراث فرهنگی میپذیرد که بخش عمدهای از الواح و گلنبشتهها در اختیار بخش شرقی دانشگاه شیکاگو است.
به دستور رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی قرار میشود دکتر ارفعی برای بازگرداندن الواح به آمریکا سفر کند که با کارشکنی برخی زیردستان او، این امرمحقق نمیشود.
در همین احوال، دو خانواده یهودی ساکن آمریکا برای بمبگذاری در بیتالمقدس در سال 1997 که منجر به کشته و زخمیشدن نزدیکانشان شد، به دادگاهی در آمریکا شکایت برده و با این ادعا که دولت ایران حامی مالی بمبگذاران است، درخواست غرامتی به مبلغ 73.5 میلیون دلار میکنند. وکلای این دو خانواده در لایحه ارائهشده به دادگاه خواستار فروش گلنبشتههای در اختیار دانشگاه شیکاگو در یک حراجی و تأمین غرامت خسارت ناشی از بمبگذاری شدند.
دادگاه از طریق مجاری سیاسی به دولت ایران اطلاع میدهد. در اینجا دولت ایران اعلام میکند نه دادگاه و نه دادخواست را قبول ندارد، در نتیجه وکیلی هم برای دفاع نمیفرستد.
دادگاه در نهایت به نفع خانوادههای یهودی حکم صادر میکند که با اعتراض مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو رأی دادگاه نخست، در دادگاه دوم نقض میشود. از این مرحله دولت ایران وکلای خود را برای دفاع از حق ایران معرفی میکند. این کشوقوس تا چهار دادگاه ادامه مییابد و در این مرحله از سوی دولت ایران، دکتر عبدالمجید ارفعی به عنوان نماینده و شاهد در دادگاه حاضر میشود. ایشان در یک روز در دو نوبت سهساعته به پرسشهای قاضی دادگاه فدرال در شهر شیکاگو پاسخ داده و استدلال میکند گلنبشتهها جزء میراث فرهنگی مردم ایران بوده و جزء اموال دولت نیست، در نتیجه غیرقابل فروش و قیمتگذاری هستند. دادگاه چهارم با پذیرش این استدلال، رأی را به نفع ایران صادر میکند. با اعتراض مجدد وکلای خانوادههای یهودی پرونده برای صدور رأی نهایی به دیوان عالی آمریکا به عنوان بالاترین مرجع قضائی ارجاع داده میشود. دیوان عالی کشور آمریکا شامل 9 قاضی عالیرتبه است که رأی آنها غیرقابل نقض و تغییر است.
در نهایت دیوان عالی آمریکا با حضور هشت قاضی از 9 قاضی خود، در دوم اسفند 1396 (21 فوریه 2018) با استناد به گفتههای دکتر ارفعی مبنی بر اینکه گلنبشتهها جزء میراث فرهنگی مردم ایران است، رأی خود را به نفع ایران صادر میکند.
با اینهمه، هنوز تمامی الواح به ایران بازنگشته است. بااینحال، با هر حضور رئیسجمهورهای وقت ایران در جلسات سالانه سازمان ملل، در خبرها و رسانهها میخوانیم که بخشی از الواح و گلنبشتهها هخامنشی با عنوان رهاورد رئیسجمهوری در نتیجه رایزنیهای فشرده وزارت امور خارجه، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاونت حقوقی رئیسجمهوری با مؤسسه شرقی شیکاگو به ایران بازگشته است.
اما چند پرسش ساده: نخست آنکه با وجود خدمات ارزشمند دکتر ارفعی، چه آن زمان که پس از سالها فراموشی متولیان امر با یک هفته تحقیق در اسناد بایگانی سازمان میراث فرهنگی به رئیس سازمان میراث فرهنگی ثابت کردند که قسمت اعظم گلنبشتههای هخامنشی در دست دانشگاه شیکاگو است و هنوز به ایران بازنگشته و در نهایت از یک غفلت بزرگ پرده برداشت و چه آن زمان که در چهارمین دادگاه حضور یافت و استدلال هوشمندانه او برای غیرقابل فروش بودن الواح گلی هخامنشی به این دلیل که جزء میراث فرهنگی و ملی ایران است و باعث صدور رأی نهایی به نفع ایران شد، چرا در تمامی این سالها نامی از ایشان به میان نمیآید؟ چرا همه این توفیقهای در بازگرداندن قطرهچکانی گلنبشتهها پای «رهاورد رئیسجمهوری در نتیجه رایزنیهای فشرده وزارت امور خارجه، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاونت حقوقی رئیسجمهوری با بنیاد شرقشناسی شیکاگو» نوشته میشود؟
دوم آنکه، مگر حکم دیوان عالی کشور آمریکا، به عنوان بالاترین مرجع قضائی فصلالخطاب نیست؟ چرا مفاد قرارداد فیمابین دولت وقت ایران در سال 1313 با مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو برای بازگرداندن الواح خشتی هنوز عملیاتی نشده است؟ ما باید هر سال شاهد دیپلماسی فشرده و شگفت دولتمردان با رؤسای مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو باشیم که شاید لطف کنند و چند قطعه از میراث کهن ما را عودت دهند؟ این در حالی است که اساسا دانشگاه شیکاگو هرساله چند عدد از گلنبشتهها را به حافظ منافع ایران در آمریکا تحویل میدهد، بیآنکه بدانیم که چند عدد از مجموعه 30 هزار لوح گلی در اختیار آنها مانده است.
به نظر میرسد دیپلماسی اصلی زمانی در این مورد صدق خواهد کرد که با طرح شکایتی در محاکم بینالمللی خواستار تمام گلنبشتهها به صورت یکجا شده و از طرفی خواستار دریافت تمام پژوهشها و عکسها و تحقیقات انجامشده توسط مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو شویم.
در آخر بهراستی بعد از این نمایش باشکوه گلنبشتهها چهکسی قرار است آن را ترجمه کند؟ آیا فکری برای این
امر کردهاید؟