همهچیز از کلمات ساخته میشود
شرق: «دیگر نمیدانم که آیا به خواب میروم یا خوابام نمیبرد. اگر میبرد، به جایی بیرون از خودِ خواب میبردم، به آن حلقههای سیارکهای یخینِ همواره در حرکت که حفره تاریک و بیحرکت فراموشی را احاطه میکند. گویی هرگز به درون آن خلأ پرسایه راه نمییابم». گفتوگوهای سزار آیرا اینگونه آغاز میشود. این کتاب نخستین بار در سال 2007 منتشر شد و چنانکه در یادداشت مترجمِ «گفتوگوها»، ونداد جلیلی آمده است سزار آیرا در آن مضامینی از قبیلِ خاطره و کار حافظه، خواب و بیداری، تجربه عینی و بازسازی، را پیش میکشد و همچنین از سینمای صنعتی و پیوندش با سیاست، بازنمایی و تصویر، تماشا و تلویزیون، صنعت فرهنگ عامه و تفریحات مخاطب تودهوار، سطوح واقعیت و تقابل و درآمیختناش با قصه، خود و دیگری، روشنفکری و ایدهآلیسم، اندیشیدن و کلمه و البته گفتوگو، سخن به میان میآورد. «نویسنده در این رمان کوتاه شیوه روایی اعتنابرانگیزی به کار بسته است که در آن عناصر بهیادآوردن، بازگفتن، تأمل، تعمق، تأویل، تضاد و دیالوگ و از فنون حکایت، نقل قول غیرمستقیم آزاد و گفتار درونی غیرمستقیم بهره برده و ترکیبی یکپارچه ساخته است که تازگی دارد». سزار آیرا،
نویسنده آرژانتینیِ متولد 1949 در جنوب ایالت بوئنسآیرس به دنیا آمد. «او که گوهر پنهان ادبیات آرژانتین نام گرفته، در نگارش رمان و نمایشنامه پرکار است و پرشمار مقاله و نقد در روزنامهها و مجلات تحریر کرده، و دستی توانا هم در ترجمه دارد». کتابِ «گفتوگو»های آیرا روایتِ جذابی از یادآوریِ شبانه مکالمات روزانه و تفسیر و بازآراییِ آنهاست. «در این رمانِ کوتاه و گیرا، شیوه روایی آیرا متنوع، چندلایه، حکایتگون و درنگبرانگیز و بدیع است». در بخشی از کتاب میخوانیم: «میباید به این مباحثهها حساس باشیم، زیرا تا اندازهای به ما ربط مییافت. نکته خوشآیند گفتوگو همین بود که در آنها دیگری بهراستی دیگری باشد و اندیشهاش از نفوذ مخاطبش به دور. شبهنگام که در تنهایی باز به سراغ گفتوگوها میرفتم، به هنرمند و فیلسوفی مبدل میشدم که مواد خام را به شیوه دلخواهاش به کار میگیرد، مانند کارگردان فیلم که هر کار میخواهد یا میتواند با فیلمنامه میکند. میباید من نیز با وحدت برتر آفرینشِ دستهجمعی رویاروی شوم، اگرچه تشبیه کارم به فیلم بیعیب نبود زیرا من نه با دوربین و بازیگر و صحنه که صرفاً با اندیشه کار میکردم و اندیشه از
کلمات ساخته میشود و بس. همهچیز از کلمات ساخته میشد و کلمه وظیفهاش را به انجام رسانیده بود. خاطرجمع بودم که وظیفهاش را درست انجام داده بود. کلمات در گوریدهای آشفته برخاسته و در مارپیچهایی چرخیده بود، هر بار بالاتر رفته بود، برخوردکنان به هم و جداشونده از هم...».
گفتوگوها، سزار آیرا، ترجمه ونداد جلیلی، نشر آگه
شرق: «دیگر نمیدانم که آیا به خواب میروم یا خوابام نمیبرد. اگر میبرد، به جایی بیرون از خودِ خواب میبردم، به آن حلقههای سیارکهای یخینِ همواره در حرکت که حفره تاریک و بیحرکت فراموشی را احاطه میکند. گویی هرگز به درون آن خلأ پرسایه راه نمییابم». گفتوگوهای سزار آیرا اینگونه آغاز میشود. این کتاب نخستین بار در سال 2007 منتشر شد و چنانکه در یادداشت مترجمِ «گفتوگوها»، ونداد جلیلی آمده است سزار آیرا در آن مضامینی از قبیلِ خاطره و کار حافظه، خواب و بیداری، تجربه عینی و بازسازی، را پیش میکشد و همچنین از سینمای صنعتی و پیوندش با سیاست، بازنمایی و تصویر، تماشا و تلویزیون، صنعت فرهنگ عامه و تفریحات مخاطب تودهوار، سطوح واقعیت و تقابل و درآمیختناش با قصه، خود و دیگری، روشنفکری و ایدهآلیسم، اندیشیدن و کلمه و البته گفتوگو، سخن به میان میآورد. «نویسنده در این رمان کوتاه شیوه روایی اعتنابرانگیزی به کار بسته است که در آن عناصر بهیادآوردن، بازگفتن، تأمل، تعمق، تأویل، تضاد و دیالوگ و از فنون حکایت، نقل قول غیرمستقیم آزاد و گفتار درونی غیرمستقیم بهره برده و ترکیبی یکپارچه ساخته است که تازگی دارد». سزار آیرا،
نویسنده آرژانتینیِ متولد 1949 در جنوب ایالت بوئنسآیرس به دنیا آمد. «او که گوهر پنهان ادبیات آرژانتین نام گرفته، در نگارش رمان و نمایشنامه پرکار است و پرشمار مقاله و نقد در روزنامهها و مجلات تحریر کرده، و دستی توانا هم در ترجمه دارد». کتابِ «گفتوگو»های آیرا روایتِ جذابی از یادآوریِ شبانه مکالمات روزانه و تفسیر و بازآراییِ آنهاست. «در این رمانِ کوتاه و گیرا، شیوه روایی آیرا متنوع، چندلایه، حکایتگون و درنگبرانگیز و بدیع است». در بخشی از کتاب میخوانیم: «میباید به این مباحثهها حساس باشیم، زیرا تا اندازهای به ما ربط مییافت. نکته خوشآیند گفتوگو همین بود که در آنها دیگری بهراستی دیگری باشد و اندیشهاش از نفوذ مخاطبش به دور. شبهنگام که در تنهایی باز به سراغ گفتوگوها میرفتم، به هنرمند و فیلسوفی مبدل میشدم که مواد خام را به شیوه دلخواهاش به کار میگیرد، مانند کارگردان فیلم که هر کار میخواهد یا میتواند با فیلمنامه میکند. میباید من نیز با وحدت برتر آفرینشِ دستهجمعی رویاروی شوم، اگرچه تشبیه کارم به فیلم بیعیب نبود زیرا من نه با دوربین و بازیگر و صحنه که صرفاً با اندیشه کار میکردم و اندیشه از
کلمات ساخته میشود و بس. همهچیز از کلمات ساخته میشد و کلمه وظیفهاش را به انجام رسانیده بود. خاطرجمع بودم که وظیفهاش را درست انجام داده بود. کلمات در گوریدهای آشفته برخاسته و در مارپیچهایی چرخیده بود، هر بار بالاتر رفته بود، برخوردکنان به هم و جداشونده از هم...».
گفتوگوها، سزار آیرا، ترجمه ونداد جلیلی، نشر آگه