کفن بهجای قدردانی؛ رسیدن رسانه ملی به وادی تحقیر نخبگان؟
شبکه افق در اقدامی نه «غیرمنتظره»، بلکه «شگفتآور» بهجای تجلیل از مقام علمی و دانشگاهی پروفسور مریم رزاقیآذر، چهره ماندگار پزشکی که نامش با ماجرای ایستادگی او برای تکرار نام خلیج فارس و اخراجش از امارات گره خورده است، با هدیهکردن «کفن» و «آگهی ترحیم» او را شدیدا آزردهخاطر کرد. این رفتار غیرحرفهای و تأسفبار موج گستردهای از انتقادات را در میان افکار عمومی برانگیخت و بار دیگر بحث سوءمدیریت در رسانه ملی و جایگاه واقعی نخبگان و خدشهدارکردن وجهه علمی آنان را در چنین ساختارهایی داغ کرد.
معصومه شهریاری-روزنامهنگار: شبکه افق در اقدامی نه «غیرمنتظره»، بلکه «شگفتآور» بهجای تجلیل از مقام علمی و دانشگاهی پروفسور مریم رزاقیآذر، چهره ماندگار پزشکی که نامش با ماجرای ایستادگی او برای تکرار نام خلیج فارس و اخراجش از امارات گره خورده است، با هدیهکردن «کفن» و «آگهی ترحیم» او را شدیدا آزردهخاطر کرد. این رفتار غیرحرفهای و تأسفبار موج گستردهای از انتقادات را در میان افکار عمومی برانگیخت و بار دیگر بحث سوءمدیریت در رسانه ملی و جایگاه واقعی نخبگان و خدشهدارکردن وجهه علمی آنان را در چنین ساختارهایی داغ کرد.
در بسیاری از برنامههای گفتوگومحور صداوسیما، متأسفانه مجریها اغلب تلاش میکنند با حرکات نمایشی، لودگی و شوخیهای سطحی، برنامه را بسیار هیجانانگیز و طنزآمیز جلوه دهند. اما آنچه در ماجرای «هدیه کفن و اطلاعیه ترحیم» برای میهمانان برنامه در شبکه افق رخ داد، نه یک شوخی بیخطر، بلکه نمایش بارزی از ناآگاهی مجری و عوامل تولید نسبت به حرمت و شأن میهمانان، بهویژه نخبگان و جامعه علمی کشور بود. توهم نمکینبودن مجری که تا آنجا پیش میرود که به خود اجازه دهد فردی را در بالاترین سطح ممکن علمی و دانشگاهی تحقیر کند، حکایت از آن دارد که صداوسیما سالیانی است از خود غافل شده و به وضوح از ارزشهای اخلاقی و رسانهای فاصله گرفته است.
در نگاه اول، اقدام شبکه افق در «هدیهدادن کفن و آگهی ترحیم» به یک چهره برجسته علمی و پزشکی همچون پروفسور مریم رزاقیآذر و قبل از او هادی عامل، گزارشگر بنام ورزشی، عجیب و توهینآمیز به نظر میرسد. اما این رفتار سؤالهای فراوانی درباره شایستگی و صلاحیت تصمیمگیران اجرائی رسانه ملی ایجاد میکند که چگونه به خود اجازه میدهند با دعوت از بزرگان عرصه دانش و افتخارات ملی و چهرههای شاخص، هدیهای نمادین اما تلخ را به آنها تقدیم کنند؟ هدیهای که نهتنها بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه تداعیکننده مرگ و از دست رفتن حرمتهای انسانی است.
مهمترین انتقاد در این میان، ضعف مدیریت و درک نادرست سازندگان برنامههای تلویزیونی از جایگاه مخاطب، میهمان و جایگاه علمی آنهاست. کدام رسانه معتبری در اقصینقاط دنیا، میهمانی را بهعنوان چهره ماندگار پزشکی اینگونه تحقیر میکند و با اقدامی نمایشی سعی در جلب توجه دارد؟ درحالیکه این رویکرد ناهنجار و «مثلا خلاقانه» که گویی قرار است با دستاویز نمایش و شوخی، جذابیتی برای مخاطب ایجاد کند، بهشدت بیراهه رفته است.
دستاندرکاران چنین برنامههایی تصور میکنند با هر حرکت شوکهکننده یا متفاوتی میتوانند مخاطب بیشتری جذب کنند، اما در حقیقت اعتبار رسانه را قربانی کرده و موجب تخریب جایگاه خود نزد بینندگان میشوند. سیاستگذارانی که اجازه میدهند چنین رفتارهای خارج از عرف و احترامی انجام شود، فراموش کردهاند که احترام به نخبگان علمی و دانشگاهی، بخشی از سرمایه اجتماعی و هویت فرهنگی یک ملت است و حرمت این سرمایه باید محفوظ بماند.
اینکه یک برنامه تلویزیونی ملی بهجای تولید محتوای فاخر و روشنگر، به شیوههای سطحی متوسل میشود، نهتنها آسیب جدی به چهره دانشگاهی کشور وارد میکند، بلکه نتیجهای جز کاستن از اعتماد عمومی نسبت به رسانه ملی ندارد. رسانهای که باید بهعنوان نهادی فرهنگی و آموزشی، حس مسئولیتپذیری و احترام به مخاطب را در اولویت قرار دهد، نخبگان را تکریم کند و از انجام هر اقدامی که موجب تحقیر یا ناراحتی ایشان میشود، بهشدت پرهیز کند.
در نهایت، چنین اتفاقاتی حامل این پیام است که اگر دستاندرکاران اجرائی رسانه ملی با همین نگاه غیرحرفهای به کار خود ادامه دهند، وجهه و جایگاه اصلی این رسانه بهشدت لطمه خواهد دید؛ کمااینکه لطمه دیده است. برای اصلاح این وضعیت، ضروری است مدیران ارشد رسانه، بهجای سپردن برنامهها به افراد ناآگاه و «پخمگان»، فضای حرفهای را برای شنیدن صدای نخبگان و مردم واقعی باز کنند. حرمتگذاری، تقدیر از دانش و ارائه محتوای غنی و آموزنده، راهکار ماندگاری رسانه در دل مخاطبان است، نه نمایشهای خام و سبک که شأن نخبگان و حیثیت ملی را در یک قاب تنگ و مبتذل قربانی میکند.