دربارۀ لزوم عنایت به نسل پژوهشگرانِ جوان در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
قدرشان را باید شناخت
چندی پیش در مصاحبهای از من پرسیدند که اگر باز هم به دنیا بیایید، همین کارها را انجام میدهید؟ گفتم بله، ولی با یک تفاوت! دیگر نانم را وصلِ این کار نمیکنم. اگر محقق درد معاش نداشته باشد، کار به بار مینشیند و نتیجه میدهد. یکی از دلایلی که باعث میشود محقق جوان یا غیر جوان منابع را کنار هم بچیند، آن است که میخواهد مزدش را بگیرد و به تعبیر مردم به «زخم زندگیاش بزند» یعنی میخواهد زندگی کند و زندگی خرج دارد. اگر هم از «پخته شدن» (تعبیر استاد مجتبائی) خبر داشته باشد، امکان صبر کردن و تأمل کردن و تحمل کردن ندارد.

اصغر دادبه-مدیر بخش ادبیات و عضو شورایعالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی: چندی پیش در مصاحبهای از من پرسیدند که اگر باز هم به دنیا بیایید، همین کارها را انجام میدهید؟ گفتم بله، ولی با یک تفاوت! دیگر نانم را وصلِ این کار نمیکنم. اگر محقق درد معاش نداشته باشد، کار به بار مینشیند و نتیجه میدهد. یکی از دلایلی که باعث میشود محقق جوان یا غیر جوان منابع را کنار هم بچیند، آن است که میخواهد مزدش را بگیرد و به تعبیر مردم به «زخم زندگیاش بزند» یعنی میخواهد زندگی کند و زندگی خرج دارد. اگر هم از «پخته شدن» (تعبیر استاد مجتبائی) خبر داشته باشد، امکان صبر کردن و تأمل کردن و تحمل کردن ندارد.
زندگی کسی که به کار پژوهش میپردازد اگر تأمین شود و دغدغۀ معاش از میان برخیزد طبیعی است که فرصت تأمل بیشتر پیدا میکند و امکان مییابد که کارش «پخته شود». در «چهارمقالۀ» نظامی عروضیسمرقندی، در مقالۀ دبیری داستانی نقل شده از کاتبی از کاتبان خلیفهای از خلفای عباسی که در کار نوشتن نامهای به والی مصر بود. در اثنای کار خدمتگزارش وارد دفتر کارش شد و گفت: «آرد نماند». دبیر چنان پریشان شد که بیاختیار این جمله را در نامه درج کرد. چون نامه جهت بازبینی و تأیید به دست خلیفه رسید حیران ماند و از کاتب، سبب پرسید و کاتب ماجرای «آرد نماند» را باز گفت و خلیفه، برخلاف بسیاری از خلیفهها دستور داد تا نیازهای زندگی کاتب چنان برآورده شود که دغدغۀ معاش پریشانش نسازد.
این داستان چه واقعی باشد، چه ساختگی گویای حقیقتی است انکارناپذیر، این حقیقت که اگر معاش انسان تأمین نباشد هر کار و هر وظیفه که به عهدهاش گذاشته شود با تداعی «آرد نماند = معاش تأمین نیست» ذهنش پریشان میشود و کار، «چنانکه باید» انجام نمیپذیرد.
بنابراین این پرسش که آیا در نسل جوان، پژوهشگر وجود دارد، بیگمان، مثبت است. همیشه و در همۀ دورانها در میان انبوه تحصیلکردگان شماری نهچندانزیاد به پژوهش و تحقیق روی میآوردند و در میان این شمارِ نهچندانزیاد، شماری محدود عاشقانه به کار پژوهش میپرداختند. در روزگار ما نیز وضع به همین منوال است، منتهی افزایش چشمگیر کمیت دانشپژوهان و کاهش کیفیت آموزش، بهویژه در این سالها کیفیت دانش آن شمارِ اندکْ رویآورندگانِ به پژوهش را هم فرو کاسته و در نتیجه به «بازآموزی» در بسیاری زمینهها، بهویژه در زمینۀ آیین پژوهش نیازمندند؛ کار مهمی که در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در حال انجام گرفتن است. در مسیر این تربیتکردنها و آموزشدادنها و رهسپریها چونان «مرغانِ منطقالطیر» که در هر منزل شماری از آنان از رهروی باز میمانند تنیچند از این کوشندگان یا از کوشش بازمیایستند یا به راهی دیگر میروند و سرانجام هم همانسان که آنجا از مجموع مرغان، سی مرغ به مقصد میرسند اینجا هم شماری محدود به مقصد پژوهش واقعی دست مییابند که باید قدرشان را شناخت و نگذاشت «آردشان نماند» یعنی باید زندگیشان را تأمین کرد تا بتوانند عمر در سر کار پژوهش کنند.