سخنی با رئیسجمهوری درباره ناترازی برق
آقای رئیسجمهور، شما به عنوان آخرین فرصت کشور در مقابل بحرانهای فزایندهای که بر اثر سیاستهای اقتدارگرایانه ایجاد شدهاند، قرار دارید. اما بحران انرژی که امروز با آن مواجهیم، پیامد سالها مدیریت نادرست و تصدیگری بیرویه است.
مهدی عربصادق - کارشناس ارشد انرژی
آقای رئیسجمهور، شما به عنوان آخرین فرصت کشور در مقابل بحرانهای فزایندهای که بر اثر سیاستهای اقتدارگرایانه ایجاد شدهاند، قرار دارید. اما بحران انرژی که امروز با آن مواجهیم، پیامد سالها مدیریت نادرست و تصدیگری بیرویه است. این بحران، نهتنها اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده، بلکه زندگی روزمره مردم را نیز مختل کرده است.
اصلاح ساختار و انتزاع وظایف حاکمیتی از تصدیگری، گام ضروری در مسیر حل این بحران است؛ اما این اقدامات بهتنهایی کافی نیستند. نیاز است با شنیدن فریاد معترضان و روشنکردن نور امید در دل مردم، اقداماتی عاجل و مؤثر انجام دهید. شمعهای خاموشی که در خانههای مردم روشن شدهاند، نشانهای از نارضایتی و بیاعتمادی است که باید فورا به آن پرداخته شود.
آقای رئیسجمهور، شما به عنوان آخرین فرصت نظام، مسئولیت بزرگی بر دوش دارید. با تدبیر و تصمیمگیریهای شجاعانه، میتوانید ایران را از این مهلکه نجات دهید و آیندهای روشن برای نسلهای آینده بسازید. اعتماد مردم و تاریخ، در گرو عملکرد شماست.
آقای رئیسجمهور، مراقب آدرسهای غلط باشید.
آقای رئیسجمهور مراقب باشید، چراکه مسئولیت شما بسیار سنگین است و فرصت محدود.
از ابر بحرانهایی که خود بحرانساز است، انرژی است!
آقای رئیسجمهور 0.4 درصد GDP دنیا را داریم اما چهارمین مصرفکننده گاز دنیا هستیم و سرانه مصرف انرژی ما نسبت به واحد تولید ناخاص در دنیا بالاترین است. مثل ارزش پول ملیمان که بیارزشترین است یا مثل اعتبار گذرنامهمان که کمترین است، مثل قدرت خرید مردم و معیشت مردم که ویرانترین است، مثل سیل مهاجرت متخصصانمان که بالاترین است.
آقای رئیسجمهور، بدون تعارف مدیریت انرژی در کشور به ولنگاری رسیده و چراغ کارخانههای ما خاموش است.
آقای رئیسجمهور، سالهاست که وزارتخانههای ما به رقابت افتادهاند و مدیریت یکپارچه منافع ملی از اکثر تصمیمات رخت بر بسته! تا آنجا که وزارت نیرو، اصلا نفت و گاز را سرمایه نمیپندارد و حتی در بهای تمامشده رسمی سوخت نیروگاهی این موضوع محلی از اعراب ندارد.
آقای رئیسجمهور، مسئله اصلی قاچاق نیست که البته آن هم درد دیگری است، مسئله اصلی فقدان کارآمدی است.
آقای رئیسجمهور، درد دارد که مسئول ما در اتاق بازرگانی نمیداند سهم ماینینگ در ناترازی حتی به یک درصد نیز نمیرسد (مستندا قابل اثبات است). البته ماینینگ غیرمجاز حکم قاچاق انرژی دارد و باید برخورد شود، اما وقتی رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی میگوید ناترازی دلیلش ماینیگ است، نشان میدهد اوضاع مدیریت کارشناسمحور در کشور فاجعهبار است.
آقای رئیسجمهور، یا وزارت نفت شما خلاف آمار میدهد یا وزارت نیرو و یا هر دو! چرا؟
شاخص تولید برق در دنیا، 6.2TWh برای هر میلیاردمتر مکعب گاز است، شما 3.5TWh! آیا اطلاعات منتشرشده وزارت نیرو درست است یا وزارت نفت؟ طبعا توأمان صحیح نیست!
آقای رئیسجمهور، وزارت نیرو آشیانه امن پایداریها شده و برخی شرکتها مثل ساتکاب حیاطخلوت آنهاست! این افراد نامربوط، شبکه برق کشور را به ناپایداری و خاموشی کشاندند.
آقای رئیسجمهور، علت خاموشیهای امروز، پنهانکاریها و گزارشات غلط دیروز است؛ شما مراقب باشید!
آقای رئیسجمهور، گویی در وزارت نیرو فقط وزیر دولت سیزدهم مقصر تمام بیچارگیهای امروز است که امروز در دولت شما، فقط وزیر عوض شده، اگر اینطور است، دستکم در جلسات رؤسای قوا به رئیس دستگاه قضا بگویید او را محاکمه کنند!
آقای رئیسجمهور، ببخشید نگارنده را که از دل پردرد هی قلمش به سیاست به انحراف میرود. قول میدهم ادامه را تخصصی بنویسم:
عنایت دارید؛ وزارت نیرو به سازمان آب و برق تبدیل شده، آنهم آب و برقی که فقط شش درصد منابع آبی را دارد و ۹۴ درصد از اختیارش خارج است یا سازمان برقی که ۹۳ درصد برقش به وزارت نفت وابسته است و همهساله در فصل سرما بازی پینگپنگی راه میاندازد!
اما آقای دکتر پزشکیان، دیروز حامیتان بودیم و امروز دلسوزتان، نه حامی یا دلسوز شخص مسعود پزشکیان، بلکه رئیس دولتی که گفتمان و صداقتش را باور داریم. شما را به خدا وزارت نیرو را از بازیگاه پست و جایگاه بازی و بیبرنامگی و روزمرگی برهانید و تا دیر نشده وزارت انرژی را که در این مجال که قلم لغزید به مسیر دیگری رفت، نه، بلکه در مجال دیگری خواهم نگاشت امیدوارم بخوانید و بشنوید.
اما تا تشکیل وزارت انرژی لازم است مدیرانی بر حوزه انرژی حکمرانی کنند که:
۱. صنایع، سازوکارهای خطوط تولید حیاتی و حساس، اهمیت صنعت و دخالتش در اقتصاد و توسعه اقتصادی بداند!
۲. اهمیت تشکیل وزارت انرژی بر اهل آن پوشیده نیست؛ البته تغییرات ساختاری کابینه در شرایط کنونی و تعمیق و تشدید ناترازی برق، برای کشور خطرساز است. مقدمه آن و ضرورت عبور از بحران فعلی، نگاه تخصصی و کارشناسی به ماجراست.
۳. آمایش سرزمینی را در برق و آب و گاز بداند و بخواهد توزیع زیرساختهای انرژی را با تعامل نفت و صمت بر آن محور پیش ببرد!
۴. آبسازها، آباندوزها، آبیابها، آبراهها و آبخواهها را بشناسید و با شناخت مناطق و ژئوفیزیک به سیاستگذاری آبی بپردازید.
۵. تسلیم فشارهای سیاسی و غیرکارشناسی مقامات سیاسی نباشند و تعریفها و احداثها و بهرهبرداریها را منطبق با چارچوب مطالعاتی و افقهای پیشرو پیش ببرند.
۶. بر ژئوفیزیک کشور در حوزه آب و برق و گاز تسلط داشته باشند و اداوات انتقال این سه عنصر را فقط برای انتقال نیابد و آن را شریان هوشمند حیاتی توسعه کشور بداند.
۷. رابطه لازم و ملزومی سوخت و برق و آب را بدانند و متغیرهای تعادلساز را بشناسند و تابع هدف دوگانه مبتنیبر تأمین لازمههای رشد اقتصادی در داخل و طراحی دیپلماسی انرژی امنیتساز و امنیتمحور طراحی کنند و قیود آن را دقیق کنند و متغیرها را درست بشناسند.
۸. قانون بدانند و از ارکان حاکمیتی و نهادهای موازی حقوق زیرساختساز را با جدیت و دقت مطالبه کنند.
۹. سدهای تعارض منافع در این حوزه را شناسایی و این سدها را از سر راه بردارند.
۱۰. حقوق عام و خاص را احترام بگذارند و معارضهای زمینی و هوایی و مالکیتی شریانهای انتقال آب و برق را بدون هزینه اجتماعی و فرصتسوزیها و خارج از رویکرد مبتنی انفعال و برعکس اقتدار حاکمیتی حلوفصل کنند.
۱۱. با مردم صادق باشند؛ اما برای حاکمیت چشم و مغز باشند و در انتقال نیازهای گلوگاهی منافع قبیلهای را در نظر نگیرند.
۱۲. میزان ناترازی انرژی را بشناسند و ارتباط ناترازی گاز و برق را رصد کنند و برای آن راهکار داشته باشند؛ خسارت و روابط خاموشی برق را با اقتصاد بدانند و لازمتر از آن عدمالنفع و خسارات را با پوست و گوشت و استخوان لمس کنند.
۱۳. تفاوت مدیریت مصرف با سرکوب مصرف را بدانند؛ تفاوت CVR با کمفروشی را بدانند؛ تفاوت کنترل فرکانس با دستپاچگی را بدانند؛ تفاوت دستپاچگی را با دسپاچینگ بدانند.
۱۴. دیپلماسی انرژی را الزامآور و ضرورت امنیت ملی بدانند و برای آن برنامه داشته باشند.
۱۵. تابآوری و قابلیت اطمینان و پشتوانهسازی در تأمین آب و برق را قربانی روزمرههای فاقد برنامه نکنند.
۱۶. برنامهریزی تولید توأم با کاستن هزینهها و در سایه تقویت شبکه انتقال و تبادل و زیرساختهای انرژی با برنامه منفک زمستان و تابستان را بشناسند، به آن احترام بگذارند و اجرا کنند.
۱۷. برنامهریزی منطقهای و آبوهوایی در سایه برنامهریزی یکپارچه و سیستمی و کلان را بدانند و نقشه راه اجرا را طراحی و الزام کنند.
۱۸. انرژیهای نو و تجدیدپذیر را در برنامه راهبردی خود با رویکرد شناخت منطقهای اولویتبندی کنند و با تعامل کریدورهای باد را صیانت و حفاظت کند و طول و عرضهای جغرافیایی پتانسیلهای تابشی را حریم امن و امنیت کشور بدانند و آن را قدر بدانند.
۱۹. سوختهای فسیلی و گاز را سرمایه وزارتخانه خود بدانند و آن را ورودی بادآورده و رایگان نیروگاهی خود تلقی نکنند و توسعه را توأم به بهبود راندمان و کاهش تلفات راهبری کنند.
۲۰. فرصت مدیریت را جز برای خدمت نبینند و خدمت را فقط برای دوران تصدی حال و سپری روزمره وزارت نبینند.