|

سرحدی‌زاده سیاست‌مدار کاریزماتیک

علی شاملو

ابوالقاسم سرحدی‌زاده هم درگذشت. او مردی بود که تمام جوانی خود را وقف انقلاب کرد. تحمل شکنجه‌های زندان سبب شد دست و پای سمت راستش از حرکت بیفتد. البته مرحوم سرحدی‌زاده بارها گفته بود به علت زندان به این مشکلات دچار نشده است؛ بلکه به علت فشارهای عصبی به این حال‌و‌روز افتاده است. آن مرحوم تا آخرین روزهای حیات در ۷۵سالگی کاریزمای یک فعال سیاسی را داشت و ‌می‌توان گفت در حوزه اقتصاد و اشتغال صاحب‌نظر بود. او اعتقاد داشت مدیران برای بهبود موقعیت کشور باید بهتر ببینند و درک کنند. سرحدی‌زاده در سخنانی در مجلس گفته بود: «یک نگاهی به اوضاع‌و‌احوال جهانی داشته باشیم و ببینیم که در صحنه جهانی در کجا قرار داریم، چه اوضاع و احوالی بر جهان حاکم است و ما به‌عنوان یک ملت انقلابی در چه جایگاهی هستیم و چه راه و روشی را باید اتخاذ کنیم؟ به‌هر‌صورت این شرایط فعلی ماست و اگر این بخش را توسعه بدهیم و این راه را دنبال کنیم، برای داشتن یک آینده خوب، مطمئن خواهیم بود؛ اما امروز در دنیا موضوع اشتغال و جمعیت، محیط زیست و انرژی مسئله اساسی است که ذهن همه حکومت‌های جهان را به خودش مشغول کرده؛ یعنی شما هیچ کشور و هیچ دولتی را نمی‌توانید پیدا کنید که فارغ از دغدغه خاطر در این سه مقوله باشد». سرحدی‌زاده اعتقاد داشت که: «اشتغال موضوع مهمی است که بسیاری از کشورها درگیر آن هستند».

زنده‌یاد سرحدی‌زاده پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی به حزب ملل اسلامی پیوست. در مهر ۱۳۴۴، همراه با دستگیری‌ اعضای حزب، دستگیر شد؛ به‌طوری‌که در‌این‌باره گفته است: «ارتباط با احزاب داشته‌ام؛ ولی فکر کنم که احزاب نتوانستند به جایگاه شایسته‌ای در ایران برسند که نمی‌دانم علت آن چیست؟ مردم از حزب کمتر استقبال می‌کنند؛ در‌حالی‌که فردی که ‌دارای شایستگی‌های لازم باشد، در میان مردم با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شود تا یک حزب». او، پس از پیروزی انقلاب با سپاه پاسداران همکاری می‌کرد و سابقه عضویت در شورای سرپرستی و قائم‌مقام بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی را نیز در کارنامه خود داشت. سرحدی‌زاده درباره تصدی بنیاد جانبازان و مستضعفان گفته بود: «زمانی که این تصدی را بر‌عهده داشتم، روزنامه‌های آیندگان را به این بنیاد واگذار کردم که بعدا نام آن به صبح آزادگان تغییر یافت. من فکر می‌کنم با وجود برخوردهایی که با روزنامه‌ها داشته‌اند، این روزنامه‌ها نسبت به قبل بسیار قوی‌تر شده‌اند. در گذشته (قبل از انقلاب) چند روزنامه بود که محتوای چندانی نداشتند؛ گرچه در زندان به سر می‌بردیم، غذای‌مان روزنامه اطلاعات و کیهان بود. بالاخره انقلاب شد و روزنامه‌های خودمان درآمدند». او از خاطرات خود درباره نگاه به مطبوعات در دهه اول انقلاب گفته است: «از سوی دفتر امام (ره) رهنمودهای سودمندی صورت می‌گرفت. من فکر کنم اکنون شرایط به نفع روزنامه‌ها در حال پیش‌رفتن است. فضای جامعه تغییر کرده و‌ پیشرفته شده است. مردم خیلی سریع حساسیت نشان می‌دهند». ریاست شورای سرپرستی زندان‌ها نیز برای مدت کوتاهی بر‌عهده او بود. سرحدی‌زاده همچنین وزیر کار و امور اجتماعی در دولت سوم پس از انقلاب بود که در دوران وزارت او تنش‌های فراوانی میان وزارت کار و شورای نگهبان درباره حق بیمه کارگران کارگاه‌های زیر پنج‌نفره (شورای نگهبان ملزم‌کردن کارفرما به پرداخت حق بیمه را خلاف شرع می‌دانست)، زمینه‌ساز تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. اوچندین دوره ریاست هیئت‌مدیره اتاق تعاون ایران را بر‌عهده داشت. مرحوم سرحدی‌زاده در هیئت مرکزی خانه کارگر نیز عضو بوده است. او نمایندگی مجالس سوم، پنجم و ششم را نیز بر‌عهده داشت. در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر سکته مغزی از ادامه فعالیت در مجلس باز‌ماند. او معتقد بود: «در کشورهای دیگر نظمی وجود دارد که همیشه اگر کارگری بخواهد برای کارفرمایی کاری انجام دهد، باید زندگی آن کارگر تأمین شده باشد تا بتواند کاری کند؛ اما در کشور ما آن‌قدر حواس کارگر به فشارهای معیشتی معطوف است که اصلا ایمنی و آرامشی ندارد و هیچ ‌روحیه‌ای هم که بتواند به کار بپردازد و انگیزه برای کار آن وجود داشته باشد، وجود ندارد. البته قانون کار در یکی از موادش اشاره کرده که باید دستمزد کارگران بر‌اساس آن نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام می‌کند، پرداخت شود؛ اما هیچ‌وقت ‌نتوانستیم این موضوع را اجرا کنیم. زنده‌یاد سرحدی‌زاده معتقد بود: «تا مسائل سیاسی حل نشوند، موضوع اقتصاد حل نمی‌شود. تا نظم و عدالت وجود نداشته باشد، امکان ندارد موضوع اشتغال و اقتصاد را سروسامان بدهیم. هرچه تلاش می‌کنیم که نقش بخش خصوصی را زیاد کنیم، باز هم استقبال نمی‌شود. مگر ممکن است اقتصاد چیز جدایی باشد، با عوامل مختلفی حتی بخش فرهنگی و ایدئولوژی‌ها ارتباط تنگانگ دارد». روحش شاد.

ابوالقاسم سرحدی‌زاده هم درگذشت. او مردی بود که تمام جوانی خود را وقف انقلاب کرد. تحمل شکنجه‌های زندان سبب شد دست و پای سمت راستش از حرکت بیفتد. البته مرحوم سرحدی‌زاده بارها گفته بود به علت زندان به این مشکلات دچار نشده است؛ بلکه به علت فشارهای عصبی به این حال‌و‌روز افتاده است. آن مرحوم تا آخرین روزهای حیات در ۷۵سالگی کاریزمای یک فعال سیاسی را داشت و ‌می‌توان گفت در حوزه اقتصاد و اشتغال صاحب‌نظر بود. او اعتقاد داشت مدیران برای بهبود موقعیت کشور باید بهتر ببینند و درک کنند. سرحدی‌زاده در سخنانی در مجلس گفته بود: «یک نگاهی به اوضاع‌و‌احوال جهانی داشته باشیم و ببینیم که در صحنه جهانی در کجا قرار داریم، چه اوضاع و احوالی بر جهان حاکم است و ما به‌عنوان یک ملت انقلابی در چه جایگاهی هستیم و چه راه و روشی را باید اتخاذ کنیم؟ به‌هر‌صورت این شرایط فعلی ماست و اگر این بخش را توسعه بدهیم و این راه را دنبال کنیم، برای داشتن یک آینده خوب، مطمئن خواهیم بود؛ اما امروز در دنیا موضوع اشتغال و جمعیت، محیط زیست و انرژی مسئله اساسی است که ذهن همه حکومت‌های جهان را به خودش مشغول کرده؛ یعنی شما هیچ کشور و هیچ دولتی را نمی‌توانید پیدا کنید که فارغ از دغدغه خاطر در این سه مقوله باشد». سرحدی‌زاده اعتقاد داشت که: «اشتغال موضوع مهمی است که بسیاری از کشورها درگیر آن هستند».

زنده‌یاد سرحدی‌زاده پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی به حزب ملل اسلامی پیوست. در مهر ۱۳۴۴، همراه با دستگیری‌ اعضای حزب، دستگیر شد؛ به‌طوری‌که در‌این‌باره گفته است: «ارتباط با احزاب داشته‌ام؛ ولی فکر کنم که احزاب نتوانستند به جایگاه شایسته‌ای در ایران برسند که نمی‌دانم علت آن چیست؟ مردم از حزب کمتر استقبال می‌کنند؛ در‌حالی‌که فردی که ‌دارای شایستگی‌های لازم باشد، در میان مردم با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شود تا یک حزب». او، پس از پیروزی انقلاب با سپاه پاسداران همکاری می‌کرد و سابقه عضویت در شورای سرپرستی و قائم‌مقام بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی را نیز در کارنامه خود داشت. سرحدی‌زاده درباره تصدی بنیاد جانبازان و مستضعفان گفته بود: «زمانی که این تصدی را بر‌عهده داشتم، روزنامه‌های آیندگان را به این بنیاد واگذار کردم که بعدا نام آن به صبح آزادگان تغییر یافت. من فکر می‌کنم با وجود برخوردهایی که با روزنامه‌ها داشته‌اند، این روزنامه‌ها نسبت به قبل بسیار قوی‌تر شده‌اند. در گذشته (قبل از انقلاب) چند روزنامه بود که محتوای چندانی نداشتند؛ گرچه در زندان به سر می‌بردیم، غذای‌مان روزنامه اطلاعات و کیهان بود. بالاخره انقلاب شد و روزنامه‌های خودمان درآمدند». او از خاطرات خود درباره نگاه به مطبوعات در دهه اول انقلاب گفته است: «از سوی دفتر امام (ره) رهنمودهای سودمندی صورت می‌گرفت. من فکر کنم اکنون شرایط به نفع روزنامه‌ها در حال پیش‌رفتن است. فضای جامعه تغییر کرده و‌ پیشرفته شده است. مردم خیلی سریع حساسیت نشان می‌دهند». ریاست شورای سرپرستی زندان‌ها نیز برای مدت کوتاهی بر‌عهده او بود. سرحدی‌زاده همچنین وزیر کار و امور اجتماعی در دولت سوم پس از انقلاب بود که در دوران وزارت او تنش‌های فراوانی میان وزارت کار و شورای نگهبان درباره حق بیمه کارگران کارگاه‌های زیر پنج‌نفره (شورای نگهبان ملزم‌کردن کارفرما به پرداخت حق بیمه را خلاف شرع می‌دانست)، زمینه‌ساز تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. اوچندین دوره ریاست هیئت‌مدیره اتاق تعاون ایران را بر‌عهده داشت. مرحوم سرحدی‌زاده در هیئت مرکزی خانه کارگر نیز عضو بوده است. او نمایندگی مجالس سوم، پنجم و ششم را نیز بر‌عهده داشت. در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر سکته مغزی از ادامه فعالیت در مجلس باز‌ماند. او معتقد بود: «در کشورهای دیگر نظمی وجود دارد که همیشه اگر کارگری بخواهد برای کارفرمایی کاری انجام دهد، باید زندگی آن کارگر تأمین شده باشد تا بتواند کاری کند؛ اما در کشور ما آن‌قدر حواس کارگر به فشارهای معیشتی معطوف است که اصلا ایمنی و آرامشی ندارد و هیچ ‌روحیه‌ای هم که بتواند به کار بپردازد و انگیزه برای کار آن وجود داشته باشد، وجود ندارد. البته قانون کار در یکی از موادش اشاره کرده که باید دستمزد کارگران بر‌اساس آن نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام می‌کند، پرداخت شود؛ اما هیچ‌وقت ‌نتوانستیم این موضوع را اجرا کنیم. زنده‌یاد سرحدی‌زاده معتقد بود: «تا مسائل سیاسی حل نشوند، موضوع اقتصاد حل نمی‌شود. تا نظم و عدالت وجود نداشته باشد، امکان ندارد موضوع اشتغال و اقتصاد را سروسامان بدهیم. هرچه تلاش می‌کنیم که نقش بخش خصوصی را زیاد کنیم، باز هم استقبال نمی‌شود. مگر ممکن است اقتصاد چیز جدایی باشد، با عوامل مختلفی حتی بخش فرهنگی و ایدئولوژی‌ها ارتباط تنگانگ دارد». روحش شاد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها