|

وقتی همه خواب بودند نگاهی بر کاستی‌های برخی نهادها و سازمان‌های خدماتی در ماجرای گروگان‌گیری

وقتی همه خواب بودند

این روزها درباره گروگان‌گیری 29‌ماهه در رشت، زیاد گفته می‌شود؛ اتفاقی طولانی، وحشتناک، عجیب و پرسش‌برانگیز! ماجرایی که پرسش‌های زیادی به وجود آورده و کاستی‌هایی در زمینه امنیت و مراقبت و نحوه رسیدگی سازمان‌ها و نهادهای مختلف را بازنمایی کرده است. در عین حال کمبودهایی در عرصه اطلاع‌رسانی و جزئیات دقیق ماجرا کاملا مشهود است.

این روزها درباره گروگان‌گیری 29‌ماهه در رشت، زیاد گفته می‌شود؛ اتفاقی طولانی، وحشتناک، عجیب و پرسش‌برانگیز! ماجرایی که پرسش‌های زیادی به وجود آورده و کاستی‌هایی در زمینه امنیت و مراقبت و نحوه رسیدگی سازمان‌ها و نهادهای مختلف را بازنمایی کرده است. در عین حال کمبودهایی در عرصه اطلاع‌رسانی و جزئیات دقیق ماجرا کاملا مشهود است.

 نجات با گزارش مردمی‌

گروگان‌گیری ۲۹‌ماهه یک خانواده ۹‌نفره در رشت، پس از دریافت گزارش‌های مردمی در ملاقات عمومی دادستانی رشت در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۴۰۳‌ کشف شد. در این ملاقات، فردی با مراجعه به دادستانی اعلام کرد که یک خانواده به دست افرادی گروگان گرفته شده‌اند. بلافاصله پس از این گزارش، دستورات لازم برای بررسی موضوع صادر شد و تیم‌های عملیاتی در محل حاضر شدند. در نتیجه، اعضای خانواده نجات یافته و گروگان‌گیران دستگیر شدند. این مطلب ابتدا در روزنامه‌ها و رسانه‌های محلی منتشر شد‌ و پس از شش ماه با انتشار در روزنامه‌های سراسری نکات بیشتری درباره آن مطرح شده است. هرچند در ابتدا اصل این گروگان‌گیری تکذیب شد و سپس فلاح میری، دادستان رشت، آن را تأیید کرد. هنوز با همسایه یا فردی که اقدام به گزارش در ملاقات مردمی با دادستان کرده، گفت‌وگویی انجام نشده است؛ حتی برخی افراد معتقدند او یکی از گروگان‌گیرها بوده که پس از اختلاف با دیگران این اقدام را انجام داده است.

ولی بی‌تردید او سهم اصلی را در نجات این خانواده داشته؛ حالا یا برای سهم‌خواهی یا برای انتقام از همکارانش یا واقعا یکی از همسایه‌ها بوده است. البته این پرسش مطرح شده است که چرا همسایه‌ها متوجه حضور گروگان‌گیران و شرایط نامناسب و تحت فشار این خانواده نشده‌اند. خانواده اعلام کرده‌اند هر بار همسایه‌ها به سراغ‌شان می‌رفته‌اند، تحت مراقبت صحبت می‌کردند و امکان اطلاع‌رسانی نداشته‌اند. این پرسش پیش آمده که همسایه این خانواده چه تجربه‌ای داشته که بعد از مشکوک‌شدن به رفت‌و‌آمد خانواده گروگان گرفته‌شده، سراغ دادستان رفته است، نه کلانتری، نه حتی بسیج محل یا هر نهاد انتظامی دیگر. آیا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و جواب مناسبی دریافت نکرده است؟

البته بنا بر سخنان افراد گروگان گرفته‌شده، می‌توان حدس زد که گروگان‌گیران همان‌طور که توانسته بودند اورژانس را از محل دور کنند، شاید توانسته‌اند شرایط را برای اطمینان پلیس فراهم کنند. البته هنوز جای پرسش درباره بی‌اطلاعی و دخالت‌نداشتن پلیس، 110 و دیگر سازمان‌ها و نهادهای امنیتی وجود دارد. به‌ویژه آنکه در مدت 29 ماه، از اواخر 1400 تا تیر 1403 اتفاقات مهمی در کشور رخ داده بود. عجیب‌تر آنکه به گزارش تابناک وقتی طبق دستور دادستان، پرونده برای این ماجرا تشکیل می‌شود و پلیس آگاهی ورود می‌کند، مقامات پلیس اعلام می‌کنند که پرونده قضائی در این راستا تشکیل نشده است؟! آن‌هم در‌حالی‌که یکی از برادران و زن گروگان‌گیر در شهرستان هشتگرد سابقه گروگان‌گیری داشتند و در دادگستری هشتگرد به هشت سال حبس محکوم شده و متواری بودند.

 بی‌توجهی به ترک تحصیل

فارغ از نحوه گروگان‌گیری و اسارت 29‌ماهه این خانواده، مسئله بعدی غیر از همسایه‌ها و شرایط آنها، موقعیت و ترک تحصیل فرزندان این خانواده است. خبرگزاری تسنیم پرسش درستی را مطرح کرده است: «چرا ترک تحصیل فرزندان جدی گرفته نشد؟». ابهامات زیادی در این پرونده وجود دارد که تا‌کنون هیچ‌یک از مقامات قضائی و انتظامی به آن پاسخ نداده‌اند، اما موضوع مهم دیگر ترک تحصیل فرزندان این خانواده است. اگر مدیران مدرسه این موضوع را جدی پیگیری می‌کردند، شاید در کشف این پرونده تأثیری بسزایی داشت. بر اساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۱۳۹۹، آموزش‌ و پرورش وظیفه داشت ترک تحصیل دانش‌آموزان این خانواده را به بهزیستی یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه اطلاع دهد. اتفاقی در مدارس فرزندان این خانواده رخ نداده است و اسامی آنها از فهرست خط زده شده و نام‌شان جزء ترک‌ تحصیل کرده‌‌ها قرار گرفته و از سیستم آموزشی حذف شده‌اند. به گزارش خبرآنلاین پدر خانواده می‌گوید: «فرزند من تا روز ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ به مدرسه می‌رفت، اما یک‌دفعه ناپدید شد و سپس فرزند دیگرم. در‌حالی‌که اگر مدرسه به آموزش و پرورش اطلاع‌رسانی می‌کرد و سپس این ماجرا از طریق مراجع قضائی پیگیری می‌شد، ما در همان ماه اول نجات پیدا می‌کردیم. کمک کنید این الزام ناپدید‌شدن ناگهانی بچه‌ها و اطلاع‌رسانی آن از طریق مدارس به آموزش و پرورش و سپس مراجع قضائی اجبار شود».‌ اما ماجرا وقتی عجیب می‌شود که مسئولان آموزش و پرورش رشت معتقدند فرزند این خانواده دو هفته پس از ثبت‌نام در کلاس نهم مدرسه غیرانتفاعی «فرهنگ رشت» در سال تحصیلی 1400-1401 دیگر به مدرسه نرفته و البته آنها پس از مراجعه به منزل و جواب فردی که گفته خانواده مهاجرت کرده است، دیگر پیگیری نکرده‌اند تا اینکه در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ پدر دانش‌آموز به مدرسه مراجعه و پرونده تحصیلی فرزندش را دریافت کرد. شرایط این خانواده و ‌مسائلی که با آن روبه‌رو بوده‌اند، هر لحظه کاستی‌های زیادی را یادآوری می‌کند.

 بیمارستان

دادستان رشت به مرکز رسانه قوه قضائیه گفته است: «سال 1401 گروگان‌گیر‌ها به پسر کوچک این خانواده دارو‌هایی می‌دادند که قادر به راه‌رفتن نباشد و غش کند. آنها به والدین این کودک گفته بودند که مادربزرگش او را جادو کرده است و به‌ همین ‌دلیل، بین والدین کودک و مادربزرگ او درگیری ایجاد می‌شود و در پی این درگیری، مادربزرگ خانواده فوت می‌کند. د‌رحال‌حاضر، این موضوع را هم در دست بررسی داریم که آیا این موضوع قتل بوده یا خیر؛ زیرا مادر این کودک و همسرش از نحوه برخوردشان با مادر خود به واسطه موضوعی که گروگان‌گیر‌ها به آنها گفته بودند، عذاب وجدان دارند». الان سؤال در این زمینه مطرح است که جسد مادربزرگ چطور به بیمارستان رفته است؟ چرا بیمارستان درباره اینکه این جسد بدون همراه است، سؤالی مطرح نکرده؟ چطور این جسد دفن شده است؟ آیا خانواده در مراسم دفن و خاکسپاری شرکت کرده‌اند یا نه؟ راستی چرا هیچ‌کس سؤالی درباره شرایط و وضعیت عجیب این خانواده مطرح نکرده است.

 انتقال اموال

انتقال اموال هدف اصلی گروگان‌گیران بوده است. گفته شده دو خانه و یک دفتر و دو ماشین به گروگان‌گیران یا آشنایان‌شان منتقل شده است. پرسش این است که شش ماه از مشخص‌شدن این اتفاق گذشته و هنوز راه‌حل بازگشت این اموال به خانواده پایان نیافته، درحالی‌که مشخص شده شرایط این معامله درست نبوده است. شاید تنها بخش مثبت این اتفاق ناکامی گروگان‌گیران در قتل این خانواده بوده که قصد داشتند با استفاده از قرص برنج، آنها را بکشند اما با وجود صرف زمان طولانی گروگان‌گیری، نتوانستند به هدف خود برسند.