|

دم مسیحایی موسیقی در دانشگاه تهران

از هشتم تا پانزدهم اسفندماه یعنی دقیقا یک هفته به مدد دم مسیحایی موسیقی، جشنواره‌ای به مناسبت نودمین سالگرد دانشگاه تهران با نام «فستیوال موسیقی دانشگاه تهران» برگزار شد. «فستیوال موسیقی دانشگاه تهران»، جشنواره‌ای مستقل از هر نهاد به همت دانشجویان با همکاری استادان دانشکده موسیقی هنرهای زیبا شکل گرفت که حیات واقعی و نه انتزاعی را به هنرهای زیبای دانشگاه تهران بازگرداند.

دم مسیحایی موسیقی در دانشگاه تهران

سجاد محمدیان، موزیسین روزنامه‌نگار: از هشتم تا پانزدهم اسفندماه یعنی دقیقا یک هفته به مدد دم مسیحایی موسیقی، جشنواره‌ای به مناسبت نودمین سالگرد دانشگاه تهران با نام «فستیوال موسیقی دانشگاه تهران» برگزار شد. «فستیوال موسیقی دانشگاه تهران»، جشنواره‌ای مستقل از هر نهاد به همت دانشجویان با همکاری استادان دانشکده موسیقی هنرهای زیبا شکل گرفت که حیات واقعی و نه انتزاعی را به هنرهای زیبای دانشگاه تهران بازگرداند. حیات واقعی از این بابت که در ‌یکی، دو دهه اخیر کمتر اجراهایی این‌گونه با استقبال مخاطبان مواجه شده است که در این یک هفته شاهد آن بودیم.استقبال به حدی بود که علاقه‌مندان برای شنیدن و دیدن اجراها صف‌های طولانی می‌کشیدند و زمان‌های طولانی را در صف می‌ایستادند تا بلکه بتوانند نه روی صندلی، بلکه در گوشه‌ای از سالن نشسته بر زمین یا حتی ایستاده، گوش جان به هنر هنرمندان بسپارند.

استقبال در بعضی از اجراها به میزانی بود که بسیاری حتی راه به درون سالن هم نیافتند و پشت درها ماندند. این استقبال حیرت‌آور مرا یاد خاطرات افرادی می‌اندازد که سال‌های اوایل انقلاب در دانشگاه تهران بودند که دانشجوها و علاقه‌مندان برای شنیدن موسیقی‌ با اجرای استادانی همچون حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و... که عموما از نوع انقلابی بود، این‌گونه پرشور و حرارت حضور پیدا می‌کردند. اما این بار داستان متفاوت بود؛ نه موسیقی‌ای که در این اجراها نواخته ‌شد‌ انقلابی بود و نه هنرمندانی که حضور یافتند مانند آن استادان شناخته‌شده بودند. اقبالی چنین آن‌هم به موسیقی جدی یا هنری ‌یا هرچه اسمش را که دوست دارید بگذارید، اتفاقی درخور توجه و تأمل‌ است که باید آن را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. دانشجویان موسیقی در این یک هفته نشان دادند‌ اگر درهای دانشگاه را باز کنند و بگذارند فضای دانشگاه پیوسته پر از نوای موسیقی باشد، علاقه‌مندان برای حضور کم نیستند و موسیقی جدی مخاطب دارد. این‌گونه نیست که مدام گفته می‌شود این نوع موسیقی‌ها بی‌مخاطب و موزه‌ای هستند و چه هست و چه نیست. بسترها را باید فراهم کرد و امکانات را باید در اختیار گذاشت؛ آن‌وقت خواهیم دید ‌چگونه هنر راه خود را پیدا خواهد کرد و در جامعه اثرگذار خواهد بود.

باید به دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، مخصوصا در حوزه هنر، برای فعالیت فضا داد تا کار کنند و ناامید نشوند. آنها فرهنگ‌سازان و پاسداران فرهنگ و هنر این کشور هستند که در شرایط و روزگاری که همه‌ چیز پول است و اقتصاد و کمتر‌ کسی به هنر توجهی دارد، با چنین شور و اشتیاقی به سوی موسیقی آمدند تا فرهنگ و هنر ایران‌زمین را بیاموزند و نشر دهند. چه کسی است که نداند رفتن به سوی هنر در کشور ما نه از سوی خانواده‌ها و نه جامعه، تشویق و حمایت نمی‌شود و اتفاقا به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی، علاقه‌مندان همیشه بر حذر داشته شده‌اند، اما این افراد به همه این حرف‌ها و صحبت‌ها‌ پشت پا زدند و گام در مسیری دشوار گذاشتند. اکنون وقت حمایت است؛ درها را بازکنید و سالن‌ها را بگشایید که به قول سعدی علیه‌الرحمه: «صبا گر چاره‌ داری وقت، وقت است».