سهم هیچ تأمین اجتماعی از نسخههای درمانی
من بابت دیابت هر دو ماه و نیم، سهمیلیونو ۴۰۰ هزار تومان پول دارو میدهم که از این مبلغ فقط ۴۰۰ هزار تومان آن را بیمه پایه میدهد؛ بیمه تکمیلی ریالی برای دارو نمیدهد. در واقع منِ بازنشسته با وجود بیمه پایه تأمین اجتماعی و بیمه تکمیلی، هر دو ماه و نیم فقط سه میلیون تومان پول داروهای دیابت میدهم. یک کارگر شاغل، در سال چقدر در صندوق تأمین اجتماعی ذخیره میکند؟
من بابت دیابت هر دو ماه و نیم، سهمیلیونو ۴۰۰ هزار تومان پول دارو میدهم که از این مبلغ فقط ۴۰۰ هزار تومان آن را بیمه پایه میدهد؛ بیمه تکمیلی ریالی برای دارو نمیدهد. در واقع منِ بازنشسته با وجود بیمه پایه تأمین اجتماعی و بیمه تکمیلی، هر دو ماه و نیم فقط سه میلیون تومان پول داروهای دیابت میدهم. یک کارگر شاغل، در سال چقدر در صندوق تأمین اجتماعی ذخیره میکند؟ این پولهای انبوه که مبالغ آن سر به فلک میکشد، کجا میرود و چرا بیمه پایه تأمین اجتماعی، هزینههای یک نسخه ساده درمان را تقبل نمیکند؟
حداقل سهم پرداختی حق بیمه تأمین اجتماعی کارگران برای سال ۱۴۰۳ برابر با ۲۸میلیونو ۳۹۸هزارو ۵۵۳ ریال اعلام شده است. هر کارگر در هر ماه حداقل دومیلیون و ۸۰۰ هزار تومان (مجموع سهم کارگر و کارفرما) حق بیمه میپردازد. حق بیمه کارگر در سال ۳۳میلیونو ۶۰۰ هزار تومان است؛ یکسوم این مبلغ، «سهم درمان کارگر» است و در صندوق درمان تأمین اجتماعی ذخیره میشود. به عبارتی سالی حدود ۱۱میلیونو ۲۰۰ هزار تومان سهم درمان کارگر است؛ تازه این رقم مربوط به کارگر حداقلبگیر است، برای دستمزدهای بالاتر و حق بیمههای بالاتر، سهم درمان نیز بیشتر است.
نکته اینجاست که تأمین اجتماعی نصف این ۱۱میلیونو ۲۰۰ هزار تومان را خرج درمان کارگر نمیکند؛ حتی یکسوم این مبلغ هم برای درمان کارگر خرج نمیشود! بیمه پایه چیزی در حد هیچ است. در روزهای میانه آذرماه، در اوج آلودگی هوا و اپیدمی ویروس آنفلوانزا، به یک کلینیک درمانی خیریه و دولتی در غرب تهران مراجعه کردیم؛ هزینه ویزیت پزشک عمومی حدود صد هزار تومان شد که ۶۸ هزار تومان آن سهم پرداختی فرد است؛ سازمان تأمین اجتماعی پرداخت کمی کمتر از ۳۲ هزار تومان را گردن گرفت! پول داروها هم (داروهای ساده سرماخوردگی) حدود ۱۶۰ هزار تومان شد که این بار هم فقط ۵۰ هزار تومان آن بر عهده تأمین اجتماعی قرار گرفت؛ نزدیک ۱۲۰ هزار تومان هزینه دارو از جیب بیمهشده پرداخت شد.
این تجربه عینی نشان میدهد که تأمین اجتماعی هیچ کجای درمان کارگران نیست. بیمه پایه کاملا بیارزش شده و هیچ کاری برای بیمهشدگان نمیکند. بازنشستگان و مستمریبگیران که گرفتار بیماریهای سختتر و نسخههای پزشکی پیچیدهتر هستند، تجربههای بهمراتب دردآورتری دارند؛ برای آنها بیمه پایه به اضافه بیمه تکمیلی، چیزی در حد هیچ است. بیمه تکمیلی خدمات محدود و سقف کوتاهی دارد و برای داروها ریالی نمیپردازد.