|

دانشورزى چيست؟

محمدرضا توکلى صابرى. نویسنده و مترجم کتاب‌های پزشکی و علمی

1- دانشورزى (science) عبارت است از كوشش دسته‌جمعى عقل سلیم انسان‌ها در جست‌وجوى شناخت جهان در گذر تاریخ، بدون توجه به ایمان و مذهب آنها. دانشورزى همیشه در محدوده جهان تجربى، قابل مشاهده، مستقیم یا غیرمستقیم و در نهایت آزمایش‌پذیر كار مى‌كند. «ریچارد فاینمن»، فیزیك‌دان نابغه آمریكایى و برنده جایزه نوبل، دانشورزى را چنین تعریف مى‌كند: «دانشورزى شیوه‌اى براى آموزش چگونگى شناخت چیزهاست، چه چیزى شناخته‌شده نیست، تا چه حدى چیزها شناخته شده‌اند (زیرا هر چیزى به‌طور مطلق شناخته‌شده نیست)، چگونه با شك و عدم یقین برخورد كرد، چگونه درمورد چیزها فكر كرد تا بتوان داورى كرد و چگونه صدق را از كذب و نمایش تشخیص داد».

2- انسان شیوه‌هاى متعددى براى پاسخ به پرسش‌هاى خود ابداع كرده است مانند فلسفه، مذهب، سنت‌ها و... دانشورزى یكى از شیوه‌هاى شناخت جهان طبیعى است، اما بهترین آن كه ما را سریع‌تر به شناخت حقیقت جهان مى‌رساند. دانشورزى ما را از توجیه و باور بى‌دلیل رها مى‌كند. ارزش تفكر دانشورزانه بسیار زیاد است. با این روش مى‌توانیم از جهت‌گیرى نادرست و احتمال خطا پیشگیرى كنیم. دانشورزى رهایى است. هدف دانشورزى ماجراجویى براى كشف حقیقت است، نه توده‌اى از حقایق روى هم انباشته‌شده. دانشورزى خطركردن و ورود به دنیاى ناشناخته‌هاست.
3- دانشورزى انباشت اطلاعات و آمار نیست، بلكه معرفت یكپارچه و واحدى است كه جهان‌بینى ما را مى‌سازد. تفاوت این جهان‌بینى واحد با دیگر معرفت‌هاى بشرى در این است كه فقط یك نوع حقیقت در آن وجود دارد. حقیقت دانشورزانه (scientific fact) در همه رشته‌هاى آن یكى است. كشف اتم و ساختمان آن توسط فیزیك‌دان‌ها منجر به ساخت تركیبات متعدد شیمیایى معدنى و آلى توسط شیمى‌دان‌ها شد. تأثیر این تركیبات شیمیایى توسط زیست‌شناسان، فیزیولوژیست‌ها و فارماكولوژیست‌ها منجر به پیدایش داروهاى زیادى شد كه در پزشكى به كار مى‌رود. متخصصان محیط زیست اثر مفید یا زیان‌بار این تركیبات را روى محیط زیست بررسى مى‌كنند. به‌همین‌ترتیب سایر رشته‌هاى دانشورزى به تحقیق و پژوهش روى این تركیبات پرداختند؛ یعنى همه رشته‌هاى دانشورزى به طریقى با هم پیوسته و مرتبط هستند.
4- براى فهم فرایند پیشرفت دانشورزى تصور كنید كه در اتاقى كه چند در دارد، ایستاده‌اید. هنگامى كه هریك از درها را باز مى‌كنید، به اتاقى وارد مى‌شوید كه آن هم چند در دارد و وقتى هریك از این درها را باز كنید، باز به اتاق‌هاى دیگرى وارد مى‌شوید كه چند در دارد و این گشودن درها و ورود به اتاق جدید تا بى‌نهایت ادامه دارد. این‌چنین است فرایند دانشورزانه كه با هر پرسش، پرسش‌هاى دیگرى پیش مى‌آید و دانشورزى سعى مى‌كند به آن پاسخى دهد و دانشورزى پیشرفت مى‌كند.
5- در زمان قرون وسطا كه كلیسا بر تمام شئون زندگى اروپاییان حكمرانى مى‌كرد، دانشمندان و علمایى كه به مطالعه طبیعت یا ستاره‌شناسى مى‌پرداختند، با یك معرفت یكپارچه سروكار داشتند. احكام نجوم با طب و كیمیاگرى درآمیخته بود و الهیات و كلام با احكام نجوم. همه این علوم با تعلیمات كلیسا و ایمان دینى آنها هیچ تضادى نداشت. دانشمندان و علما از نظر كاربردى به همه علوم به یك چشم نگاه مى‌كردند و همه معرفت‌ها علوم دینى محسوب مى‌شدند، زیرا معتقد بودند همه علوم براى شناخت دین و خداوند لازم است. همه دانشمندان و فلاسفه مجبور بودند عقاید خود را براساس تعالیم كلیسا تنظیم كنند. در واقع هر چیزى كه درباره مسیحیت گفته مى‌شد، تا آنجایى كه به نفع آن بود، هیچ مشكلى پیش نمى‌آورد. ولى كم‌كم از اواخر قرن شانزدهم فلاسفه‌اى كه درباره طبیعیات تحقیق مى‌كردند، به‌تدریج دریافتند كه تعالیم كلیسا درمورد فلسفه طبیعى مانند ستاره‌شناسى با حقیقت جور درنمى‌آید؛ بنابراین آنها به دو حقیقت معتقد شدند: حقیقت مذهبى كه بر پایه تعالیم كلیسا بود و حقیقت منطقى كه بر پایه استدلال عقلى و منطقى و در نتیجه محاسبه ریاضى و مشاهده به دست مى‌آمد.
6- به‌تدریج فلاسفه طبیعى دانش جدیدى را ایجاد كردند كه تجربه و آزمایش هم در آن به كار مى‌رفت. «كوپرنیك» كه مردى مذهبى بود، تعالیم كلیسا را درباره مركزیت زمین نادیده گرفت و كره زمین و انسان را از مركز جهان به گوشه‌اى انداخت. «گالیله» با استفاده از دوربین‌ها و پاندول‌هایش، روش مشاهده و آزمایش را وارد دانشورزى كرد و آنها را همراه با روش عقلانى و منطقى براى كشف طبیعت به كار برد. درحالى‌كه تا پیش از او در حوزه‌هاى علمیه جهان مسیحیت و جهان اسلام روش شناخت طبیعت روش عقلى و نقلى بود. «گالیله» نشان داد كه ماه نیز مانند زمین است. «وهلر» با سنتز اوره نشان داد مواد آلى با مواد معدنى فرقى ندارند و مى‌توان آنها را هم در لوله آزمایشگاه ساخت. «داروین» نشان داد كه انسان هم بخشى از جهان بیولوژیك است و به خانواده بقیه جانوران تعلق دارد. «اینشتین»، «واتسون»، «كریك» و... به‌تدریج حقایق دانشورزانه را كشف كردند. كلیسا از صحنه علم و دیكته‌كردن جهان‌بینى خود بر فلاسفه و دانشمندان خارج شد و دانشورزان آزادى یافتند تا درباره هر چیز به تحقیق و پژوهش بپردازند و آزاد باشند تا نتیجه پژوهش خود را منتشر كنند، اگرچه در تضاد با تعلیمات كلیسا باشد. هر دانشورزى بر شانه دانشورز دیگرى مى‌ایستاد و افق دید خود را وسیع‌تر مى‌كرد. از وقتى كه «كوپرنیك» نظریه خورشیدمركزى را اعلام كرد، دانشورزانى مانند «كپلر»، «گالیله»، «نیوتن»، «اینشتین»، «هاوكینز» و دانشورزان دیگر بر شانه هم ایستادند و دانشورزى را به‌طور پیوسته گسترش دادند.
7- هیچ موضوعى از نظر دانشورزان بى‌ارزش نیست. آنها همیشه به‌دنبال كشف طبیعت و فاش‌كردن رازهاى آن هستند. از نظر آنها هر موضوعى قابل بررسى و مطالعه است، حتى موضوعات شبه‌دانشورزى. وقتى موضوعى در دانشورزى رد شد، یعنى با آزمایش‌ها و مشاهدات مكرر توسط دانشورزان مختلف در مكان‌هاى مختلف ابطال شد، دیگر از حیطه دانشورزى خارج مى‌شود؛ اما اگر با آزمایش‌هاى مكرر ابطال نشد، به شكل قانون درمى‌آید. قانون دانشورزانه توصیف یك پدیده پیوسته قابل تكرار است كه همیشه در معرض تأیید یا ردشدن قرار دارد.
8- دانشورزى به پژوهش درباره پدیده‌هاى طبیعى، از هر نوع مى‌پردازد؛ از پدیده‌هاى فیزیكى تا زیست‌شناختى و حتى جامعه‌شناختى. دانشورزان همه پدیده‌ها را از حوادثى كه بر آغاز عالم رفته است تا پیدایش منظومه شمسى، پیدایش انسان، الگوى مهاجرت پرندگان، ساختار اتم و فرایند توارث و ژن‌ها، به روش خاص خود كه روش دانشورزانه نامیده مى‌شود، بررسى و مطالعه مى‌كنند؛ روشى كه بسیار جدى و عینى است و بر پایه مشاهده و آزمایش قرار دارد. دانشورزى به انسان قدرت تسلط بر طبیعت و دست‌كارى در آن، مانند شكستن اتم، سنتز تركیبات شیمیایى و مهندسى ژنتیك و پیش‌بینى وقوع كسوف و خسوف، بارندگى و توفان و حوادث اجتماعى را مى‌دهد.
9- دانشورزان با مشاهده پیرامون خود به نتایجى مى‌رسند، سپس با انجام آزمایش به بررسى این نتایج می‌پردازند و به نظریه‌اى مى‌رسند كه یك ایده و حقیقت تازه‌اى را بیان مى‌كند؛ اما اگر بعدها مدارك و شواهد جدید یا بهترى پیدا شد، باید آن را در نظریه خود بگنجانند و اگر با نظریه خود در تضاد بود، نظریه را به دور انداخته و بر پایه مدارك و شواهد جدید نظریه دیگرى را بسازند. دانشورزى همیشه در حال حركت است، اما هیچ‌گاه به مقصد نمى‌رسد؛ یعنى همیشه در حال ویرایش فرضیه‌ها و نظریه‌هاى خویش است. دانشورزى یكى از چند فعالیت محدود انسانى است كه در آن خودویرایشى وجود دارد؛ شاید تنها فعالیتى است كه در آن خطاها به‌طور نظام‌مند (سیستماتیك) نقد و اغلب به‌موقع تصحیح مى‌شود. دانشورزان همیشه به‌دنبال كشف مطالب جدید هستند. اینكه چه مى‌دانیم یا چقدر مى‌دانیم، آن‌قدرها مهم نیست تا آنكه چگونه به دانستن آن موضوع رسیده‌ایم و این مهم‌ترین تفاوت دانشورزى با سایر معارف دیگر است.
10- دانشورزى نام بزرگ‌ترین ابداع شناختى بشریت و بزرگ‌ترین انقلاب اوست. روش دانشورزانه و برخورد با جهان واقعى انسان را به كلى تغییر داد و باز هم تغییر خواهد داد. دانشورزى ما را از زنجیر اسارت طبیعت آزاد کرد. دانش ما از جهان ناقص و ناكافى است ولى همین‌قدر كه تاكنون به آن دست یافته‌ایم و فناورى‌هاى حاصل از آن بسیار ارزشمند است. دانشورزى تهیه آنتى‌بیوتیك‌ها، واكسن‌ها، پیش‌بینى هوا، تلفن، تلویزیون، پرواز با هواپیما، الكتریسیته و بسیارى از فناورى‌ها را تهیه كرده كه زندگى ما را بهتر، درازتر و آسوده‌تر کرده؛ اما چیزهاى وحشتناك دیگرى را هم فراهم کرده است؛ بمب شیمیایى و اتمى و زیست‌شناختى، هواپیماهاى بمب‌افكن، آتشبارهاى زمینى و هوایى و موشك‌هاى قاره‌پیما.
11- دانشورزى یك تیغ دولبه است. یك ضرب‌المثل بودایى مى‌گوید: به هر فرد كلید دروازه‌هاى بهشت داده شده است، این كلید دروازه‌هاى دوزخ را نیز باز مى‌كند. دانشورزى نیز همین‌طور است؛ كلیدى است براى گشودن دروازه‌هاى بهشت و نیز دوزخ. از انرژى اتمى مى‌توان الكتریسیته تولید كرد و تاریكى و سرما را از میان برد یا مى‌توان بمب اتمى درست كرد و جهانى را ویران كرد. دانشورزى یك سیستم سرد و بى‌تفاوت است كه حاوى هیچ‌گونه ارزش اخلاقى نیست. ارزش‌هاى اخلاقى از دین، مذهب، ایدئولوژى و فلسفه زندگى ما بیرون مى‌آید. دانشورزى روش كشف، شناخت و فهم طبیعت و استفاده از آن براى هر هدف و غایت است. ابزارى است كه مى‌تواند براى خیر و شر به كار رود. این ما انسان‌ها هستیم كه تعیین‌كننده شیوه كاربرد آن هستیم. اگر با نیت خیر آن را به كار بگیریم، به رفاه و سعادت انسان یارى مى‌دهد و اگر در راه شر آن را به كار ببریم، رنج و درد مى‌آورد.
12- دانشورزى با فرضیه‌سازى درباره یك پدیده طبیعى آغاز مى‌شود و سپس با مشاهده بیشتر و آزمایش آن فرضیه به اثبات یا ابطال آن پدیده مى‌پردازد. باید دانست كه فرضیه‌سازى در دانشورزى شرایطى دارد و دانشورز به آزمایش هر فرضیه نمى‌پردازد.

1- دانشورزى (science) عبارت است از كوشش دسته‌جمعى عقل سلیم انسان‌ها در جست‌وجوى شناخت جهان در گذر تاریخ، بدون توجه به ایمان و مذهب آنها. دانشورزى همیشه در محدوده جهان تجربى، قابل مشاهده، مستقیم یا غیرمستقیم و در نهایت آزمایش‌پذیر كار مى‌كند. «ریچارد فاینمن»، فیزیك‌دان نابغه آمریكایى و برنده جایزه نوبل، دانشورزى را چنین تعریف مى‌كند: «دانشورزى شیوه‌اى براى آموزش چگونگى شناخت چیزهاست، چه چیزى شناخته‌شده نیست، تا چه حدى چیزها شناخته شده‌اند (زیرا هر چیزى به‌طور مطلق شناخته‌شده نیست)، چگونه با شك و عدم یقین برخورد كرد، چگونه درمورد چیزها فكر كرد تا بتوان داورى كرد و چگونه صدق را از كذب و نمایش تشخیص داد».

2- انسان شیوه‌هاى متعددى براى پاسخ به پرسش‌هاى خود ابداع كرده است مانند فلسفه، مذهب، سنت‌ها و... دانشورزى یكى از شیوه‌هاى شناخت جهان طبیعى است، اما بهترین آن كه ما را سریع‌تر به شناخت حقیقت جهان مى‌رساند. دانشورزى ما را از توجیه و باور بى‌دلیل رها مى‌كند. ارزش تفكر دانشورزانه بسیار زیاد است. با این روش مى‌توانیم از جهت‌گیرى نادرست و احتمال خطا پیشگیرى كنیم. دانشورزى رهایى است. هدف دانشورزى ماجراجویى براى كشف حقیقت است، نه توده‌اى از حقایق روى هم انباشته‌شده. دانشورزى خطركردن و ورود به دنیاى ناشناخته‌هاست.
3- دانشورزى انباشت اطلاعات و آمار نیست، بلكه معرفت یكپارچه و واحدى است كه جهان‌بینى ما را مى‌سازد. تفاوت این جهان‌بینى واحد با دیگر معرفت‌هاى بشرى در این است كه فقط یك نوع حقیقت در آن وجود دارد. حقیقت دانشورزانه (scientific fact) در همه رشته‌هاى آن یكى است. كشف اتم و ساختمان آن توسط فیزیك‌دان‌ها منجر به ساخت تركیبات متعدد شیمیایى معدنى و آلى توسط شیمى‌دان‌ها شد. تأثیر این تركیبات شیمیایى توسط زیست‌شناسان، فیزیولوژیست‌ها و فارماكولوژیست‌ها منجر به پیدایش داروهاى زیادى شد كه در پزشكى به كار مى‌رود. متخصصان محیط زیست اثر مفید یا زیان‌بار این تركیبات را روى محیط زیست بررسى مى‌كنند. به‌همین‌ترتیب سایر رشته‌هاى دانشورزى به تحقیق و پژوهش روى این تركیبات پرداختند؛ یعنى همه رشته‌هاى دانشورزى به طریقى با هم پیوسته و مرتبط هستند.
4- براى فهم فرایند پیشرفت دانشورزى تصور كنید كه در اتاقى كه چند در دارد، ایستاده‌اید. هنگامى كه هریك از درها را باز مى‌كنید، به اتاقى وارد مى‌شوید كه آن هم چند در دارد و وقتى هریك از این درها را باز كنید، باز به اتاق‌هاى دیگرى وارد مى‌شوید كه چند در دارد و این گشودن درها و ورود به اتاق جدید تا بى‌نهایت ادامه دارد. این‌چنین است فرایند دانشورزانه كه با هر پرسش، پرسش‌هاى دیگرى پیش مى‌آید و دانشورزى سعى مى‌كند به آن پاسخى دهد و دانشورزى پیشرفت مى‌كند.
5- در زمان قرون وسطا كه كلیسا بر تمام شئون زندگى اروپاییان حكمرانى مى‌كرد، دانشمندان و علمایى كه به مطالعه طبیعت یا ستاره‌شناسى مى‌پرداختند، با یك معرفت یكپارچه سروكار داشتند. احكام نجوم با طب و كیمیاگرى درآمیخته بود و الهیات و كلام با احكام نجوم. همه این علوم با تعلیمات كلیسا و ایمان دینى آنها هیچ تضادى نداشت. دانشمندان و علما از نظر كاربردى به همه علوم به یك چشم نگاه مى‌كردند و همه معرفت‌ها علوم دینى محسوب مى‌شدند، زیرا معتقد بودند همه علوم براى شناخت دین و خداوند لازم است. همه دانشمندان و فلاسفه مجبور بودند عقاید خود را براساس تعالیم كلیسا تنظیم كنند. در واقع هر چیزى كه درباره مسیحیت گفته مى‌شد، تا آنجایى كه به نفع آن بود، هیچ مشكلى پیش نمى‌آورد. ولى كم‌كم از اواخر قرن شانزدهم فلاسفه‌اى كه درباره طبیعیات تحقیق مى‌كردند، به‌تدریج دریافتند كه تعالیم كلیسا درمورد فلسفه طبیعى مانند ستاره‌شناسى با حقیقت جور درنمى‌آید؛ بنابراین آنها به دو حقیقت معتقد شدند: حقیقت مذهبى كه بر پایه تعالیم كلیسا بود و حقیقت منطقى كه بر پایه استدلال عقلى و منطقى و در نتیجه محاسبه ریاضى و مشاهده به دست مى‌آمد.
6- به‌تدریج فلاسفه طبیعى دانش جدیدى را ایجاد كردند كه تجربه و آزمایش هم در آن به كار مى‌رفت. «كوپرنیك» كه مردى مذهبى بود، تعالیم كلیسا را درباره مركزیت زمین نادیده گرفت و كره زمین و انسان را از مركز جهان به گوشه‌اى انداخت. «گالیله» با استفاده از دوربین‌ها و پاندول‌هایش، روش مشاهده و آزمایش را وارد دانشورزى كرد و آنها را همراه با روش عقلانى و منطقى براى كشف طبیعت به كار برد. درحالى‌كه تا پیش از او در حوزه‌هاى علمیه جهان مسیحیت و جهان اسلام روش شناخت طبیعت روش عقلى و نقلى بود. «گالیله» نشان داد كه ماه نیز مانند زمین است. «وهلر» با سنتز اوره نشان داد مواد آلى با مواد معدنى فرقى ندارند و مى‌توان آنها را هم در لوله آزمایشگاه ساخت. «داروین» نشان داد كه انسان هم بخشى از جهان بیولوژیك است و به خانواده بقیه جانوران تعلق دارد. «اینشتین»، «واتسون»، «كریك» و... به‌تدریج حقایق دانشورزانه را كشف كردند. كلیسا از صحنه علم و دیكته‌كردن جهان‌بینى خود بر فلاسفه و دانشمندان خارج شد و دانشورزان آزادى یافتند تا درباره هر چیز به تحقیق و پژوهش بپردازند و آزاد باشند تا نتیجه پژوهش خود را منتشر كنند، اگرچه در تضاد با تعلیمات كلیسا باشد. هر دانشورزى بر شانه دانشورز دیگرى مى‌ایستاد و افق دید خود را وسیع‌تر مى‌كرد. از وقتى كه «كوپرنیك» نظریه خورشیدمركزى را اعلام كرد، دانشورزانى مانند «كپلر»، «گالیله»، «نیوتن»، «اینشتین»، «هاوكینز» و دانشورزان دیگر بر شانه هم ایستادند و دانشورزى را به‌طور پیوسته گسترش دادند.
7- هیچ موضوعى از نظر دانشورزان بى‌ارزش نیست. آنها همیشه به‌دنبال كشف طبیعت و فاش‌كردن رازهاى آن هستند. از نظر آنها هر موضوعى قابل بررسى و مطالعه است، حتى موضوعات شبه‌دانشورزى. وقتى موضوعى در دانشورزى رد شد، یعنى با آزمایش‌ها و مشاهدات مكرر توسط دانشورزان مختلف در مكان‌هاى مختلف ابطال شد، دیگر از حیطه دانشورزى خارج مى‌شود؛ اما اگر با آزمایش‌هاى مكرر ابطال نشد، به شكل قانون درمى‌آید. قانون دانشورزانه توصیف یك پدیده پیوسته قابل تكرار است كه همیشه در معرض تأیید یا ردشدن قرار دارد.
8- دانشورزى به پژوهش درباره پدیده‌هاى طبیعى، از هر نوع مى‌پردازد؛ از پدیده‌هاى فیزیكى تا زیست‌شناختى و حتى جامعه‌شناختى. دانشورزان همه پدیده‌ها را از حوادثى كه بر آغاز عالم رفته است تا پیدایش منظومه شمسى، پیدایش انسان، الگوى مهاجرت پرندگان، ساختار اتم و فرایند توارث و ژن‌ها، به روش خاص خود كه روش دانشورزانه نامیده مى‌شود، بررسى و مطالعه مى‌كنند؛ روشى كه بسیار جدى و عینى است و بر پایه مشاهده و آزمایش قرار دارد. دانشورزى به انسان قدرت تسلط بر طبیعت و دست‌كارى در آن، مانند شكستن اتم، سنتز تركیبات شیمیایى و مهندسى ژنتیك و پیش‌بینى وقوع كسوف و خسوف، بارندگى و توفان و حوادث اجتماعى را مى‌دهد.
9- دانشورزان با مشاهده پیرامون خود به نتایجى مى‌رسند، سپس با انجام آزمایش به بررسى این نتایج می‌پردازند و به نظریه‌اى مى‌رسند كه یك ایده و حقیقت تازه‌اى را بیان مى‌كند؛ اما اگر بعدها مدارك و شواهد جدید یا بهترى پیدا شد، باید آن را در نظریه خود بگنجانند و اگر با نظریه خود در تضاد بود، نظریه را به دور انداخته و بر پایه مدارك و شواهد جدید نظریه دیگرى را بسازند. دانشورزى همیشه در حال حركت است، اما هیچ‌گاه به مقصد نمى‌رسد؛ یعنى همیشه در حال ویرایش فرضیه‌ها و نظریه‌هاى خویش است. دانشورزى یكى از چند فعالیت محدود انسانى است كه در آن خودویرایشى وجود دارد؛ شاید تنها فعالیتى است كه در آن خطاها به‌طور نظام‌مند (سیستماتیك) نقد و اغلب به‌موقع تصحیح مى‌شود. دانشورزان همیشه به‌دنبال كشف مطالب جدید هستند. اینكه چه مى‌دانیم یا چقدر مى‌دانیم، آن‌قدرها مهم نیست تا آنكه چگونه به دانستن آن موضوع رسیده‌ایم و این مهم‌ترین تفاوت دانشورزى با سایر معارف دیگر است.
10- دانشورزى نام بزرگ‌ترین ابداع شناختى بشریت و بزرگ‌ترین انقلاب اوست. روش دانشورزانه و برخورد با جهان واقعى انسان را به كلى تغییر داد و باز هم تغییر خواهد داد. دانشورزى ما را از زنجیر اسارت طبیعت آزاد کرد. دانش ما از جهان ناقص و ناكافى است ولى همین‌قدر كه تاكنون به آن دست یافته‌ایم و فناورى‌هاى حاصل از آن بسیار ارزشمند است. دانشورزى تهیه آنتى‌بیوتیك‌ها، واكسن‌ها، پیش‌بینى هوا، تلفن، تلویزیون، پرواز با هواپیما، الكتریسیته و بسیارى از فناورى‌ها را تهیه كرده كه زندگى ما را بهتر، درازتر و آسوده‌تر کرده؛ اما چیزهاى وحشتناك دیگرى را هم فراهم کرده است؛ بمب شیمیایى و اتمى و زیست‌شناختى، هواپیماهاى بمب‌افكن، آتشبارهاى زمینى و هوایى و موشك‌هاى قاره‌پیما.
11- دانشورزى یك تیغ دولبه است. یك ضرب‌المثل بودایى مى‌گوید: به هر فرد كلید دروازه‌هاى بهشت داده شده است، این كلید دروازه‌هاى دوزخ را نیز باز مى‌كند. دانشورزى نیز همین‌طور است؛ كلیدى است براى گشودن دروازه‌هاى بهشت و نیز دوزخ. از انرژى اتمى مى‌توان الكتریسیته تولید كرد و تاریكى و سرما را از میان برد یا مى‌توان بمب اتمى درست كرد و جهانى را ویران كرد. دانشورزى یك سیستم سرد و بى‌تفاوت است كه حاوى هیچ‌گونه ارزش اخلاقى نیست. ارزش‌هاى اخلاقى از دین، مذهب، ایدئولوژى و فلسفه زندگى ما بیرون مى‌آید. دانشورزى روش كشف، شناخت و فهم طبیعت و استفاده از آن براى هر هدف و غایت است. ابزارى است كه مى‌تواند براى خیر و شر به كار رود. این ما انسان‌ها هستیم كه تعیین‌كننده شیوه كاربرد آن هستیم. اگر با نیت خیر آن را به كار بگیریم، به رفاه و سعادت انسان یارى مى‌دهد و اگر در راه شر آن را به كار ببریم، رنج و درد مى‌آورد.
12- دانشورزى با فرضیه‌سازى درباره یك پدیده طبیعى آغاز مى‌شود و سپس با مشاهده بیشتر و آزمایش آن فرضیه به اثبات یا ابطال آن پدیده مى‌پردازد. باید دانست كه فرضیه‌سازى در دانشورزى شرایطى دارد و دانشورز به آزمایش هر فرضیه نمى‌پردازد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها