همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید
فیلم کمالالملک ساخته علی حاتمی یک سکانس دارد که شاه میگوید: همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. اتابک بدش نیاید ما که صدراعظمی مثل بیسمارک نداریم تا نقاشیباشی آنطور داشته باشیم... .
زهره قلیچی
فیلم کمالالملک ساخته علی حاتمی یک سکانس دارد که شاه میگوید: همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. اتابک بدش نیاید ما که صدراعظمی مثل بیسمارک نداریم تا نقاشیباشی آنطور داشته باشیم... .
ایرانِ ما کشور ادبیاتخیز است. هر گوشهاش را که ببینی، شاعری متولد شده است. اینجا کشور متلها و ضربالمثلهاست؛ یعنی برای هر موقعیتی که تصورش را بکنید، ضربالمثل مطابقشان در این زبان داریم. در کنار تمام این کنایهها و استعارهها که در قالب جملات نغز و ضربالمثل و... به کار میرود، ضربالمثلی در جامعه استفاده میشود که «شاه» هم استفاده کرده است و در آن میگویند «همه چیزمان به هم چیزمان میآید». به طور طبیعی این جمله وقتی استفاده میشود که فرد عصبانی است و مراد هم از استفاده چنین جملهای، این است که حالا اگر فلان نکته سامان ندارد، به این دلیل است که هیچ چیز دیگر دارای سامان و قرار نیست.
برق هست، گاز نیست
اواسط همین هفته جاری بود که در میان اخبار قطعی برق و آمدن ویروس چینی و کلی نابسامانی دیگر، یکیاش خیلی به چشم میآمد. خبری که هرچه بگویی از میزان تلخیاش کم نمیشود. خبر این است که عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته است: هماهنگی میان نمایندگان مجلس و دولت سبب شده که وضعیت تأمین برق به ثبات برسد، اکنون با کمترین میزان خاموشیها روبهرو هستیم و نگرانی کنونی ما برای تأمین گاز است.
مصطفی پوردهقان، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس دوازدهم، در پاسخ به گلهمندی صنایع از عملکرد وزیر صمت در بحران انرژی گفت: نگاهی که صنایع به موضوع ناترازی انرژی در کشور دارند، تکبعدی بوده و بر اساس این است که این نتیجه را حاصل کردهاند که دولت و بهویژه وزیر صمت به این امر توجه کافی مبذول نمیدارد، اما ما در مجلس و از نزدیک شاهد هستیم که ایشان وظایف خود را انجام میدهند؛ ضمن اینکه در کمیسیون صنایع ترکیب وزرای نفت، نیرو و صمت حضور داشتند و در تلاش برای حل مسائل بودند.
او افزود: ناترازی انرژی کنونی حاصل قصوری است که در تابستان رخ داده بود. در تابستان منابعی باید ذخیره و در زمستان به نیروگاهها تزریق میشد اما در بحبوحه تغییر دولت این اتفاق نیفتاد و در نتیجه وضعیت کشور در تأمین انرژی بسیار بغرنج شد. با این حال این پیچیدگی تنها به صنعت محدود نبود و خانوار را هم درگیر کرد.
پوردهقان تصریح کرد: در این شرایط وزیر صمت نیز بهشدت پیگیر موضوع کمبود برق و گاز صنایع بودهاند و ترکیب هماهنگی میان نمایندگان مجلس و دولت سبب شده که وضعیت تأمین برق به ثبات کنونی برسد. به همت وزارت نفت از شدت چالش تأمین خوراک نیروگاهها کاسته شده و با کارآمدی وزارت نیرو کشور اکنون با کمترین میزان خاموشیها روبهرو هستیم و نگرانی کنونی ما برای تأمین گاز است. با این حال به صنعت حق میدهیم که با توجه به سهم 50درصدی که در ایجاد تولید ناخالص داخلی کشور دارد، مطالبهگر باشد.
ضربالمثل کاربردی
آن ضربالمثل که ابتدا عرض کردم، دقیقا چنین جایی قابلیت استفاده دارد؛ یعنی این روزها وقتی میخواستیم در تاکسی و اتوبوس یا هر جای دیگر، خبر از نامرادیها بشنویم، همان ضربالمثل آقای شاه را باید به کار میبردیم و هر جای کوچه و خیابان را که تماشا میکنیم، هم همین ضربالمثل مثل ذکر در ذهنمان میچرخد.
بهویژه اگر یک مقام مسئول بعد از آن روزهای قطعی برق که پشت سر هم برق نبود و ملت ساعاتی از روز را با بیبرقی زندگی میکردند، بگوید برق داریم، اما حالا نگران گاز هستیم، باید گفت: واقعا همه چیزمان به همه چیزمان میآید. حالا بدتر اینکه رئیس توانیر هم چندی پیش اظهارنظر کرده بود باید نگران گازوئیل هم باشیم؛ زیرا که همین چندی پیش، در انتهای پاییز سال جاری، مصطفی رجبیمشهدی، مدیرعامل توانیر، بهعنوان فردی مطلع خبر از کاهش ۲۰ تا ۳۰درصدی گازوئیل تحویلی به نیروگاهها داد. اقدامی که شنیدهها نشان میدهند نقشی پررنگ در ناترازی و قطعی پیدرپی برق در روزها و هفتههای گذشته داشته است.
اینکه همه چیزمان به همه چیزمان میآید، بخش بدتری هم دارد؛ چون باز هم در همین هفته بود که یک استاد دانشگاه در معرض پرسشی درباره ذخایر گازوئیل کشور قرار گرفت و پاسخ داد: به نظر میرسد بخش مهمی از ذخایر گازوئیل کشور به فروش رسیده، ولی مشخص نیست به داخل فروخته شده یا خارج. در هر حال ما در کشور ارگانهایی داریم که شرکت پالایش و پخش باید به آنها پاسخگو باشد و مشخص کند چه مقدار تولید شده و چگونه این تولیدات توزیع شده است. من تردید ندارم که اگر مشخص شود شرکت ملی پالایش و پخش خود رأسا چنین اقداماتی کرده یا صلاح مردم ایران را در نظر نگرفته باشد، مجبور به پاسخگویی خواهند شد و با متخلفان احتمالی آن برخورد میشود.
این داستان و موضوعات سلسلهوار، روایت تلخی است از نوع مدیریت در یکی از مهمترین موضوعات که ممکن است به نارضایتی عمومی بینجامد. این روایت آنجا تلختر میشود که روزی رئیسجمهوری از قاچاق فلان قدر سوخت روزانه از داخل به خارج خبر میدهد و ناترازی سوخت را به آن نسبت میدهد و بعد یک مقام مسئول خبر میدهد که هر روز فلان قدر از همین قاچاقچیان، سوخت خریداری میشود و هرچند فردایش وزارت نفت دستوپا میزند و جوابیه میدهد که چنین است و چنان، اما همان جوابیه هم خودش میشود یک درد.
اینها دقیقا همان چیزهایی است که سامان را از حوزه مدیریت این کشور برده است. کشور دچار ضعف بوروکراتیک شده که هر لحظه توان حل مسئله در آن کم و کمتر میشود. متأسفانه ایراد مسئله در این نظام بوروکراتیک این است که مسائل حلنشده در آن انباشت میشود. سخنان مسئولان هر بخش را ببینید. تقریبا خودشان از همه چیز ناراضیاند. به همین دلیل به نظر در گام نخست باید پیش از هر چیز ادبیات مسئولان درست شود.
همه این مسائل گفته شد تا تأکید کنیم که بعید به نظر میرسد آنطور که خود مسئولان گفتهاند، با وجود کاهش ساعات خاموشی، مسئله ریشهای حل شود. این کشور مطابق آنچه کارشناسان میگویند، برای بازسازی و نوسازی زیرساختها به هر دلیل در دولتهای پیشین اقدام درخورتوجهی انجام نداده است (این دولت هم که تازه روی کار آمده است) و حتی اگر درد مقطعی تسکین پیدا کند، چارهاش باید دائمی باشد.