«شرق» از ماجرای افزایش غیرقابل پیشبینی شهریه دانشگاه گزارش میدهد
ناترازی عدالت آموزشی
بسیاری از آنها سالها برای آرزوی پوشیدن روپوش سفید پزشکی درس خواندهاند و حالا حین محققشدن این آرزو با افزایش شهریهای افسارگسیخته روبهرو شدهاند. آرزویی که شاید منجر به تغییر مسیر اجباری در زندگی آنها شود.
نسترن فرخه: بسیاری از آنها سالها برای آرزوی پوشیدن روپوش سفید پزشکی درس خواندهاند و حالا حین محققشدن این آرزو با افزایش شهریهای افسارگسیخته روبهرو شدهاند. آرزویی که شاید منجر به تغییر مسیر اجباری در زندگی آنها شود. بسیاری از این دانشجوهای پزشکی دانشگاه آزاد از قشر متوسط جامعه هستند که به دلیل این افزایش شهریه باید از دانشگاه انصراف و در آخر در رشتهای دیگر ادامه تحصیل دهند؛ افزایش شهریهای غیرقابل پیشبینی و بیشازحد معمول که زندگی همه آنها را تحت تأثیر قرار داده است. به نظر میرسد از دهه 80 رقابت بر سر پزشکی نابرابرتر از قبل شده است.
آرزوهایم بر باد رفت
در این چند روز بارها، داوطلبان رشته پزشکی به دلیل شهریه بالا، تجمع کردهاند اما تاکنون هیچ پاسخ روشنی دریافت نکردهاند. یکی از آنها که دختر جوانی است، درباره وضعیت خود میگوید: «من دو سال درس خواندم. دو سال با آرزوی امسال تلاش کردم و حالا که به آن رسیدم، نمیتوانم. برای خودم باورپذیر نیست. با این شهریه من باید قید پزشکی را بزنم و چند سال صبر کنم تا دوباره در کنکور دانشگاه شرکت کنم، آنهم در رشته دیگری». بین تمام داوطلبهایی که با «شرق» گفتوگو کردند، پسری اشاره میکند: «من پشت کنکور نبودم اما تمام طول روز را درس خواندم، طبق روال هر سال شهریه را نهایت 20 تا 30 درصد افزایش میدادند؛ چون شهریه پزشکی بالاست برای آن تحقیق کرده بودم. شهریه که باید 30 یا نهایت 40 میلیون باشد، الان 90 میلیون شده است. من هرچقدر هم کار کنم، هرچقدر هم پدرم کمکخرج شوم باز نمیتوانم از پس این شهریه بربیابم». مادر دختر جوانی که ماشین زیر پایشان را فروختهاند تا بتوانند برای پزشکی ثبتنام کنند، میگوید: «ما به وزارت علوم رفتیم گفتند به ما مربوط نیست، جلوی مجلس رفتیم گفتند به ما مربوط نیست، شورایعالی انقلاب رفتیم آنها هم گفتند به ما مربوط نیست. دانشگاه آزاد هم میگوید افزایش معقول بوده است. الان گفتند 90 میلیون و زمانی که درس ما تمام شود فکر میکنم به یک میلیارد شهریه برسیم. این انصاف است؟».
این روند بویی از عدالت ندارد
برخی از رشتههای تحصیلی در ایران به دلیل موقعیت شغلی مناسبتر احتمال موفقیت اجتماعی بیشتری را به همراه دارد؛ همچون رشتههای پزشکی که حالا این روزها داوطلبانش با مشکلاتی روبهرو شدهاند. سیمین کاظمی، جامعهشناس جمعیت، در گفتوگو با «شرق» به همین موضوع اشاره میکند و میگوید: «در جامعه ما از بدو تأسیس دانشگاه، موفقیت تحصیلی با پذیرفتهشدن در رشته پزشکی تعریف میشده است. علاوهبراین با توجه به اینکه شغل پزشکی با ثروت و منزلت اجتماعی بالا پیوند داشته، تحصیل در پزشکی یکی از راههای تحرک اجتماعی صعودی بوده است. مثلا فردی از طبقه فقیر و متوسط میتوانسته با قبولی در پزشکی و پزشکشدن، طبقه اجتماعی خود را تغییر دهید. اما در دهههای اخیر عوامل سیاسی و اقتصادی در دسترسی به پزشکی اثرگذارتر از قبل شدهاند و چون پزشکی یک امتیاز تلقی میشود، این امتیاز مانند بسیاری دیگر از امتیازات به طور عادلانه در اختیار همه داوطلبان قرار ندارد. حالا طبقه اجتماعی، سکونت در شهرهای بزرگ و نوع سهمیه در دسترسی به پزشکی تعیینکنندهتر از قبل هستند و به نظر میرسد از دهه 80 رقابت بر سر پزشکی نابرابرتر از قبل شده است. با این رقابت شدیدی که بر سر پزشکی و رشتههای همعرض آن در دانشگاههای دولتی به وجود آمده، بخشی از داوطلبان راه دیگری را برای رسیدن به آن برمیگزینند که دانشگاه آزاد است. این بخش از داوطلبان با اتکا به سرمایههای خانوادههایشان راهی دانشگاه آزاد میشوند. طبقه مرفه مشکلی در تأمین شهریه ندارند، اما طبقه متوسط که برای تأمین آینده فرزندانشان مجبور به فرستادن آنها به دانشگاه آزاد میشوند، ممکن است این هزینهها را بهسختی تأمین کنند و افزایش شهریه بار سنگین اقتصادی بر دوش آنها خواهد بود. دانشگاه آزاد یکی از تجلیات بارز و روشن کالاییشدن آموزش است که دانشگاه به عنوان یک نهاد اقتصادی متأثر از وضعیت بازار است. در این نهاد اقتصادی، گرانی و تورم بر میزان شهریهها تأثیر میگذارد، چنانکه امسال شهریه برخی رشتهها مثل پزشکی دو تا سه برابر شده است و دانشجویان طبقه متوسط در تأمین آن دچار مشکل شدهاند. از دهه 80 پزشکی به یکی از رشتههایی تبدیل شده که اندکاندک از دسترس طبقه متوسط خارج شده و به رشتهای برای دانشآموزان طبقه سرمایهدار تبدیل میشود که در کنار سایر امتیازات از امتیاز تحصیل در پزشکی نیز برخوردار باشند. چنین وضعیتی برای دانشآموزان بهویژه طبقه فرودست، ناامیدکننده است و کمکم این باور به وجود آمده که تحصیل کاری بیفایده است و درسخواندن و سواد الزاما به پیشرفت تحصیلی و شغلی و تحرک اجتماعی منجر نمیشود. این کارکرد نظام آموزشی در یک جامعه نابرابر، بازتولید نابرابریهای اجتماعی است».
با وجود آنکه عدالت در دستیابی به برخی رشتهها در کشور در دهههای اخیر کمتر شده، اما تمایل به رسیدن به این رشتهها نیز به همان اندازه بیشتر از قبل شده که معمولا هم نصیب قشر بالای جامعه میشود. این جامعهشناس حوزه سلامت به این مقوله اشاره میکند: «سیطره نظام سرمایهداری و محوریتیافتن پول در جامعه، موجب شده است علاقه به پزشکی و احساس تعهد به جامعه و کمک به دردمندان کمتر از گذشته در انتخاب رشته پزشکی نقش داشته باشد. درواقع سویههای خیرخواهانه و اخلاقمدارانه در انتخاب پزشکی کمرنگتر از گذشته شده است. عموما به پزشکی به عنوان یک رشته پولساز نگاه میکنند که امتیاز کسب پول و وجهه اجتماعی را برای فرد به ارمغان میآورد. برای همین اشخاص میخواهند با وجود نداشتن علاقه و صلاحیت علمی به این رشته پولساز که در واقع یک امتیاز است دست پیدا کنند. در این رقابت سنگین، کنترل سیاسی و اقتصادی بر تحصیل پزشکی باعث شده است که عدهای از تحصیل در این رشته باز بمانند و دچار سرخوردگی و احساس محرومیت شوند. بهویژه وقتی راهحل تحصیل پزشکی در دانشگاه آزاد نیز با افزایش شهریه از دسترس طبقه متوسط خارج میشود، قابل انتظار است که این احساس محرومیت در فرزندان این طبقه تشدید شود. بیعدالتی در نظام آموزشی، از طرفی انگیزههای تحصیل و درسخواندن را در دانشآموزان بیشازپیش از بین میبرد و از طرف دیگر، تصرف فرصتها و جایگاههای مهم آموزش عالی توسط افراد بدون صلاحیت علمی، موجب افت وضعیت علمی و تخصصی کشور خواهد شد. بسیاری از این افراد که بدون صلاحیت وارد رشتههای مهم و مقاطع بالای دانشگاهی میشوند، ممکن است بعد از فارغالتحصیلی در رشتهای که مدرک گرفتهاند کار نکنند؛ یا به خاطر صلاحیتنداشتن یا به دلیل احساس بینیازی از آن. به این ترتیب و با چنین روندی، نیاز کشور به فارغالتحصیلان رشتههای مهم بدون پاسخ باقی میماند».