در حاشیه کتاب «سن و سرمایهداری»
جوانی و نئولیبرالیسم
در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری بر مفهوم جوانی در متن تحولات اجتماعی و سیاسی تأکید شده است. در اغلب بحرانها و تلاطمهای اجتماعی جهان معاصر این پرسش که جوانان چه میخواهند و چه نوعی از زندگی را طلب میکنند به عنوان پرسشی کلیدی مطرح شده است.
![جوانی و نئولیبرالیسم](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/wvtNIaOmBaBq/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKl1huIIhrYftD2nEp1z656A,,/11-5.jpg)
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
پیام حیدرقزوینی
در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری بر مفهوم جوانی در متن تحولات اجتماعی و سیاسی تأکید شده است. در اغلب بحرانها و تلاطمهای اجتماعی جهان معاصر این پرسش که جوانان چه میخواهند و چه نوعی از زندگی را طلب میکنند به عنوان پرسشی کلیدی مطرح شده است. روایتهای متعددی نیز در پی بازنمایی جوانان به عنوان سوژهای یکدست با عاملیت گسترده هستند و درواقع جوانی جایگزین سوژههای دیگری چون کارگران و فرودستان و زنان و غیره شده است. همچنین در این روایتها عاملیت آنها اغلب محدود به سبک زندگی تعریف شده است. اما چرا جوانی در سالهای اخیر تا این حد به مفهومی
حائز اهمیت و پرتکرار تبدیل شده است؟ میسون سکریه و استیوارت تانک در کتابی با عنوان «سن و سرمایهداری»، که با ترجمه وحید طباطبایی در نشر نیلوفر منتشر شده، به بررسی جوانب مختلف این پرسش پرداختهاند.
آنها در آغاز استدلال میکنند که جوانی مفهومی است به شدت مبهم که حدود و ثغورش معلوم نیست و نمیتوان دقیقا مشخص کرد که چه کسی جوان است و چه کسی جوان نیست. افزون بر این، جوانی مفهومی یکدست هم نیست چراکه جوانان نیز بسته به اینکه به چه طبقه، جنس و نژادی تعلق دارند گروهی نامتجانس به شمار میروند، تجربههای متفاوتی را از سر میگذرانند و اساسا معلوم نیست که چه وجه اشتراکی میتوان میان آنها یافت. به طور کلی هدف سکریه و تانک در «سن و سرمایهداری» تحلیل و تفهیم اهمیت جوانی و جوانان در اقتصاد سیاسی دوران معاصر است.
آنها معتقدند جوانی اهمیت دارد، حامل معنا است و بسیار بیشتر از کلمهای صرف است. اما به منظور فهم اهمیت جوانی در برهه کنونی، ضروری است دست به اقداماتی بسیار فراتر از مستندسازی زندگی و تجارب جوانان، ستایش نمونههایی از عاملیت و خلاقیت آنان، یا طلبیدن فضاهایی برای شنیدن صدای جوانان و تحقق تواناسازی آنها بزنیم. آنها تأکید دارند که جوانی مثل هر هویت اجتماعی دیگری، برساختهای اجتماعی است و میدان و معنای آن هر دو مدام در حال تغییرند. ازاینرو برای درک اهمیت جوانی در جهان کنونی، ضروری است که نگاهمان را به ورای خود جوانی و جوانان بسط دهیم.
یکی از استدلالهای اصلی کتاب این است که بیش و پیش از هر مورد دیگری، این اوجگیری و گسترش نئولیبرالیسم جهانگیر است که جوانی را به رده اجتماعی هر دم محبوبتر و مولدتر بدل کرده است. آنها نوشتهاند که در جوامع و اقتصادهای نئولیبرال، «جوانی عمودا بسط یافته است تا گستره فزایندهای از سنین را فراگیرد، نیز افقا، تا سهمی از جمعیت را دربرگیرد متشکل از هویتهای طبقاتی، نژادی، قومیتی، ملی و مذهبی گوناگون که امروزه عمدتا با مرحله جوانی عمر شناخته میشوند». آنها اما برخلاف این روایت معتقدند که باید این واقعیت را بازشناخت که سرمایهداری در کنه خود از طریق دگرگونی و واژگونی مستمر روابط اجتماعی و اقتصادی قبلی منازعات درونزاد میان طبقات اجتماعی و دیگر گروههای اجتماعی، و تناقضات بومگیر بین صورتبندیهای ایدئولوژیک متعدد تعریف میشود.
سکریه و تانک برای بازاندیشی در مفهوم جوانی و جوانان در جامعه معاصر به سراغ سنتهای قدیمیتری میروند که در دوره اخیر تا حد زیادی از پسند افتاده است. آنها به سنت قدیمیترِ مطالعات جوانان که در دهههای 1970 و 1980 رواج داشت رجوع کردهاند: سنتی که نگاهش به ساختار جوانی در جایگاه ردهای اجتماعی است، و خود جویای نظریهپردازی اهمیت و بروز متغیر جوانی بر بستر ساختارها و نیروهای متحول جامعه و اقتصاد سرمایهداری است. بر اساس چنین نگاهی کتاب «سن و سرمایهداری» در پنج فصل و یک نتیجهگیری نوشته شده است. فصل اول کتاب با عنوان «پذیرش نئولیبرال جوانی»، با ارائه تصویری اجمالی از ترویج و توسیع جوانی در جایگاه ردهای اجتماعی آغاز میشود؛ ردهای که در دوران معاصر هم به کار ستایش میآید و هم به کار کنترل. نویسندگان در این فصل استدلال میکنند که کنه مفهومی الگوی جدید جوانی مجموعه شتابان گستردهای است متشکل از نظریه، پژوهش، سیاست و رویهای که از خود با عنوان «جنبش پرورش مثبت جوانها» یاد میکند. همچنین این استدلال را مطرح میکنند که پذیرش جوانی و جوانان، دستکم در گام نخست، توسط پروژه نخبهگرایانهای پیش رفته که از یک سو جویای تبلیغ و فروش ایدئولوژی و دستورالعملهای نئولیبرال است و از سوی دیگر ردههای هویتی دیگر را کنار میگذارد. استدلال نویسندگان کتاب این است که یکی از ویژگیهای معرف جوانان در جامعه نئولیبرال این است که جوانان نه فقط هدف بدنامسازی بلکه آماج ستایش، پذیرش و تواناسازی نیز بودهاند و هر دو بُعد بازنمایی جوانان میتوانند ابزاری در خدمت منفعت سرآمدان سیاسی و اقتصادی جهان واقع شوند. در فصل دوم با عنوان «جوانی و سرمایهداری در طول تاریخ»، پیوند میان جوانی و سرمایهداری مورد بررسی قرار گرفته و این پیوند تا قدیمیترین مراحل پیشرفت صنعتی سرمایهدارانه ردگیری شده است؛ آن هم با تمرکز روی ساختن جوانان در کسوت کارگران، جوانان در قامت مصرفکنندگان، و جوانی در جایگاه ردهای برای کنترل اجتماعی.
در فصل سوم کتاب که «شبح بیکاری جوانان» نام دارد، نشان داده شده که پذیرش کنونی جوانان در بسیاری از مواقع پروژهای است که عمدتا توسط منافع و دستورالعملهای سرآمدان به پیش رانده شده است. نویسندگان گفتههایشان را از طریق تجزیه و تحلیل دلمشغولی دمافزون در سراسر جهان، و بر بستر بحران مالی و اقتصادی عالمگیر دورههای اخیر که با بیکاری انبوه جوانان همراه بوده پیش بردهاند.
سکریه و تانک در فصل چهارم «سن و سرمایهداری» با عنوان «جوان در جایگاه سوژه انقلابی؟»، آغاز بحث خود را بر بستر دیگری میگذارند که در آن جوانی و جوانان در سطح جهان و در پی بحران مالی عالمگیر جایگاهی پیوسته برجستهتر یافته است: بستر مذکور بستری نیست جز خیزشهای مردمی منطقه عربنشین، اروپای جنوبی و سایر نقاط جهان که عمدتا تحت عنوان خیزشهای جوانان و جنبشهای اجتماعی با عاملیت جوانان چارچوببندی شدهاند. آنها در فصل پایانی کتاب، «آموزش، اعتراض، و تمدید مستمر جوانی»، به تجزیه و تحلیل اهمیت جنبشهای اعتراضی انبوه دانشجویان که اخیرا در مقیاسی جهانی از نو پدیدار شده میپردازند.