|

روزنامه‌نگاري حرفه‌اي و رفع اتهام از فضاي مجازي

پژمان موسوي

توييتر محدوديت کاراکتر دارد، کسي مطالب بلند اينستاگرام را در پست و استوري دنبال نمي‌کند و يادداشت‌ها و گزارش‌هاي تفصيلي در تلگرام خريداري ندارد؛ اين واقعيت حاکم بر فضاي مجازي در روزگار ماست؛ روزگاري که دقيقا به دليلِ همين واقعيت، فعالان شبکه‌هاي اجتماعي و برخي روزنامه‌نگاران، دست از حرفه‌اي‌گري برداشته‌اند و هم‌نوا با کاربران، هم‌رنگ آنان شده‌اند. خطر بزرگ دقيقا همين هم‌رنگ‌شدن است و گريز از اين وضعيت خطرناک، فقط با روزنامه‌نگاري حرفه‌اي و بازتاب آن در فضاي مجازي ممکن است.

فضاي مجازي مزاياي بسيار دارد؛ انحصار اطلاعات را شکسته، به آزادي بيان ياري رسانده، امکان دسترسي همگان به ديدگاه‌ها و نظرگاه‌هاي مختلف را فراهم کرده، نقد دولتمردان را در فضايي آزاد ممکن کرده و فضايي تعاملي، مشارکتي و دوطرفه را براي توليدکنندگان محتوا و مخاطبان به وجود آورده است.‌در کنار اين مزاياي برجسته و بسيار اساسي، فضاي مجازي و پلتفرم‌هاي موجود در آن، اين امکان را به همگان داده‌اند تا هر چيزي را به عنوان خبر/واقعيت منتشر کنند، شايعه را در جاي حقيقت بنشانند، تمرکز را از مخاطب بگيرند، دريايي از اطلاعات درست و نادرست را همه‌روزه عرضه و امکان تحليل و تفسير را از آنان سلب كنند. البته اين معايب، هيچ‌کدام عيب ذاتي فضاي مجازي نيستند و رفتار غيرحرفه‌اي کاربران اين معايب را براي فضاي مجازي رقم زده و اين خطايی استراتژيک است که ما فضاي مجازي را عامل هرج‌ومرج رسانه‌اي در ايران امروز بدانيم.
البته از مخاطب عام که نمي‌توان انتظار رفتاری حرفه‌اي داشت اما روزنامه‌نگاران، فعالان فضاي مجازي و برخي سرآمدان گروه‌هاي مرجع افرادي هستند که مي‌توانند فضاي مجازي را حرفه‌اي‌تر از آنچه هست، کنند و بعضا نمي‌کنند. اين سه دسته، جداي از اينکه هيچ‌گاه شايعه را به‌جاي حقيقت نمي‌نشانند و تلاش مي‌کنند هرچه منتشر مي‌کنند با فکت و منبعِ معتبر باشد، بايد به مخاطب اين کُد را بدهند که فضاي مجازي امکان تفسير و تحليل به آنها نمي‌دهد و جاي تفسير و تحليل، روزنامه‌ها و مجلات مکتوب است؛ در واقع روزنامه‌نگاران و فعالان حوزه مجازي، با اين کار خود فضاي مجازي را از تهديد براي نشريات مکتوب، به فرصتی براي آنها تبدیل مي‌کنند. صفحات مجازي روزنامه‌ها و مجلات، بهترين مکان براي اين کار هستند؛ فضايي که ادمين‌هاي آن اصول کار در فضاي مجازي را مي‌شناسند و مي‌توانند با رعايت برخي اصول، از فضاي مجازي براي نسخه کاغذي مخاطب بياورند.
صفحات مجازي روزنامه‌ها و مجلات يک تفاوت اساسي ديگر هم با ساير صفحات دارد و آن اين است که با طرح تحليل‌گونه يک خبر يا سوژه خبري، ذهن مخاطب خود را به سمت تحليل و تفسير مي‌برد و با هدايت وي به سمت نسخه کاغذي يا وب يک رسانه حرفه‌اي، تمرکز را که از او نمي‌گيرد هيچ، دقيقا به او فرصتي براي انديشه و تمرکز مي‌دهد و اين دقيقا تفاوت نگاه حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي به فضاي مجازي است.
اين نقش را روزنامه‌نگاران فعال در فضاي مجازي که در يک روزنامه يا رسانه حرفه‌اي مشغول به کار هستند، خيلي بهتر از صفحات مجازي آن روزنامه يا رسانه مي‌توانند ايفا کنند؛ اين روزنامه‌نگاران در کنار تشويق مخاطبان خود به مطالعه گزارش‌هاي تفسيري و تحليل‌هاي کارشناسي رسانه متبوع خود، اصولا مي‌توانند براي مخاطبان‌شان نقش فردي را ايفا کنند که به دنبال طرح يک شايعه، داغ‌کردن فيک يک موضوع يا انتشار اطلاعات بر مبناي حدس و گمان نيستند و مبناي عملشان گزاره‌هايي درست با امکان تحليل و تفسير براي مخاطب است. در واقع يک روزنامه‌نگارِ حرفه‌اي هيچ‌گاه مخاطب را موجودي تصور نمي‌کند که بايد تمرکز را با انتشار اطلاعات گوناگون و خبرهاي بي‌نهايت از او گرفت، بلکه او را کاربري مي‌بيند که بايد به او قدرت تحليل و تفسير داد و او را از درياي اطلاعاتي که فقط يک وجب عمق دارند، دور کرد. اگر روزنامه‌نگاران حرفه‌اي بتوانند اين نقش را به‌خوبي ايفا کنند، هم مي‌توانند اعتماد مخاطب را به دست آورند، هم براي روزنامه و رسانه‌شان مخاطب و تيراژ بياورند و هم فضاي مجازي را از اين اتهام بزرگ که برخي آن را جايي براي انتشار شايعه و دروغ مي‌دانند، مبرا کنند.

توييتر محدوديت کاراکتر دارد، کسي مطالب بلند اينستاگرام را در پست و استوري دنبال نمي‌کند و يادداشت‌ها و گزارش‌هاي تفصيلي در تلگرام خريداري ندارد؛ اين واقعيت حاکم بر فضاي مجازي در روزگار ماست؛ روزگاري که دقيقا به دليلِ همين واقعيت، فعالان شبکه‌هاي اجتماعي و برخي روزنامه‌نگاران، دست از حرفه‌اي‌گري برداشته‌اند و هم‌نوا با کاربران، هم‌رنگ آنان شده‌اند. خطر بزرگ دقيقا همين هم‌رنگ‌شدن است و گريز از اين وضعيت خطرناک، فقط با روزنامه‌نگاري حرفه‌اي و بازتاب آن در فضاي مجازي ممکن است.

فضاي مجازي مزاياي بسيار دارد؛ انحصار اطلاعات را شکسته، به آزادي بيان ياري رسانده، امکان دسترسي همگان به ديدگاه‌ها و نظرگاه‌هاي مختلف را فراهم کرده، نقد دولتمردان را در فضايي آزاد ممکن کرده و فضايي تعاملي، مشارکتي و دوطرفه را براي توليدکنندگان محتوا و مخاطبان به وجود آورده است.‌در کنار اين مزاياي برجسته و بسيار اساسي، فضاي مجازي و پلتفرم‌هاي موجود در آن، اين امکان را به همگان داده‌اند تا هر چيزي را به عنوان خبر/واقعيت منتشر کنند، شايعه را در جاي حقيقت بنشانند، تمرکز را از مخاطب بگيرند، دريايي از اطلاعات درست و نادرست را همه‌روزه عرضه و امکان تحليل و تفسير را از آنان سلب كنند. البته اين معايب، هيچ‌کدام عيب ذاتي فضاي مجازي نيستند و رفتار غيرحرفه‌اي کاربران اين معايب را براي فضاي مجازي رقم زده و اين خطايی استراتژيک است که ما فضاي مجازي را عامل هرج‌ومرج رسانه‌اي در ايران امروز بدانيم.
البته از مخاطب عام که نمي‌توان انتظار رفتاری حرفه‌اي داشت اما روزنامه‌نگاران، فعالان فضاي مجازي و برخي سرآمدان گروه‌هاي مرجع افرادي هستند که مي‌توانند فضاي مجازي را حرفه‌اي‌تر از آنچه هست، کنند و بعضا نمي‌کنند. اين سه دسته، جداي از اينکه هيچ‌گاه شايعه را به‌جاي حقيقت نمي‌نشانند و تلاش مي‌کنند هرچه منتشر مي‌کنند با فکت و منبعِ معتبر باشد، بايد به مخاطب اين کُد را بدهند که فضاي مجازي امکان تفسير و تحليل به آنها نمي‌دهد و جاي تفسير و تحليل، روزنامه‌ها و مجلات مکتوب است؛ در واقع روزنامه‌نگاران و فعالان حوزه مجازي، با اين کار خود فضاي مجازي را از تهديد براي نشريات مکتوب، به فرصتی براي آنها تبدیل مي‌کنند. صفحات مجازي روزنامه‌ها و مجلات، بهترين مکان براي اين کار هستند؛ فضايي که ادمين‌هاي آن اصول کار در فضاي مجازي را مي‌شناسند و مي‌توانند با رعايت برخي اصول، از فضاي مجازي براي نسخه کاغذي مخاطب بياورند.
صفحات مجازي روزنامه‌ها و مجلات يک تفاوت اساسي ديگر هم با ساير صفحات دارد و آن اين است که با طرح تحليل‌گونه يک خبر يا سوژه خبري، ذهن مخاطب خود را به سمت تحليل و تفسير مي‌برد و با هدايت وي به سمت نسخه کاغذي يا وب يک رسانه حرفه‌اي، تمرکز را که از او نمي‌گيرد هيچ، دقيقا به او فرصتي براي انديشه و تمرکز مي‌دهد و اين دقيقا تفاوت نگاه حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي به فضاي مجازي است.
اين نقش را روزنامه‌نگاران فعال در فضاي مجازي که در يک روزنامه يا رسانه حرفه‌اي مشغول به کار هستند، خيلي بهتر از صفحات مجازي آن روزنامه يا رسانه مي‌توانند ايفا کنند؛ اين روزنامه‌نگاران در کنار تشويق مخاطبان خود به مطالعه گزارش‌هاي تفسيري و تحليل‌هاي کارشناسي رسانه متبوع خود، اصولا مي‌توانند براي مخاطبان‌شان نقش فردي را ايفا کنند که به دنبال طرح يک شايعه، داغ‌کردن فيک يک موضوع يا انتشار اطلاعات بر مبناي حدس و گمان نيستند و مبناي عملشان گزاره‌هايي درست با امکان تحليل و تفسير براي مخاطب است. در واقع يک روزنامه‌نگارِ حرفه‌اي هيچ‌گاه مخاطب را موجودي تصور نمي‌کند که بايد تمرکز را با انتشار اطلاعات گوناگون و خبرهاي بي‌نهايت از او گرفت، بلکه او را کاربري مي‌بيند که بايد به او قدرت تحليل و تفسير داد و او را از درياي اطلاعاتي که فقط يک وجب عمق دارند، دور کرد. اگر روزنامه‌نگاران حرفه‌اي بتوانند اين نقش را به‌خوبي ايفا کنند، هم مي‌توانند اعتماد مخاطب را به دست آورند، هم براي روزنامه و رسانه‌شان مخاطب و تيراژ بياورند و هم فضاي مجازي را از اين اتهام بزرگ که برخي آن را جايي براي انتشار شايعه و دروغ مي‌دانند، مبرا کنند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها