|

ابرهايي كه بارور نمي‌شوند

حجت رضاييان . روزنامه‌نگار و مترجم

علم بارورسازي ابرها به عنوان شاخه‌اي از علم تعديل وضع هوا، مجموعه‌اي از فناوري‌هاي ايمن، علمي و ثابت‌شده براي افزايش بارش، کاهش خسارات ناشي از تگرگ و مه و راهکارهايي براي مقابله با آلودگي هواست که از 60 سال گذشته تا‌کنون در 40 کشور جهان استفاده می‌شده است.

10 هزار ميليارد مترمکعب آب در ابرهاي رهگذر
در ايران سالانه 10 هزار ميليارد مترمکعب آب باکيفيت که قابليت تبديل‌شدن به بارش را دارند، از آسمان کشورمان خارج مي‌شود. اين در حالي است که بارورکردن ابرها از «ارزان‌ترين راه‌هاي مقابله با خشک‌سالي» است و خسارات جانبي و پيامدهاي گسترده زيست‌محيطي ساير روش‌ها را ندارد. اين شيوه افزايش بارش براي نخستين‌بار در ايران از سال 1354 تا 1375 از سوی يک شرکت کانادايي در حوضه آبريز سدهاي کرج و جاجرود به‌کار گرفته شد. در آن زمان، شاهد رشد 18 درصدي بارش در مناطق مورد نظر بوديم، اما پس از آن به دليل کمبود منابع مالي و در‌اختيار‌نداشتن هواپيماهاي عملياتي به مقدار کافي فعاليت‌هاي مرتبط با اين فناوري کاهش يافت.
تجربه چين را ناديده نگيريم
اين در حالي است که کشورهايي از جمله چين، استراليا، تايلند و بسياري کشورها که داراي متوسط بارش سالانه بيشتر از ما هستند، در اين زمينه فعاليت‌هاي گسترده‌اي دارند که شايد بهترين مثال و نمونه موفق آن، کشور چين باشد.آب‌و‌هواي بيجينگ در سال 2008، در روز هشتم آگوست -يعني روز افتتاحيه بازي‌هاي المپيک- باراني پيش‌بيني شده بود. در همين زمان دفتر تعديل شرايط آب‌و‌هواي بيجينگ، زمان بسياري را صرف جلوگيري از بارش در اين روز خاص کرد و حتي پس از آن، دولت چين آسماني بدون ابر را وعده داد؛ قولي که به آن عمل شد و چيني‌ها اين شاهکار را با استفاده از هزار و 104 راکت که از 21 سايت پراکندگي بارش در چين پرتاب شد، انجام دادند(www.universetoday.com). اين روش در مناطقي با حداقل ميزان شرجي‌ که ابرهاي کم‌آب‌تري دارند، نيز ‌اجرائی است. باران هنگامي اتفاق مي‌افتد که رطوبت در اطراف ذرات طبيعي در ابرها جمع شوند و ابر به سطح اشباع برسد. در اين زمان ابر ديگر نمي‌تواند رطوبت را در خود نگه دارد و بارش آغاز مي‌شود. بارورسازي ابرها به اين روند از طريق «هسته» اضافي که در اطراف آن آب جمع مي‌شود، به خوبي کمک مي‌کند.

اين هسته‌ها مي‌توانند «نمک»، «کلسيم‌کلريد و يخ خشک» يا «يديد نقره» باشند که چيني‌ها از همين مورد آخر، يعني «يديد نقره»، در هنگام بازي‌هاي المپيک استفاده کردند.
(science.houstoffwerks.com)
واژه غلط «آب‌دزدي» از ابرها
در سال‌هاي اخير، گاه مسئولان و در بسياري موارد رسانه‌ها، از واژه «آب‌دزدي» استفاده کرده‌‌اند و برخي کشورهاي همسايه را عامل خشک‌سالي‌هاي اخير کشورمان دانسته‌اند. اين در حالي است که چرخش آب در سطح زمين و بارورسازي ابرها، اموري عادي‌اند که نشان مي‌دهد چنین اصطلاحي نمي‌تواند درست باشد.
در سال 2008، تحقيقات روي ابرها و آب‌و‌هواي استانبول و ديگر مناطق ترکيه، با هدف مطالعه و تحليل مزاياي بالقوه تغييرات آب‌و‌هوايي در مناطق مختلف اين کشور انجام شد. اين پروژه چشم‌انداز گسترده‌اي را درباره امکان‌سنجي و اثربخشي اصلاح آب‌و‌هوا در اين کشور ارائه کرد و همچنين داده‌هاي اضافي براي مطالعه پديده‌هاي جوي ديگر -که ارزش تحقيقات علمي بالایی دارند- را در دستور قرار داد؛ مانند اثرات گرم‌شدن منطقه‌اي زمين، اثرات گازهاي گلخانه‌اي و بررسي گازهاي شيميايي. ترکيه از آن زمان راهکارهايي براي ايجاد بارش‌هاي مصنوعي ايجاد کرده است؛ اتفاقي که شاهد رشد 10 تا 15 درصدي در بسياري از مناطق مانند درياچه وان بوده‌ايم(ral.ucar.edu).
به نظر مي‌رسد مسئله‌ جدي در کشور ما، تخصيص‌نیافتن بودجه کافي براي خريداري و به‌روزرساني امکانات و تجهيزات و انجام پروژه‌هاي تحقيقاتي در زمينه بارورسازي ابرهاست و متهم‌کردن کشورهاي همسايه به دزدي آب از ابرها کمکي به حل مسئله کم‌آبي نخواهد کرد.
2 ضلع ديگر مثلث خشک‌سالي؛ مصرف سرانه و کاشت‌هاي غلط
از طرف ديگر سرانه مصرف روزانه آب در ايران دو برابر ميانگين جهاني، يعني 300 ليتر است. اين در حالي است که ميزان آبي که در کشور ما در بخش کشاورزي استفاده مي‌شود نيز بسيار بيشتر از ميانگين جهاني است. هر چند وزارت نيرو اين عدد را حدود 90 درصد از منابع آب تجديدپذير و وزارت کشاورزي آن را 60 درصد مي‌دانند، درهر دو صورت اين ميانگين از عدد جهاني بالاتر است. به‌ويژه اگر بدانيم حدود 60 درصد از همين مصرف نيز هدر‌رفت آب است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌هاي مجلس، از 400 ميليارد مترمکعب بارش متوسط سالانه در ايران، 270 ميليارد مترمکعب به دليل تبخيرشدن تلف مي‌شود. بنابراين، از اين منبع تجديدپذير آب حدود 130 ميليارد مترمکعب باقي مي‌ماند که 92 ميليارد مترمکعب به آب‌هاي سطحي مي‌پيوندد و 38 ميليارد مترمکعب به آبخوان‌ها نفوذ مي‌کند.
بر اين اساس، سرانه آب شيرين در دسترس براي هر ايراني در سال 1380، هزارو 800 مترمکعب و براساس پيش‌بيني‌ها در سال 1410 به کمتر از هزار مترمکعب مي‌رسد. در‌حالي‌که اين رقم در سال 1355 حدود هفت هزار مترمکعب براي هر نفر بوده است.
در زمينه کشاورزي «کاشت محصولات آب‌بر» مانند هندوانه و خيار نيز امري مخرب و تهديدکننده براي منابع ذخيره آب در کشور قلمداد مي‌شود. بر اساس آمارهاي سازمان جهاني خواروبار و کشاورزي ملل متحد (فائو)، ايران مقام سوم توليد هندوانه و خيار را در سطح جهان دارد. در کشور خشک و نيمه‌خشک ما سالانه هزارهکتار از اراضي کشور به کشت هندوانه اختصاص داده شده و بيش از
دو‌ميليون و 300‌هزار تن هندوانه در مناطق مختلف کشور توليد و برداشت مي‌شود.
حرف آخر؛ 5 سال زمان مي‌خواهيم
به نظر مي‌رسد اين سه عامل، يعني اختصاص‌نیافتن بودجه لازم و تلاش براي بارورسازي ابرها، مصرف سرانه دوبرابري آب از سوي هر فرد و مصرف و هدررفت بالاي آب در بخش کشاورزي مهم‌ترين مشکلات ما در زمينه خشک‌سالي است.
بنابراين، سه ضلع اين مثلث خشک‌سالي در ايران، هر کدام راهکارهاي علمي و ايمن خاص خود را دارد؛ راهکارهايي که در يک فرايند زماني و برنامه پنج‌ساله توسعه، کاملا مشکلات را قابل حل مي‌کند و از دامنه بحران آب در ايران خواهد کاست. به نظر مي‌رسد ضرورت نگاه علمي و کاربردي به اين مثلث با اتکا به تجربه‌هاي موفق جهاني و منطقه‌اي -به‌ويژه کشور همسايه ما ترکيه- به سهولت مي‌تواند ما را در موقعيتي متفاوت قرار دهد تا پديده خشک‌سالي در ايران از حد نگران‌کننده کنوني خارج شود. گرچه ترديدي نيست که در ميان اين راه‌حل‌ها «اقدام فوري براي باروري ابرها» -که بالاي سر ما سروري مي‌کنند، اما مستور مانده‌‌اند و ما آنها را ناديده گرفته‌ايم- ايران را در حل بحران يادشده چندين گام به جلو مي‌برد تا در يک برنامه ضربتي پنج‌ساله، دو ضلع ديگر اين بحران را نيز مرحله
به مرحله اجرا کنيم.

علم بارورسازي ابرها به عنوان شاخه‌اي از علم تعديل وضع هوا، مجموعه‌اي از فناوري‌هاي ايمن، علمي و ثابت‌شده براي افزايش بارش، کاهش خسارات ناشي از تگرگ و مه و راهکارهايي براي مقابله با آلودگي هواست که از 60 سال گذشته تا‌کنون در 40 کشور جهان استفاده می‌شده است.

10 هزار ميليارد مترمکعب آب در ابرهاي رهگذر
در ايران سالانه 10 هزار ميليارد مترمکعب آب باکيفيت که قابليت تبديل‌شدن به بارش را دارند، از آسمان کشورمان خارج مي‌شود. اين در حالي است که بارورکردن ابرها از «ارزان‌ترين راه‌هاي مقابله با خشک‌سالي» است و خسارات جانبي و پيامدهاي گسترده زيست‌محيطي ساير روش‌ها را ندارد. اين شيوه افزايش بارش براي نخستين‌بار در ايران از سال 1354 تا 1375 از سوی يک شرکت کانادايي در حوضه آبريز سدهاي کرج و جاجرود به‌کار گرفته شد. در آن زمان، شاهد رشد 18 درصدي بارش در مناطق مورد نظر بوديم، اما پس از آن به دليل کمبود منابع مالي و در‌اختيار‌نداشتن هواپيماهاي عملياتي به مقدار کافي فعاليت‌هاي مرتبط با اين فناوري کاهش يافت.
تجربه چين را ناديده نگيريم
اين در حالي است که کشورهايي از جمله چين، استراليا، تايلند و بسياري کشورها که داراي متوسط بارش سالانه بيشتر از ما هستند، در اين زمينه فعاليت‌هاي گسترده‌اي دارند که شايد بهترين مثال و نمونه موفق آن، کشور چين باشد.آب‌و‌هواي بيجينگ در سال 2008، در روز هشتم آگوست -يعني روز افتتاحيه بازي‌هاي المپيک- باراني پيش‌بيني شده بود. در همين زمان دفتر تعديل شرايط آب‌و‌هواي بيجينگ، زمان بسياري را صرف جلوگيري از بارش در اين روز خاص کرد و حتي پس از آن، دولت چين آسماني بدون ابر را وعده داد؛ قولي که به آن عمل شد و چيني‌ها اين شاهکار را با استفاده از هزار و 104 راکت که از 21 سايت پراکندگي بارش در چين پرتاب شد، انجام دادند(www.universetoday.com). اين روش در مناطقي با حداقل ميزان شرجي‌ که ابرهاي کم‌آب‌تري دارند، نيز ‌اجرائی است. باران هنگامي اتفاق مي‌افتد که رطوبت در اطراف ذرات طبيعي در ابرها جمع شوند و ابر به سطح اشباع برسد. در اين زمان ابر ديگر نمي‌تواند رطوبت را در خود نگه دارد و بارش آغاز مي‌شود. بارورسازي ابرها به اين روند از طريق «هسته» اضافي که در اطراف آن آب جمع مي‌شود، به خوبي کمک مي‌کند.

اين هسته‌ها مي‌توانند «نمک»، «کلسيم‌کلريد و يخ خشک» يا «يديد نقره» باشند که چيني‌ها از همين مورد آخر، يعني «يديد نقره»، در هنگام بازي‌هاي المپيک استفاده کردند.
(science.houstoffwerks.com)
واژه غلط «آب‌دزدي» از ابرها
در سال‌هاي اخير، گاه مسئولان و در بسياري موارد رسانه‌ها، از واژه «آب‌دزدي» استفاده کرده‌‌اند و برخي کشورهاي همسايه را عامل خشک‌سالي‌هاي اخير کشورمان دانسته‌اند. اين در حالي است که چرخش آب در سطح زمين و بارورسازي ابرها، اموري عادي‌اند که نشان مي‌دهد چنین اصطلاحي نمي‌تواند درست باشد.
در سال 2008، تحقيقات روي ابرها و آب‌و‌هواي استانبول و ديگر مناطق ترکيه، با هدف مطالعه و تحليل مزاياي بالقوه تغييرات آب‌و‌هوايي در مناطق مختلف اين کشور انجام شد. اين پروژه چشم‌انداز گسترده‌اي را درباره امکان‌سنجي و اثربخشي اصلاح آب‌و‌هوا در اين کشور ارائه کرد و همچنين داده‌هاي اضافي براي مطالعه پديده‌هاي جوي ديگر -که ارزش تحقيقات علمي بالایی دارند- را در دستور قرار داد؛ مانند اثرات گرم‌شدن منطقه‌اي زمين، اثرات گازهاي گلخانه‌اي و بررسي گازهاي شيميايي. ترکيه از آن زمان راهکارهايي براي ايجاد بارش‌هاي مصنوعي ايجاد کرده است؛ اتفاقي که شاهد رشد 10 تا 15 درصدي در بسياري از مناطق مانند درياچه وان بوده‌ايم(ral.ucar.edu).
به نظر مي‌رسد مسئله‌ جدي در کشور ما، تخصيص‌نیافتن بودجه کافي براي خريداري و به‌روزرساني امکانات و تجهيزات و انجام پروژه‌هاي تحقيقاتي در زمينه بارورسازي ابرهاست و متهم‌کردن کشورهاي همسايه به دزدي آب از ابرها کمکي به حل مسئله کم‌آبي نخواهد کرد.
2 ضلع ديگر مثلث خشک‌سالي؛ مصرف سرانه و کاشت‌هاي غلط
از طرف ديگر سرانه مصرف روزانه آب در ايران دو برابر ميانگين جهاني، يعني 300 ليتر است. اين در حالي است که ميزان آبي که در کشور ما در بخش کشاورزي استفاده مي‌شود نيز بسيار بيشتر از ميانگين جهاني است. هر چند وزارت نيرو اين عدد را حدود 90 درصد از منابع آب تجديدپذير و وزارت کشاورزي آن را 60 درصد مي‌دانند، درهر دو صورت اين ميانگين از عدد جهاني بالاتر است. به‌ويژه اگر بدانيم حدود 60 درصد از همين مصرف نيز هدر‌رفت آب است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌هاي مجلس، از 400 ميليارد مترمکعب بارش متوسط سالانه در ايران، 270 ميليارد مترمکعب به دليل تبخيرشدن تلف مي‌شود. بنابراين، از اين منبع تجديدپذير آب حدود 130 ميليارد مترمکعب باقي مي‌ماند که 92 ميليارد مترمکعب به آب‌هاي سطحي مي‌پيوندد و 38 ميليارد مترمکعب به آبخوان‌ها نفوذ مي‌کند.
بر اين اساس، سرانه آب شيرين در دسترس براي هر ايراني در سال 1380، هزارو 800 مترمکعب و براساس پيش‌بيني‌ها در سال 1410 به کمتر از هزار مترمکعب مي‌رسد. در‌حالي‌که اين رقم در سال 1355 حدود هفت هزار مترمکعب براي هر نفر بوده است.
در زمينه کشاورزي «کاشت محصولات آب‌بر» مانند هندوانه و خيار نيز امري مخرب و تهديدکننده براي منابع ذخيره آب در کشور قلمداد مي‌شود. بر اساس آمارهاي سازمان جهاني خواروبار و کشاورزي ملل متحد (فائو)، ايران مقام سوم توليد هندوانه و خيار را در سطح جهان دارد. در کشور خشک و نيمه‌خشک ما سالانه هزارهکتار از اراضي کشور به کشت هندوانه اختصاص داده شده و بيش از
دو‌ميليون و 300‌هزار تن هندوانه در مناطق مختلف کشور توليد و برداشت مي‌شود.
حرف آخر؛ 5 سال زمان مي‌خواهيم
به نظر مي‌رسد اين سه عامل، يعني اختصاص‌نیافتن بودجه لازم و تلاش براي بارورسازي ابرها، مصرف سرانه دوبرابري آب از سوي هر فرد و مصرف و هدررفت بالاي آب در بخش کشاورزي مهم‌ترين مشکلات ما در زمينه خشک‌سالي است.
بنابراين، سه ضلع اين مثلث خشک‌سالي در ايران، هر کدام راهکارهاي علمي و ايمن خاص خود را دارد؛ راهکارهايي که در يک فرايند زماني و برنامه پنج‌ساله توسعه، کاملا مشکلات را قابل حل مي‌کند و از دامنه بحران آب در ايران خواهد کاست. به نظر مي‌رسد ضرورت نگاه علمي و کاربردي به اين مثلث با اتکا به تجربه‌هاي موفق جهاني و منطقه‌اي -به‌ويژه کشور همسايه ما ترکيه- به سهولت مي‌تواند ما را در موقعيتي متفاوت قرار دهد تا پديده خشک‌سالي در ايران از حد نگران‌کننده کنوني خارج شود. گرچه ترديدي نيست که در ميان اين راه‌حل‌ها «اقدام فوري براي باروري ابرها» -که بالاي سر ما سروري مي‌کنند، اما مستور مانده‌‌اند و ما آنها را ناديده گرفته‌ايم- ايران را در حل بحران يادشده چندين گام به جلو مي‌برد تا در يک برنامه ضربتي پنج‌ساله، دو ضلع ديگر اين بحران را نيز مرحله
به مرحله اجرا کنيم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها