|

حق بر شهر؛ حقی برای زیست در آرامش و امنیت

شرق: حق به شهر حقی است هدف‌مند و جمعی؛ نه حقی انحصاری و فردی و دربرگیرنده‌ نه تنها حق کارگران صنعتی، تولیدی و ساختمانی بلکه حق همه‌ کسانی که به تجدید تولید زندگی روزمره کمک می‌کنند. حق به شهر باید نه به عنوان حق به آنچه وجود دارد بلکه همچنین به عنوان حق به بازسازی و بازآفرینی شهر به عنوان بدنه‌ سیاسی جامعه‌محور در تصویری کاملا متفاوت دیده شود ـ‌چیزی که فقر و نابرابری اجتماعی را ریشه‌کن می‌کند و بر زخم انحطاط وحشتناک زیست‌محیطی مرهم می‌نهد. برای اینکه چنین شود، تولید اشکال ویرانگر زاد و رشد شهری که انباشت همیشگی سرمایه را تسهیل می‌کند، باید متوقف شود. نکته‌ای که پیروز حناچی، شهردار تهران، درباره آن بیان کرده است: «تهران باید به شهری انسان‌محور و مبتنی بر حمل‌ونقل عمومی تبدیل شود و هیچ شکی نیست که باید پیاده‌راه را توسعه بدهیم و از حرکت خودرو کم کنیم. ایجاد مسیرهای دسترسی مناسب، حذف زواید فیزیکی، رنگ‌آمیزی نوار زرد بر نیمکت‌ها و سطل‌های‌ زباله برای کم‌بینایان، به‌ کار بردن علایم راهنمایی ویژه و استفاده از گونه‌های گیاهی متناسب بر اساس ضوابط باغ‌گل نابینایان در اولویت برنامه‌های مناسب‌سازی‌های مزبور است. وقتی شهری برای همه است که فضاهای عمومی برای تمام اقشار جامعه قابل استفاده باشد. همچنین در خصوص توسعه رویکرد اصلی ما توسعه محلات است.» دیوید هاروی یکی از متفکرانی است که درباره مفهوم حق بر شهر مقالات زیادی دارد. هاروی در تشریح پرداخت خود از «حق به شهر» پیشنهاد می‌کند که مفهوم «کار» از تعریف محدود وابسته به شکل صنعتی آن به زمینه‌های وسیع‌تر کاری بسط یابد که در تولید و بازتولید زندگی روزمره‌ هر چه شهری‌ترشده صورت می‌گیرد. از نظر او تمایز بین مبارزه‌ مبتنی بر کار و مبتنی بر مردم رفته رفته کمرنگ می‌شود، همچون این اندیشه که طبقه و کار در محل تولید و نه در محل بازتولید اجتماعی در خانواده تعریف می‌شوند. هاروی همچنین می‌گوید: «آنانی که آب لوله‌کشی را به منازل ما می‌رسانند همان قدر در مبارزه برای کیفیت بهتر زندگی اهمیت دارند که کسانی که لوله و شیر آب را در کارخانه می‌سازند. آنانی که آذوقه را به شهر می‌رسانند (ازجمله دستفروشان) درست همان قدر اهمیت دارند که کسانی که آن را تولید می‌کنند. آنانی که غذا را می‌پزند پیش از اینکه خورده شود (فروشندگان خیابانی ذرت یا هات‌داگ یا کسانی که روی اجاق‌های آشپزخانه‌ منازل یا آتش هیزم عرق می‌ریزند) به همین ترتیب به آن غذا ارزش می‌افزایند، قبل از اینکه هضم شود. به این ترتیب کار جمعی که در تولید و بازتولید زندگی شهری به کار می‌رود، باید با جدیت بیشتر در تفکر و سازماندهی چپ جای گیرد.» حالا که صحبت از متفکران حق بر شهر شد، بد نیست با نظریه آنری لوفور هم درباره مفهوم حق بر شهر آشنا شوید. او می‌گوید که «برخلاف آنکه سرمایه بسان هیولایی عمومی است؛ اما غنای اجتماعی را درست زمانی از بین می‌برد که مشغول تولید ثروت‌های خصوصی و پیش‌راندن افراد خصوصی است. سرمایه کشمکش سیاسی را تا حدی بالا می‌برد که دولت‌ها و دستگاه‌های دولتی سر تعظیم در برابر آن فرود می‌آورند.» حالا بعد از تمام این مطالب، شهرداری تهران در دوره جدید تغییر ریل داده است و تهران را به سمت شهر انسان‌محور برده است. شهری که در مقابل شهر خودرومحور تعریف شده است. منظور توجه به نمود غیرفیزیکی انسان است که از ویژگی‌های اساسی آن می‌توان به همراهی تمامی ابعاد شهر با آسایش و آرامش انسان اشاره کرد. به بیان دیگر شهر انسان‌محور شهری است که انسانیت در آن جاری است و آزادی و امنیت و زیبایی و خوانایی دارد که تمام اینها از کنش اجتماعی شهروندان به دست آمده است. از دیگر اقدامات شهرداری تهران در دوره جدید در این زمینه، امکان حضور اقشار خاص در شهر بوده است. تقویت هویت محله‌ای، بازشناسی هویت و میراث فرهنگی شهر، توجه به عدالت اجتماعی، ایجاد زمینه برای مشارکت شهروندان، ارتقای آموزش‌های شهروندان، نشاط و امید اجتماعی، برابری خدمات‌رسانی بین محلات مختلف تهران، توجه به تهیه المان‌های شهری انسان‌محور ازجمله اقدامات شهرداری تهران در دوره جدید بوده است.

شرق: حق به شهر حقی است هدف‌مند و جمعی؛ نه حقی انحصاری و فردی و دربرگیرنده‌ نه تنها حق کارگران صنعتی، تولیدی و ساختمانی بلکه حق همه‌ کسانی که به تجدید تولید زندگی روزمره کمک می‌کنند. حق به شهر باید نه به عنوان حق به آنچه وجود دارد بلکه همچنین به عنوان حق به بازسازی و بازآفرینی شهر به عنوان بدنه‌ سیاسی جامعه‌محور در تصویری کاملا متفاوت دیده شود ـ‌چیزی که فقر و نابرابری اجتماعی را ریشه‌کن می‌کند و بر زخم انحطاط وحشتناک زیست‌محیطی مرهم می‌نهد. برای اینکه چنین شود، تولید اشکال ویرانگر زاد و رشد شهری که انباشت همیشگی سرمایه را تسهیل می‌کند، باید متوقف شود. نکته‌ای که پیروز حناچی، شهردار تهران، درباره آن بیان کرده است: «تهران باید به شهری انسان‌محور و مبتنی بر حمل‌ونقل عمومی تبدیل شود و هیچ شکی نیست که باید پیاده‌راه را توسعه بدهیم و از حرکت خودرو کم کنیم. ایجاد مسیرهای دسترسی مناسب، حذف زواید فیزیکی، رنگ‌آمیزی نوار زرد بر نیمکت‌ها و سطل‌های‌ زباله برای کم‌بینایان، به‌ کار بردن علایم راهنمایی ویژه و استفاده از گونه‌های گیاهی متناسب بر اساس ضوابط باغ‌گل نابینایان در اولویت برنامه‌های مناسب‌سازی‌های مزبور است. وقتی شهری برای همه است که فضاهای عمومی برای تمام اقشار جامعه قابل استفاده باشد. همچنین در خصوص توسعه رویکرد اصلی ما توسعه محلات است.» دیوید هاروی یکی از متفکرانی است که درباره مفهوم حق بر شهر مقالات زیادی دارد. هاروی در تشریح پرداخت خود از «حق به شهر» پیشنهاد می‌کند که مفهوم «کار» از تعریف محدود وابسته به شکل صنعتی آن به زمینه‌های وسیع‌تر کاری بسط یابد که در تولید و بازتولید زندگی روزمره‌ هر چه شهری‌ترشده صورت می‌گیرد. از نظر او تمایز بین مبارزه‌ مبتنی بر کار و مبتنی بر مردم رفته رفته کمرنگ می‌شود، همچون این اندیشه که طبقه و کار در محل تولید و نه در محل بازتولید اجتماعی در خانواده تعریف می‌شوند. هاروی همچنین می‌گوید: «آنانی که آب لوله‌کشی را به منازل ما می‌رسانند همان قدر در مبارزه برای کیفیت بهتر زندگی اهمیت دارند که کسانی که لوله و شیر آب را در کارخانه می‌سازند. آنانی که آذوقه را به شهر می‌رسانند (ازجمله دستفروشان) درست همان قدر اهمیت دارند که کسانی که آن را تولید می‌کنند. آنانی که غذا را می‌پزند پیش از اینکه خورده شود (فروشندگان خیابانی ذرت یا هات‌داگ یا کسانی که روی اجاق‌های آشپزخانه‌ منازل یا آتش هیزم عرق می‌ریزند) به همین ترتیب به آن غذا ارزش می‌افزایند، قبل از اینکه هضم شود. به این ترتیب کار جمعی که در تولید و بازتولید زندگی شهری به کار می‌رود، باید با جدیت بیشتر در تفکر و سازماندهی چپ جای گیرد.» حالا که صحبت از متفکران حق بر شهر شد، بد نیست با نظریه آنری لوفور هم درباره مفهوم حق بر شهر آشنا شوید. او می‌گوید که «برخلاف آنکه سرمایه بسان هیولایی عمومی است؛ اما غنای اجتماعی را درست زمانی از بین می‌برد که مشغول تولید ثروت‌های خصوصی و پیش‌راندن افراد خصوصی است. سرمایه کشمکش سیاسی را تا حدی بالا می‌برد که دولت‌ها و دستگاه‌های دولتی سر تعظیم در برابر آن فرود می‌آورند.» حالا بعد از تمام این مطالب، شهرداری تهران در دوره جدید تغییر ریل داده است و تهران را به سمت شهر انسان‌محور برده است. شهری که در مقابل شهر خودرومحور تعریف شده است. منظور توجه به نمود غیرفیزیکی انسان است که از ویژگی‌های اساسی آن می‌توان به همراهی تمامی ابعاد شهر با آسایش و آرامش انسان اشاره کرد. به بیان دیگر شهر انسان‌محور شهری است که انسانیت در آن جاری است و آزادی و امنیت و زیبایی و خوانایی دارد که تمام اینها از کنش اجتماعی شهروندان به دست آمده است. از دیگر اقدامات شهرداری تهران در دوره جدید در این زمینه، امکان حضور اقشار خاص در شهر بوده است. تقویت هویت محله‌ای، بازشناسی هویت و میراث فرهنگی شهر، توجه به عدالت اجتماعی، ایجاد زمینه برای مشارکت شهروندان، ارتقای آموزش‌های شهروندان، نشاط و امید اجتماعی، برابری خدمات‌رسانی بین محلات مختلف تهران، توجه به تهیه المان‌های شهری انسان‌محور ازجمله اقدامات شهرداری تهران در دوره جدید بوده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها