|

در گفت‌وگو با سیدجلال ساداتیان بررسی شد:

تنش در روابط ایران و آلمان

در پی اعدام «جمشید شارمهد»، سرکرده گروه «تندر» در ایران، وزارت امور خارجه آلمان که پیش‌تر نیز در یک موضع‌گیری از این اقدام برآشفته و آن را محکوم کرده بود، اعلام کرد کاردار ایران را سه‌شنبه به وزارت امور خارجه آلمان احضار کرده است

تنش در روابط ایران و آلمان

مالک مصدق: در پی اعدام «جمشید شارمهد»، سرکرده گروه «تندر» در ایران، وزارت امور خارجه آلمان که پیش‌تر نیز در یک موضع‌گیری از این اقدام برآشفته و آن را محکوم کرده بود، اعلام کرد کاردار ایران را سه‌شنبه به وزارت امور خارجه آلمان احضار کرده است. وزارت امور خارجه آلمان در پیامی در صفحه رسمی خود در شبکه اجتماعی ایکس با اعلام این موضوع نوشت: «ما اعتراض شدید خود را به این اقدام به حکومت ایران ابراز داشته‌ایم و حق اقدامات اضافی را در این ارتباط محفوظ می‌دانیم». این وزارتخانه همچنین اعلام کرد: «سفیر آلمان در تهران نیز امروز با وزیر امور خارجه ایران دیدار کرده و شدیدترین اعتراض خود را درباره اعدام شارمهد ابراز کرده است». سپس آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه، سفیر را برای رایزنی به برلین فراخواند. پیش‌تر به دلیل حمله پلیس آلمان به برخی مراکز نزدیک به تهران و اقدم متقابل ایران در پلمپ مؤسسه گوته، مناسبات تهران و برلین چندان مثبت ارزیابی نمی‌شد. بنابراین، واکاوی دور جدید تنش در روابط ایران و آلمان، محور گفت‌وگو با سیدجلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در انگلستان و تحلیلگر ارشد بین‌الملل است که در ادامه می‌خوانید.

   

‌جناب ساداتیان، ارزیابی شما از دور جدید تنش در روابط ایران و آلمان پس از اعدام جمشید شارمهد که به احضار کاردار ایران در آلمان و فراخواندن سفیر آلمان در تهران منجر شد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دور جدید تنش در روابط ایران و آلمان محدود به اعدام جمشید شارمهد نیست؛ موضوع بزرگ‌تر به جنگ اوکراین بازمی‌گردد. متأسفانه مسئله ادعای همکاری تهران و مسکو در جنگ اوکراین، عملا نقطه آغازی بر انشقاق در مناسبات ایران و آلمان شد.

‌به باورتان اگر مسئله جنگ اوکراین است، چرا آلمان رادیکال‌تر از سایر کشورهای اروپایی عمل کرده است؟ به‌هر‌حال همه اروپا تحت تأثیر این جنگ هستند.

چون نه‌تنها مسئله امنیت آلمان و اتحادیه اروپا زیر سؤال رفت، بلکه آلمان بیش از سایر کشورها در حوزه اقتصاد و انرژی آسیب دید. به‌هر‌حال یکی از مهم‌ترین خریداران گاز روسیه، کشور آلمان بود که این موضوع بعد از جنگ اوکراین به هم خورد و برلین در تهیه انرژی متحمل هزینه‌های گزافی شد. از طرف دیگر، متأسفانه عملکرد جمهوری اسلامی ایران درباره موضوع انرژی با اروپایی‌ها هم مزید بر علت شد.

‌چطور؟

به‌هر‌حال فراموش نمی‌کنیم بسیار از جریان‌های رادیکال در داخل کشور در میانه مذاکرات ایران و اروپا در دولت رئیسی توصیه کرده بودند که نباید نفت و گاز به اروپا ارسال شود تا به عنوان اهرم فشاری برای گرفتن امتیازات بیشتر از آن استفاده کرد. ما افسانه «پاییز و زمستان سرد اروپا» مطرح شده توسط برخی فعالان سیاسی داخلی را هم داریم. قطعا این مسائل از نگاه اروپایی‌ها و به‌خصوص کشوری مانند آلمان فراموش نمی‌شود و در موضوعاتی مانند اعدام جمشید شارمهد خود را به‌وضوح نشان می‌دهد.

‌با‌این‌حال فراخواندن سفیر آلمان در تهران، اقدامی موقت است یا دائمی؟ برلین به دنبال تداوم سردی روابط است؟

به نظر من ‌این اقدام برلین می‌تواند موقت باشد و صرفا دولت شولتس سعی دارد با کاهش سطح روابط با ایران و فراخواندن سفیر خود از تهران، از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کند. البته هیچ‌چیزی قطعی نیست و من صرفا امیدوارم که این اقدام موقت باشد.

‌یعنی شما به بهبود روابط ایران و آلمان امیدوارید؟

بله.

‌دلیل خوش‌بینی شما چیست؟

ببینید، این اولین بار نیست که در روابط ما با اروپایی‌ها و آلمان چنین اتفاقات و تنش‌های به وجود آمده است. ما قبل‌تر در موضوعاتی مانند میکونوس و یا حتی در مسئله ارسال تجهیزات و تسلیحات شیمیایی از سوی آلمان به عراق در جنگ هم چنین اختلافاتی داشتیم، اما در‌نهایت حل شد. اکنون اختلاف‌نظر درباره جنگ اوکراین، جنگ غزه و لبنان، جنگ با اسرائیل، وقایع پاییز سال ۱۴۰۱، تحریم خطوط هوایی، اعدام شارمهد، پلمپ مؤسسه گوته، تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ و سایر موضوعات هم قابل حل است، منتها به اراده سیاسی نیاز دارد.

‌ولی شما به زمانی اشاره می‌کنید که فردی مانند سیدمحمد خاتمی توانست این روابط سرد با اروپا را با اراده جدی خود ترمیم کند. شما در پزشکیان و عراقچی چنین توانی می‌بینید؟

ما باید ظرفیت‌ها و همچنین اقتضائات زمان و مکانی را هم در نظر بگیریم. به‌هرحال آقای عراقچی و آقای پزشکیان شعار آغاز مذاکرات با غرب و تنش‌زدایی با اروپایی‌ها را داده‌اند. اگرچه اکنون به واسطه تحولات خاورمیانه، فعلا تمرکز و اولویتی روی اروپا وجود ندارد، اما من معتقدم به‌محض آنکه قدری از تنش‌ها در خاورمیانه کاسته شود، دولت به فوریت به سمت بهبود روابط خواهد رفت.

‌در آن‌سو، عملکرد دولت اولاف شولتس در مقایسه با آنگلا مرکل را چگونه می‌بینید؟ اگر مرکل کماکان صدراعظم می‌بود مدیریت بهتری در تداوم روابط با ایران نداشت؟

نمی‌توان عنوان کرد که کارنامه اولاف شولتس ضعیف‌تر از کارنامه آنگلا مرکل است.

‌چرا؟

چون به‌هرحال در زمان مرکل مسئله حوادث سال ۱۴۰۱، جنگ اوکراین، جنگ غزه و لبنان، بحران مسائل انرژی به این شکل حاد مطرح نبود که هرکدام از اینها به سهم خود در تشدید تنش مناسبات ایران و آلمان مؤثر بودند.

‌به مواضع تنش‌زدای پزشکیان و عراقچی به‌ویژه در روابط با اروپا اشاره کردید. فراموش نکنیم که رهبری هم چراغ سبزی برای بهبود روابط با اروپا را در مراسم تنفیذ داده بود. اما چه شد که به اینجا رسیدیم؟

ببینید، مسئله اینجاست که متأسفانه مراکز نفوذ و تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ایران بسیار زیاد است. موازی‌کاری در دیپلماسی هم زیاد است. مراکز اعلام نظر و موضع هم زیاد است. ضمنا به‌هرحال جریان رادیکال با موج‌سواری بر تحولات خاورمیانه و جنگ با اسرائیل توانست تفوقی بر سیاست تنش‌زدای پزشکیان و عراقچی پیدا کند. این را هم فراموش نکنیم که متأسفانه برخلاف آنچه رهبری عنوان داشت، جبهه پایداری در سایه ضعف مدیریت اجرایی با رخنه‌ای که در مراکز تصمیم‌گیری داشته و کماکان دارند و متأسفانه هنوز هم بر دولت پزشکیان سایه خود را دارند، ریل‌گذاری دیپلماتیک را به سمتی برد که شرایط کنونی را شاهدیم.