|

تداوم سایه‌های شوم جنگ در منطقه

رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران پس از سال‌ها جنگ سرد و درگیری‌های نیابتی، بالاخره در سال ۱۴۰۳ به‌صورت مستقیم روبه‌روی هم ایستاد‌ند. اگرچه قبلا جنگ‌ها از طرف اسرائیل در قالب ترور دانشمندان هسته‌ای، سیاسی و گروه‌های مبارز بود و حملات نیابتی و سایبری میان دو طرف برقرار بود، اما این بار حملات وعده صادق ۱ و ۲ پاسخ مستقیمی بود که برای اولین بار از طرف جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شد؛ خارج از بُعد امنیتی و اطلاعاتی قضایا که هنوز میزان صدمات و تلفات این حملات روشن نیست.

تداوم سایه‌های شوم جنگ در منطقه

رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران پس از سال‌ها جنگ سرد و درگیری‌های نیابتی، بالاخره در سال ۱۴۰۳ به‌صورت مستقیم روبه‌روی هم ایستاد‌ند.  اگرچه قبلا جنگ‌ها از طرف اسرائیل در قالب ترور دانشمندان هسته‌ای، سیاسی و گروه‌های مبارز بود و حملات نیابتی و سایبری میان دو طرف برقرار بود، اما این بار حملات وعده صادق ۱ و ۲ پاسخ مستقیمی بود که برای اولین بار از طرف جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شد؛ خارج از بُعد امنیتی و اطلاعاتی قضایا که هنوز میزان صدمات و تلفات این حملات روشن نیست.  اکنون که تابوی جنگ مستقیم بین ایران و اسرائیل شکسته شده است، نتانیاهو با دستپاچگی چنین لحظاتی را آرزو می‌کرد؛ چرا‌که به درستی می‌داند از یک متحد قدرتمندی مانند ترامپ بهره خواهد برد؛ متحدی که هم می‌توان‌ روی آن حساب کرد و هم عهدی که با اسرائیل می‌بندد، هرگز نمی‌شکند.‌ همان چالش امنیتی که منطقه را می‌تواند در خاموشی زمان‌بر فرو ببرد.  توجه داشته باشیم گرچه کشورهای منطقه، به‌خصوص همسایگان‌مان، ‌از یک مواجهه مستقیم و غیرمستقیم‌‌ دل خوشی ندارند، اما چه‌بسا ایران ضعیف و عقب‌مانده را به یک قدرت منطقه‌ای ترجیح می‌دهند؛ ‌بنابراین با نوعی هوشیاری همراه با بی‌طرفی قضایا را پیگیری و رصد می‌کنند. 

در این بین، دو رقیب منطقه‌ای ایران یعنی ترکیه و عربستان دچار تبعات بیشتری از شرایط ایران ‌خواهند شد. ترکیه با جذب توریست و سرمایه از ایران، هم آرامش منطقه و ایران را می‌خواهد و هم هیچ زمانی راضی نمی‌شود ایران یک قدرت برتر منطقه‌ای به‌ویژه هسته‌ای شود. عربستان نیز آرامش منطقه را به خاطر طرح‌های توسعه‌ای و صدور انرژی خود می‌خواهد و از طارف دیگر‌ ایران هسته‌ای را نمی‌تواند بپذیرد. داستان امارات متحده عربی مقداری متفاوت از بقیه کشورهای منطقه است؛ او نسبت به جمهوری اسلامی ایران ادعای ارضی دارد، در نتیجه شمشیر را از رو بسته و در آسیب‌زدن به کشور ما با دشمنان‌مان متحد و هم‌پیاله خواهد شد. ‌ ما در بخش رویارویی عملیاتی در منطقه و جهان تنها هستیم؛ روسیه و چین که به‌هیچ‌وجه وارد کارزار مقابله‌جویی نمی‌شوند و آرایش نظامی در مقابل آمریکا و اسرائیل اتخاذ نمی‌کنند. ایران باید اسرائیل را ‌از رویارویی نظامی خلع ید کند و قبل از اقدام عملی، سرعت عمل در دیپلماسی را در پیش بگیرد. 

درست است که ترامپ قابل اعتماد نیست و ‌یک بار قبلا توافق‌نامه‌ای را که منعقد شده بود، پاره کرد. پذیرش این سیاست مکارانه، مسئولان جمهوری اسلامی ایران را مردد کرده است. اما چرخه بازی دوباره باید باز‌تعریف شود؛ سیاست سبک و سنگین کردن میدان و نوع بازیگران است. پیشنهادها‌ باید از حالت یک‌طرفه و تکراری خارج شود. پیشنهادی که مرتب در این چند سال از زبان مسئولان ما شنیده می‌شود، این است که آمریکا باید پول‌های بلوکه‌شده 

ما را ‌بدهد.  ‌این مسئله بدون نشستن پای میز مذاکره قابل حل نیست؛ بنابراین نوع صحبت‌ها و زبان محاورات دیپلماتیک باید بازنگری شود. چرا ما ابتکار عمل را در دست نمی‌گیریم و برای مذاکره شرایطی را تعیین نمی‌کنیم ‌یا در پاسخ به مکاتبه و میانجیگری، بندهایی را حذف‌ یا اضافه نمی‌کنیم؟