|

در ستایش امر ملی

سالی میان رفتن و ماندن

ایران سال نخست قرن نو را سخت و پر‌مخاطره شروع کرد. از این بابت باید شادمان باشیم که دیگر 1401 نیست، اما در مقابل نقشی از آن باقی مانده است و از ذهن پاک نمی‌شود.

ایران سال نخست قرن نو را سخت و پر‌مخاطره شروع کرد. از این بابت باید شادمان باشیم که دیگر 1401 نیست، اما در مقابل نقشی از آن باقی مانده است و از ذهن پاک نمی‌شود. درواقع ما بین رفتن و ماندن روزهایی قرار گرفته‌ایم که می‌تواند پیامی بزرگ برای فردای سرزمین‌مان باشد. سالی که رفته است و اضطرابش می‌تواند مربوط به گذشته باشد، اما دردهایش مانده‌اند که می‌توانند تجربه‌ای مفید برای آینده محسوب شوند. بر این باوریم که سختی‌ها و دشواری‌ها، روشنایی‌بخش آرزوهای دیرینه ما خواهند بود. این حدیث جان، گره‌های زیادی را در تاریخ باز کرده است و امید داریم که برای ما، برای همه ما ایرانی‌ها نیز در فردای میهن این‌گونه باشد. دیروزمان بتواند چیدمان یکرنگی، همه‌خواهی و اتحاد ملی را برای فردایمان تضمین کند و تجربه‌های ارزشمند ناشی از تلخی‌ها، شیرینی‌های ماندگاری برای یکپارچگی ایران به ارمغان آورد. به نظر می‌رسد دردی تلخ جای خود را در میانه ما باز کرده است؛ دردی که هر روز جانکاه‌تر می‌شود. ما فراموش کرده‌ایم؛ بی‌درنگ و بی‌تعارف، وطن‌خواهی را از یاد برده‌ایم. درباره نشانه‌های این عارضه زیاد می‌توان سخن گفت. اپیدمی حال ناخوش و سندروم جناح‌بندی‌های تمام‌خواه و تعارض ناکارآمدی در بطن این بلوای سیاسی، شاید بزرگ‌ترین نشانه و شناسه برای آفت فراموشی جایگاه وطن‌خواهی در توسعه و رشد شاخصه‌های آن باشد. باید گذشت را بشناسیم؛ گذشت نه صرفا به‌عنوان یک فریضه اخلاقی، بلکه راهبرد چشم‌پوشی از خیر جناحی برای دستیابی به منفعتی بزرگ‌تر که نامش صلاح عمومی کشور است. باید از این درد و از این راهکار با صدای بلند سخن گفت تا توسعه در میهن به‌عنوان یک ضرورت انکار‌نشدنی، زمان گشایش و بسط پیدا کند. نمایی چنین، نیاز به ایستادن در کنار یکدیگر دارد. از آبادانی و ساختن، ایجاد‌کردن و پی‌نهادن سخن بگوییم. چنین امری فقط بیرون از منفعت‌طلبی‌های گروهی و دایره ناخوشایند منافع غیر‌مولد و در تضاد رخ می‌دهد. فردا را این‌گونه بخواهیم. این آرزوی ما در آستانه سالی نو و برای روزهای نو در آینده نزدیک است. «شرق» برای این با‌هم‌بودن آغوشی باز دارد و هر‌چه بداند و بتواند برای ساختن میهن به کار می‌گیرد. امید که فردا همه ما بخواهیم برای ایران در وقت لازم از هر آنچه نفع ملی را به تأخیر می‌اندازد، بگذریم و گذشت را دست به دست عمومی کنیم.