|

چگونه شهرداری از رؤیای تهران هوشمند به یک اپلیکیشن پرخطا رسید؟

وعده‌های بزرگ در شهر شلوغ

شهردار کنونی تهران بارها وعده‌های بزرگ در حوزه هوشمندسازی داده و در سخنرانی‌هایش گفته تهران در آینده نزدیک به شهری هوشمند و خلاق بدل می‌شود. در فهرست وعده‌های علیرضا زاکانی راه‌اندازی سوپر اپلیکیشنی در حوزه حمل‌ونقل عمومی قرار داشت که به نظر می‌رسد همین سامانه «شهرزاد» باشد که قرار است جایگزین سامانه «تهران من» شود.

وعده‌های بزرگ در شهر شلوغ
نورا حسینی خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

شهردار کنونی تهران بارها وعده‌های بزرگ در حوزه هوشمندسازی داده و در سخنرانی‌هایش گفته تهران در آینده نزدیک به شهری هوشمند و خلاق بدل می‌شود. در فهرست وعده‌های علیرضا زاکانی راه‌اندازی سوپر اپلیکیشنی در حوزه حمل‌ونقل عمومی قرار داشت که به نظر می‌رسد همین سامانه «شهرزاد» باشد که قرار است جایگزین سامانه «تهران من» شود.

دو سناریو برای یک جابه‌جایی

دو سناریو برای جابه‌جایی «تهران من» با «شهرزاد» مطرح است؛ نخست اینکه بعد از هک‌شدن سامانه‌های شهرداری از جمله تهران من، این سامانه امکان رشد و ارتقا نداشته و سامانه جدید که امکان به‌روزرسانی و ارائه خدمات بیشتر دارد، جایگزین آن شده است. گروهی دیگر هم معتقدند سامانه تهران من با طراحی و مدیریت قبلی مدیریت شهری ایجاد شده و مدیران کنونی شهرداری به دنبال طراحی سامانه‌ای متناسب با دیدگاه‌های خود هستند که با تغییر مدیریت شهری کماکان در همان چارچوب ادامه حیات دهد.

شهرداری تهران خدماتی مانند خرید کارت بلیت مترو، اتوبوس و طرح ترافیک را از طریق سامانه شهرزاد انجام می‌دهد. پیش از این، خدمات از طریق سامانه تهران من ارائه می‌شد. شهردار تهران در یکی از جلسات صحن شورای شهر از تلاش شهرداری برای رونمایی این سامانه در هفته نخست مهرماه سال 1402سخن گفته بود و هزینه 12 میلیاردی که برای ایجاد آن شده است. اما چرا با وجود سامانه تهران من شهرداری تهران سامانه دیگری را ایجاد و سامانه قبلی را تقویت نکرد؟

دشواری‌های یک کوچ اجباری

منتقدان شهردار می‌گویند ‌زمانی که وارد سامانه شهرزاد می‌شوید، می‌بینید یک کپی ناقص از تهران من است. سامانه شهرزاد نه خدمت توسعه‌یافته‌تری به شهروندان ارائه می‌کند نه خدمت جدیدی مگر اینکه در آینده اتفاقاتی بیفتد.

مهدی اقراریان، رئیس کمیته نظارت شورای شهر تهران در این زمینه می‌گوید؛ کوچ اجباری شهروندان از سامانه «تهران من» به «شهرزاد» برای شهروندان دشواری‌هایی خواهد داشت. به گفته او از ابتدای این دوره از مدیریت شهری، موضوع هوشمندسازی شهر تهران با حکم شهردار برای یکی از بستگانش با چالش‌هایی روبه‌رو شد که با فشار افکار عمومی این حکم به صورت رسمی لغو شد.

اقراریان درخصوص سامانه شهرزاد هم توضیح می‌دهد: ابهاماتی درباره این‌که چرا سامانه تهران من ارتقا پیدا نکرد و شهرزاد جایگزینش شد، وجود دارد. اینکه در هر دوره مدیریت شهری نشان خودمان را تغییر دهیم درست نیست و شاید برای مدیران مزایایی داشته باشد، اما منافع شهروندان را در پی نخواهد داشت.

هوشمندسازی یا عقب‌گرد؟

علی‌اصغر قائمی هم در این زمینه توضیح می‌دهد: مهم‌ترین چالشی که علاوه بر مسائل حقوقی و قراردادهای آن وجود دارد، این است که تا این لحظه «شهرزاد» صرفا یک نسخۀ کپی‌شده از «تهران من» است با این تفاوت که خدمات کمتری دارد و برخی از خدمات آن هم کار نمی‌کند. بهتر نبود همان «تهران من» را تغییر نام می‌دادند؟ البته ازدست‌رفتن اعتبار کسب‌شده در این زمینه یکی از بزرگ‌ترین خسارت‌ها است (که باید مفصلا به موضوع Digital-Branding و ارزش معنوی آن پرداخت). تعداد نصب این برنامه هم یکی دیگر از چالش‌ها است. هزینۀ زیادی هم که برای تبلیغ و معرفی آن خرج می‌کنند، خود مسئلۀ دیگری است. اما آقایان به دنبال این هستند که کاری را به نام خودشان ثبت کنند، خیلی به منافع همۀ ذی‌نفعان توجه ندارند که اصلی‌ترین ذی‌نفع در امور شهرداری مردم هستند.

ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در این‌باره معتقد است: یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین برنامه‌های تحولی شهرداری تهران در این دوره از مدیریت شهری که از سوی علیرضا زاکانی مطرح شد، موضوع هوشمندسازی بود اما آنچه در عمل دیدیم، تنها عقب‌گرد بود.

این عضو شورای شهر تهران ادامه می‌دهد: در حوزه هوشمندسازی، هم منتقدان شهردار و هم همراهان او، معترض وضع کنونی هستند و سامانه‌های جدیدی که راه‌اندازی شده [مانند «شهرزاد»] خدمات جدیدی به شهروندان ارائه نداده است. از سوی دیگر، سامانه «تهران من»، نام مناسبی بود که نشان از تعلق خاطر شهروندان تهرانی داشت اما فلسفه نام‌گذاری شهرزاد مشخص نیست.

او درمورد سامانه «نوماند» هم می‌گوید: با وجود تبلیغات زیادی که برای استفاده از این سامانه شد، براساس گزارش شهردار یکی از مناطق فقط 700 نفر این سامانه را نصب کرده بودند که از این تعداد 300 نفر فعال بودند. این هم نشان از شکست یکی از مهم‌ترین سیاست‌های شهرداری دارد.

قائمی درباره اپلیکیشن «نوماند» پسماند که باز هم در رقابت با بخش خصوصی ایجاد شد و به نظر می‌آید هنوز کارایی لازم را ندارد می‌گوید: ظاهرا «نوماند» اپلیکیشن مستقلی نیست و بخشی از همان «شهرزاد» است. قبلا بخش خصوصی آن را انجام داده بود، به آن بی‌توجهی کرده و چرخ را از نو اختراع کرده‌اند که جای تأسف دارد.

مانع بزرگ رشد استارتاپ‌های شهری

حامد بیدی، مدیرعامل پلتفرم کارزار و مدرس دانشگاه در این زمینه می‌گوید: اگر شهرداری بخواهد حمایتی مانند هر سازمان دولتی و حاکمیتی دیگر از استارتاپ‌ها داشته باشد، این حمایت لزوما در قالب پول‌پاشی و در اختیار قراردادن منابع رایگان نیست، همین‌که فضای مناسبی برای رشد استارتاپ‌ها ایجاد کند، می‌تواند کمک بزرگی باشد و مخصوصا در حوزه شهرداری، داده‌های شهری می‌تواند یک بستر خیلی خوب برای رشد انواع مختلفی از استارتاپ‌ها ایجاد کند؛ اما در حال حاضر با چنین بستری مواجه نیستیم و معمولا داده‌ها بسته‌اند و اگر هم در اختیار مجموعه‌ای قرار داده می‌شود، به صورت محدود و انحصاری است و این باعث می‌شود که در نهایت زیرساخت مناسب برای رشد و توسعه استارتاپ‌های شهری شکل نگیرد.

او با تأکید بر اینکه نباید حمایت انحصاری به یک گروه خاص محدود باشد و باید تا جای ممکن فضای دسترسی عمومی ایجاد شود، می‌گوید: داده‌های باز شهری بستری ایجاد می‌کند تا انواع کارآفرینان بیایند و ایده‌های مختلفی روی این داده‌ها سوار کنند و بتوانند خروجی‌های گوناگونی بگیرند. وقتی در مورد حمایت از استارتاپ‌ها حرف می‌زنیم، این حمایت نمی‌تواند تک‌بعدی باشد. اگر فقط یک بعد از حمایت‌ها را ایجاد کنند و به سایر ابعاد توجه نشود، ایده‌ای شکل نمی‌گیرد. در این زمینه باید اکوسیستم استارتاپی به طور کامل شکل گرفته باشد تا بتوانیم خروجی نهایی را با تسهیل‌گری و حمایت نهادی مثل شهرداری ببینیم.

به گفته او واحدهای مختلف اکوسیستم استارتاپی تضعیف شده و مانند سابق فعال نیست. این واحدها تحت مالکیت نهادهای خصولتی قرار گرفته و در چنین فضاهایی خیلی نمی‌شود توقع داشت اتفاق خاصی بیفتد و حتی اگر حمایت‌های مالی مستقیم در کار باشد یا قراردادها و تفاهم‌نامه‌هایی با اعداد و ارقام بالا منعقد شود، خروجی‌اش لزوما مطلوب نخواهد بود.

تحکیم یک رویه غلط

بیدی درخصوص ایجاد سامانه «نوماند» در حوزه پسماند با وجود فعالیت بخش خصوصی در این حوزه هم توضیح می‌دهد: این همان نگاهی است که می‌خواهد همه چیز را متمرکز تحت حاکمیت و کنترل خودش داشته باشد تا هم بتواند خودش و شرکت‌های اقماری و پیمانکاری‌اش را از مواهب مالی پروژه بهره‌مند کند و هم بتواند کنترل‌گری و مدیریت در این حوزه را به صورت انحصاری در دست داشته باشد. در حوزه پسماند استارتاپ‌های بسیار قوی و متنوعی از سال‌های قبل داشتیم که در این حوزه فعالیت می‌کردند؛ اما هیچ‌وقت توسط شهرداری مورد حمایت جدی قرار نگرفتند. البته منظور از این حمایت، مالی نیست. موقعی که افراد برای دریافت پسماندهای قابل بازیافت به در منازل مراجعه می‌کردند، پیمانکاران طرف قرارداد شهرداری، آنها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند؛ یعنی نه‌تنها حمایتی نمی‌شد، بلکه در مقابل‌شان هم می‌ایستادند. بسیاری از موضوعاتی را که متمرکز تحت عنوان اپلیکیشن‌های شهری و خدمات شهرداری ارائه می‌شود، خود مردم با کسب‌وکارهای نوآورانه و استارتاپی ایجاد می‌کردند. جالب اینکه رشد خوبی هم داشتند و به واسطه مستقل‌بودن، در بیزینس مدل پایدارتری داشتند و خدماتشان را هم باکیفیت‌تر ارائه می‌دادند؛ اما این نگاه که مسئولین ما ترجیح می‌دهند به جای اینکه همه چیز به صورت نامتمرکز و مردمی پیش برود، همه چیز کاملا تحت کنترل و مالکانه تصاحب شود در همه‌جا وجود داشته و در شهرداری هم هدف این است که با اپلیکیشن‌ها و خدماتی که به عنوان جایگزین سرویس‌های قبلی ارائه می‌شود، این رویه تحکیم شود.

کمیته‌ای که تعطیل شد

علی‌اصغر قائمی، عضو شورای شهر تهران که سابقه مدیرعاملی فاوا را در کارنامه خود دارد، درباره ارزیابی فعالیت‌های شهرداری تهران برای راه‌اندازی استارتاپ‌های اجتماعی و شهری می‌گوید: به حوزۀ هوشمندسازی شهری از چندین وجه می‌توان نگاه کرد؛ از منظر تنظیم‌گری (رگولاتوری)، دیدگاه اجرایی یا دیدگاه حمایتی. او معتقد است نقش شورای شهر و شهرداری در این زیست‌بوم از منظر تنظیم‌گری، تسهیل در انجام پروژه‌های شهر هوشمند و تدوین سیاست‌های حمایتی در این زمینه است. نقطۀ بحرانی در این موضوع فقدان سیاست مدون و نقشۀ راه تدوین‌شده و ابلاغ‌شده است که در برنامۀ چهارم نیز به این موضوع توجه ویژه‌ای شده است. در مدیریت شهری گذشته اقداماتی مانند تشکیل کمیتۀ راهبری هوشمند‌سازی (متشکل از نمایندگان شهرداری تهران، نماینده‌ای از شورای شهر و خبرگان بخش خصوصی و مجموعۀ علمی و دانشگاهی کشور) انجام شد که متأسفانه در این دوره مدیریت شهری مورد بی‌توجهی قرار گرفته و تاکنون هیچ جلسه‌ای در این مورد تشکیل نشده است.

دخالت در فعالیت بخش خصوصی

او درباره اینکه برخی کارشناسان معتقدند این فعالیت‌ها در رقابت با بخش خصوصی بوده و این بخش مخالف ورود شهرداری است هم توضیح می‌دهد: به نظر می‌رسد با توجه به توسعۀ زیست‌بوم‌هایی از این دست توسط بخش خصوصی، که نمونه‌های زیادی از آنها را سراغ داریم، نقش شهرداری و حاکمیت به‌عنوان درخواست‌کننده و سیاست‌گذار در این حوزه باید پررنگ‌تر باشد و تا جایی که امکان دارد نباید به اجرا ورود کنند. ولی متأسفانه در دورۀ حاضر، دخالت در امور بخش خصوصی در این زمینه به وفور دیده می‌شود. به‌عنوان مثال بسیاری از خدماتی که نه در مأموریت‌های شهرداری بوده و نه تکلیفی برای آن دارد، توسط شهرداری انجام شده ولی در برخی دیگر که در زمرۀ وظایف شهرداری است اقدامی نشده. مانند فروش میوه و تره‌بار و کالا از طریق اپلیکیشن یا موضوعات مشابه.

قائمی درخصوص اینکه شهرداری تکلیف و مسئولیتی در زمینه کمک به استارتاپ‌های شهری و اجتماعی برای رشد آنها دارد یا نه، می‌گوید: در برنامۀ چهارم تکلیف صریحی در این زمینه نداریم، اما کاملا روشن است که شهرداری می‌تواند با استفاده از روش‌های مشارکت خصوصی-عمومی (که اصطلاحا PPP نامیده می‌شود) زمینۀ استفاده از توان بخش خصوصی را به همراه توسعۀ خدمات الکترونیکی و غیرحضوری فراهم آورد که به این موضوع بی‌توجهی شده و تاکنون هم گزارش مشخصی از حمایت‌های شهرداری در این‌باره ارائه نشده است.

به گفته او بی‌تدبیری و عدم شناخت و اشراف کافی از روش‌هایی که سازمان را زودتر و بهتر به مقصد مطلوب می‌رساند، به یک معضل بدل شده و بیشتر تأمین منافع برخی افراد اصل قرار گرفته است.

اما چرا برنامه‌هایی مانند «تهران من» یا «شهرزاد» که حتی کاربران هم از آن راضی نیستند، به این وضعیت رسیده است؟ قائمی می‌گوید: فقدان شفافیت و عدالت در توزیع فرصت‌های حضور در پروژه‌های شهری برای دست‌اندرکاران این حوزه، یکی از دلایل اصلی است.

دود سیاه «بی‌‌دود»

دوچرخه‌های «بی‌دود» مدت‌هاست در پارکینگ کنار پل جوادیه خاک می‌خورند. دوچرخه‌هایی که قرار بود پروانه‌ها را به شهر بازگردانند، به طور ناگهانی از خیابان‌های تهران حذف شدند و گفته می‌شود مدیران شهری نتوانستند مدیران «بی‌دود» را راضی کنند و درنهایت با زیان زیاد پرونده دوچرخه‌های نارنجی بسته شد.

قائمی درباره عدم همکاری با استارتاپ‌هایی مثل «بی‌دود» هم توضیح می‌دهد: ظاهرا به علت اتمام دورۀ قرارداد کار پایان یافته و عملا پس از آن نیز نتوانسته‌اند با معادلۀ اقتصادی مناسب با پیمانکار جدیدی کار مشابه را ادامه دهند. البته شنیده‌ام که تشریفات مناقصه را برگزار کرده و در شرف عملیاتی‌سازی ارائۀ خدمات دوچرخۀ کرایه‌ای هستند که این موضوع می‌تواند به همۀ مصادیق Micro-Mobility تسری پیدا کند.

زمان، سریع‌تر از آنچه تصور می‌کنیم می‌گذرد و دیگر حرف و شعار در ذهن هیچ‌کس نمی‌ماند. آنچه در این شهر سیال است و تداوم می‌یابد، خسارت‌هایی‌ است که منفعت‌طلبی به زندگی ساکنین این شهر می‌زند و در مقاطع گوناگون، می‌شود آنها را شمرد و ورق زد.